شرق: یک سوءتفاهم ساده نزاعي را كليد زد كه به قتل يك جوان منتهي شد. متهم به قتل، ديروز در جلسه محاكمهاش جزييات اين جنايت را توضيح داد.
در ابتداي جلسه محاكمه سيدرضايي نماينده دادستان در جايگاه حاضر شد و در توضيح كيفرخواست خطاب به قضات شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران گفت: 14خرداد يك سال قبل، پليس منطقه پيشواي ورامين در جريان قتل جواني به نام وحيد در يك نزاع خياباني قرار گرفت.
بررسيهاي پليس نشان داد اين قتل به دست پسري به نام محمد انجام و متهم توسط مردم دستگير شده است. با بازداشت محمد، او به قتل اعتراف كرد و گفت نميداند مقتول كيست و درگيري بين او و يك دختر بود كه مقتول دخالت كرد.
نماينده دادستان ادامه داد: «ماموران بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني متوجه شدند دو زن جوان به نامهاي زينب و نجيبه در صحنه حادثه حضور داشتند سپس مشخص شد وحيد با نجيبه رابطه داشت.
زن جوان در بازجوييها گفت: من شوهر و دو فرزند دارم اما مدتي بود كه به صورت تلفني با وحيد ارتباط داشتم. چون شوهر داشتم نميتوانستم او را ببينم تا اينكه با اصرار زياد وحيد قرار شد روز حادثه همديگر را در پارك ببينيم.
زن جوان ادامه داد: من با بچههايم در پارك بودم و خواهرم هم آمده بود تا مراقب بچهها باشد. وحيد از من خواست با او رابطه داشته باشم ولي من گفتم نميتوانم اين كار را بكنم. وحيد ميگفت بدون من نميتواند زندگي كند و اگر جواب رد بدهم خودش را ميكشد. من با قاطعيت به او گفتم نميتوانم با او رابطهاي داشته باشم. وحيد هم چند قرص از جيبش بيرون آورد و خورد تا خودكشي كند. خيلي عصبي بودم و داشتم در مورد اين موضوع با خواهرم حرف ميزدم كه جواني به من حرفي زد. به او تذكر دادم. مرد جوان من را زد و از آن طرف وحيد رسيد و آنها با هم درگير شدند مردم آنها را جدا كردند و بعد از چند دقيقه پسر جوان به سمت وحيد حمله كرد و او را با چاقو زد.
نماينده دادستان تهران ادامه داد: گفتههاي نجيبه در مورد قتل از سوي افراد ديگري هم كه شاهد پرونده بودند مورد تاييد قرار گرفت. متهم نيز اعترافاتي در اين خصوص دارد. بنابراين به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانوني در اين خصوص را دارم.
در ادامه جلسه دادگاه اوليايدم در جايگاه حاضرشدند و درخواست صدور حكم قصاص كردند.
سپس متهم از خودش دفاع كرد و گفت: زمان حادثه من داشتم تلفني با خواهرم صحبت ميكردم. خواهرم دختري را براي من خواستگاري كرده بود و آن دختر هم شرط گذاشته بود بايد همان لحظه به خانهاش بروم تا من را ببيند اما من اگر اين كار را ميكردم شغلم را از دست ميدادم. به همين دليل به خواهرم گفتم به آن دختر بگويد من آدم بداخلاقي هستم.
زن جواني كه داشت از آن اطراف رد ميشد اين كلمه را شنيد و به من گفت چرا متلك ميگويي به او توضيح دادم چنين كاري نكردهام. او به من حمله كرد و سيلي زد. من هم يك مشت به دهانش كوبيدم. يكدفعه پسر جواني به من حمله كرد و مرا زد مردم ما را جدا كردند اما دوباره او به سمت من آمد. جمعيت زيادي بود و من ترسيدم، چاقويي از بين چاقوهاي مرد دستفروش برداشتم و يك ضربه به پسر جوان زدم اصلا نميخواستم او را بكشم.
متهم ادامه داد: اول مقتول به من حمله كرد و من نميخواستم او را بزنم ولي در شرايط بدي بودم فكر ميكردم هر لحظه ممكن است من را بكشد.
در ادامه وكيل متهم در جايگاه حاضر شد و گفت: پزشكي قانوني تاييد كرده موكل من افسردگي دارد ضمن اينكه مقتول به او حمله كرده، در آن شرايط هركس از خودش دفاع ميكرد.
بنا بر اين گزارش بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.