کیهان نوشت:
محمدرضا سبز عليپور به عنوان رئيس مركز تجارت جهاني ايران شناخته مي شود در مصاحبه با ايلنا درباره يك بدهكار بانكي كه داراي بدهي معوقه هزار ميليارد توماني است، گفت او نه تنها مفسد نيست بلكه انساني قابل احترام و كارآفرين و در كل يك قهرمان ملي است!
سبزعليپور ادامه داد: فرد مورد نظر طي چهل سال گذشته طبق اعتراف جناب آقاي آقامحمدي بهترين صنايع را در رشته كاري خود نه تنها در سطح ايران بلكه در سطح خاورميانه و حتي جهان احداث كرده است. بهترين محصولات را توليد و به سراسر دنيا صادر كرده، بيش از 5000 نفر كارگر، كارمند، مهندس و مدير ارشد در كارخانجات و شركتهاي او مشغول به كار هستند.
شما قضاوت كنيد وقتي كه يكي از كارخانجات اين مرد بزرگ هر سه ماه بيش از 1000 ميليارد تومان مواد اوليه نياز دارد پس آيا مبلغ 1000 ميليارد تومان وام تنخواه گردان براي صنايع ايشان خيلي زياد است كه چنين آن را بزرگ مي كنند و تحويل جامعه مي دهند؟
وي همچنين گفت: «در ساير كشورهاي جهان هر كسي بتواند بيشترين وام را از بانكها اخذ و آن را در راه سالم سرمايه گذاري كند نه تنها از وي قدرداني مي شود بلكه تخفيف هايي نيز در سود تسهيلات به وي اعطاء مي شود اما در كشور ما به دليل نبود برنامه ريزي صحيح در شبكه اعتباري بانكها و سيستم انقباضي مؤسسات پولي و در نتيجه عرضه كم و تقاضاي زياد براي دريافت تسهيلات، موجب شده تا هر كسي كه موفق به دريافت وام از بانك ها شود زير ذره بين قرار گرفته و سريعاً انگشت اتهام به سوي وي نشانه رود بدون آنكه بررسي شود كه تسهيلات دريافتي صرف چه اموري شده و آيا در رشد و توسعه اقتصاد كشور سرمايه گذاري شده يا خير.»
با اين اظهارات كه طي روزهاي اخير از سوي برخي افراد ديگر هم عنوان شده، لابد مردم و بانك مركزي بايد چيزي هم دستي به اين جناب بدهكار هزار ميليارد توماني و امثال وي بدهند!
صاحبان اين منطق روشن نمي كنند كه داشتن كارخانه و پرداخت شماري كارگر، توجيهي براي فرار از بازپرداخت بدهي هاي هزاران ميليارد توماني مي شود؟
يعني به قول آقاي سبزعلي پور بايد آن هزار ميليارد تومان را نه بدهي بلكه «تنخواه گردان ناچيز» حساب كرد و بخشيد؟! از كي تا به حال تأخير در بازپرداخت بدهي هاي كلان بانكي و نپرداختن آن جزو شرايط احراز عنوان «قهرمان ملي» شده است؟
همچنين بايد پرسيد صرف «اخذ بيشترين وام بانكي» و عدم پرداخت آن در كجاي دنيا مورد قدرداني واقع مي شود؟
ضمن اينكه براساس استدلال نبوغ آميز رئيس «مركز تجارت جهاني ايران»، هركس مي تواند وام كلان بانكي بگيرد اما در ازاي مطالبه اقساط، بلافاصله ادعا كند كه آن وام را صرف رشد و توسعه اقتصاد كشور كرده و بنابراين بازپس نمي دهد! آيا امثال آقاي سبزعلي پور حاضرند از كيسه و جيب خويش وام هايي اين چنين پرداخت كنند؟ و آيا منطق اقتصادي در تجارت جهاني هم اين گونه است؟!
فارغ از تشخيص مصداق فساد اقتصادي، واقعيت اين است كه پرداخت وام هاي بانكي- به مفهوم روشن وام يعني پولي كه قرض گرفته شده و در وقت تعهد شده بازپس داده مي شود- صرفاً به شرط بازپرداخت انجام مي شود و با هيچ توجيه و تأويلي نمي توان از تأديه آن طفره رفت.