وطن امروز: عاملان جنایت خاموش در باغ انگوری پرده از جزئیات اختلاف خونین درونگروهی یک شبکه سرقت برداشتند.
توطئهگران برای اینکه همپاتوقی خود را به قتلگاه برسانند دختر مورد علاقه وی را به گروگان گرفتند. ساعت 30 دقیقه بامداد 9 اسفندماه سال 88 ماموران کلانتری 173 امینآباد در جاده نظامی معروف به باغ انگوری خودروی پژوی 405 خاکستریرنگی را دیدند که در مقابل پمپبنزین به صورت غیرعادی پارک شده و همه درهایش باز بود. در بازرسی از این خودروی مرموز، پیکر بیجان جوان 20 سالهای که در صندوق عقب جاسازی شده بود پیدا شد و با وارد عمل شدن بازپرس دانشور از دادسرای شهرری و تیمی از اداره ویژه قتل پلیس آگاهی تهران، شناسایی قربانی در دستور کار قرار گرفت و مشخص شد وی که با ضربات چاقو از پای درآمده، «فریدون» نام داشته است.
همزمان با این مرحله شناسایی قربانی، کارآگاهان صاحب خودروی پژو که جوان 22 سالهای با نام «مسعود» بود را ردیابی کردند. مسعود که خود را در برابر پلیس جنایی دید در حالی که باور نداشت فریدون کشته شده باشد، در بازجوییها گفت: «من و فریدون دوست هستیم.
روز 8 اسفند بود که با من تماس گرفت و خواست خودرویم را امانت بگیرد. میخواست خواهرش را از تهران به شهرری ببرد. من اعتماد زیادی به وی داشتم و خودرویم را به فریدون دادم. وقتی غیبتش طولانی شد نگرانش شدم تا اینکه شنیدم جسدش در صندوق عقب پژوی من پیدا شده است». وقتی تیم تحقیق دیدند مسعود نمیتوانسته دخالتی در قتل داشته باشد و اطلاعاتی نیز در زمینه جزئیات جنایت ندارد، به ردیابیهای اطلاعاتی و مخابراتی پرداختند و ردپایی از یک دختر 20 ساله با نام «فریبا» به دست آوردند.
خانه این دختر در خیابان دستواره منطقه خزانه ردیابی شد و 72 ساعت بعد فریبا، پلیس را پیش روی خود دید و گفت: «روز 8 اسفندماه جوان شروری به نام «محمد» که فریدون را خیلی خوب میشناخت و از سرشناسان منطقه علیآباد است با تهدید چاقو مرا به گروگان گرفت و در داخل خودرویش خواست با فریدون تماس بگیرم و وی را به سهراه تقیآباد شهرری بکشانم.
ترسیده بودم، همان لحظه به فریدون زنگ زدم و ماجرا را به وی گفتم، پذیرفت سر قرار بیاید. وقتی فریدون آنجا رسید و از خودروی پژوی دوستش پیاده شد، محمد به همراه چند تن از دوستان دیگرش به سمت وی رفتند و همگی با یکدیگر دعوا کردند. سپس مرا در همانجا رها کردند و سوار بر خودروی پژوی دوست فریدون به راه افتادند».
اعترافات فریبا کافی بود تا سرنخی از عاملان جنایت خاموش در باغ انگوری به دست آید. دستگیری محمد در دستور کار تیم تخصصی پلیس قرار گرفت و آنان با پی بردن به اینکه وی یک مجرم قدیمی بوده و بارها به خاطر سرقت و شرارت روانه زندان شده است، مخفیگاهش را در میدان تختی تحت نظر قرار دادند و دریافتند وی از همان روز جنایت آنجا را ترک کرده و دیگر بازنگشته است.
بدین ترتیب مشخصات محمد و عکس وی در اختیار همه واحدهای پلیس کشور قرار گرفت تا اینکه روز 23 فروردینماه سال جاری مشخص شد وی در پارک شهید رجایی از سوی ماموران کلانتری 130 نازیآباد بازداشت شده است.
محمد پشت میز بازجویی کارآگاهان جنایی ایستاد و ادعا کرد به همراه یکی از دوستانش به نام «مرتضی» و 3 تن دیگر فریدون را با تهدید چاقو سوار خودروی پژو 405 کرده و به خاطر اختلافات مالیای که با وی داشتهاند در داخل خودرو وی را مورد هدف ضرباتی قرار دادهاند که چاقو در دست مرتضی بوده و وی قاتل است.
وقتی ماموران شنیدند مرتضی میتواند قاتل اصلی باشد، وی را تحت تعقیب قرار دادند و پی بردند این جوان به خاطر خرید و فروش مواد مخدر کراک در زندان ورامین بسر میبرد. مرتضی که از شنیدن ادعاهای دوستش که وی را قاتل دانسته بود حیرتزده شده بود، در بازجوییها گفت: «ما یک گروه سرقت بودیم که فریدون نیز همدستمان بود، بین محمد و قربانی بر سر فروش اموال مسروقه اختلاف درگرفته بود. خریدار صاحب همان پژوی 405 –مسعود- بود. محمد خواست با هم سراغ فریدون برویم تا طلب خود را بگیرد و پذیرفتیم. ابتدا با تحت فشار قرار دادن فریبا توانستیم فریدون را سر قرار بکشیم سپس سوار خودرویش شدیم، در مسیر محمد بود که با چاقو ضرباتی به فریدون زد، وقتی به باغ انگوری رسیدیم متوجه مرگ وی شدیم، سریع جسدش را در صندوقعقب گذاشته و در جاده نظامی رهایش کردیم».
کارآگاهان که در برابر 2اعتراف موازی قرار گرفته بودند با راهنماییهای مرتضی، 3همدست دیگر آنها به نامهای محمد، رضا و تقی - 22 و 20 ساله- را در مخفیگاهشان واقع در سهراه تقیآباد ورامین شناسایی و روز 4 بهمنماه سال جاری همه را بازداشت کردند. این 3 شرور و دزد نیز در بازجوییها ادعاهای مرتضی را تایید کردند و قاتل اصلی را محمد دانستند.
در این مرحله، جوان شرور که چارهای نمیدید، با پذیرفتن قتل گفت: «فریدون واسطه فروش اموال مسروقه به مسعود بود اما از 2 ماه پیش از جنایت هرچه به وی دادم بفروشد پول نداد و بین ما اختلاف زیادی درگرفت تا اینکه وقتی من در خانه نبودم به محلهمان آمده و داد و فریاد زیادی به راه انداخته و ناسزاگویی کرده بود، تصمیم گرفتم زهرچشمی بگیرم. روز قرار همه ما مشروبات خورده و در حالت عادی نبودیم. وقتی در باغ انگوری خواستیم فریدون را از خودرو پیاده کنیم دیدیم نفس نمیکشد. ترسیدیم و با انداختن جسد پشت خودروی پژو، خودمان فرار کردیم».
تحقیقات نشان داده است هر 5 مجرم از دزدان لوازم داخل خودرو در تهران، استان قم و شهرهای شمالی هستند.