فرهنگ جنوب: همین یکی دو ماه پیش بود که دستان بیانگشت دخترکان معصوم یکی از روستاهای دورافتاده کهگیلویه زیر ذره بین خبرنگاران رفت و مدیران از همه جا بیخبر پس از درج تصاویر زجرآور مردمان بیانگشت تازه فهمیدند روستایی به نام گاودانه هست.
انگشت مردمان آن دیار زیر تیغ بیخیالی و سهل انگاری کسانی رفت که به اصطلاح خادمان مردم محسوب میشوند و این خادمان! سالیان سال با نساختن یک پل بر روی رودخانه گرگر، جمعی را بیانگشت کردند. پس از انتشار مظلومیت اهالی گاودانه دلسوزانی بودند که دست نوازش بر سر و روی آنان کشیدند اما برخی بیخبران نه تنها کاری نکردند بلکه در پی توجیه برآمدند و در مصاحبههای بلند بالا گفتند گاودانه یک استثناست و در ایران مثل گاودانه نیست!
اما اگر چشمان خود را بازکنند میبینند که هر استان چندین و چند گاودانه جدید دارد. یک نمونه از آن نیشکریهای هفت تپه شوش است که نیزارهای نیشکر و تیغ تیز داسها انگشت را از آنان ربوده و گاودانهای جدید در خوزستان ایجاد کرده است.
نکته جالب آنکه با همه سختیها و مشقتهای کاری، مدیران آنها را «دور» زده و از تمام حق و حقوق بازنشستگی محروم کردهاند نه سابقه کار برای آنها رد شده و نه برگ حادثهای به آنها تعلق گرفته است. آقایان مسئول! مثل روستای گاودانه در ایران کم نیست. کافی ست چشمتان را کمی باز کنید و از پشت میز به میان مردم بیایید. با میزنشینی و مصاحبههای بلندبالا چیزی درست نمیشود.