خراسان: زن جوان در دايره اجتماعي کلانتري سناباد مشهد افزود: با اين که واقعا نمي خواستم زندگي ام را خراب کنم اما فريب حرف هاي سعيد را خوردم و براي دومين بار سر سفره عقد نشستم تا شايد روي خوشبختي را ببينم. اما افسوس که نمي دانستم اين مرد چه مار خوش خط و خالي است و چه نقشه شومي در سر مي پروراند.
الناز اشک هايش را پاک کرد و افزود: اجازه بدهيد داستان زندگي ام را از اول برايتان تعريف کنم. من ۲۳ سال سن دارم و زماني که دختري ۱۶ ساله بودم مادرم مجبورم کرد تا به عقد پسرخاله ام در بيايم. شوهرم مردي معتاد و مفنگي بود و ما ۴ سال زير يک سقف زندگي کرديم اما از لحظه اي که فهميدم مي خواهد مرا به فساد اخلاقي بکشاند و دوستانش نگاه هوس آلودي به من دارند خودم را از اين زندگي شوم کنار کشيدم و به طور توافقي طلاق گرفتم.
با اين شکست عاطفي مصمم شدم درس بخوانم و ادامه تحصيل دادم. من به دانشگاه رفتم و فوق ديپلم گرفتم اما مرد جواني که زن و بچه داشت سر راه زندگي ام قرار گرفت و با اين ادعا که همسرش ديوانه است و مي خواهد طلاقش بدهد مرا خام کرد تا به طور موقت با او ازدواج کنم.
از شما چه پنهان چون در ازدواج قبلي ام پدر و مادرم برايم تصميم گيري کرده بودند مي خواستم اين بار به حرف احساساتم گوش بدهم و خودم راه زندگي ام را انتخاب کنم. براي همين هم با دلخوش کردن به وعده هاي سعيد به عقد پنهاني او در آمدم و مدتي با هم به طور مخفيانه در ارتباط بوديم تا اين که همسرش متوجه موضوع شد.
او که يکي از هم کلاسي هاي دوران ابتدايي ام بود گفت که اگر شوهرش مرا به عقد دائم خود در نياورد از او شکايت خواهد کرد. سعيد از ترس اين که مبادا شغل خود را از دست بدهد و همچنين به دليل حفظ آبرويش مرا به طور رسمي عقد کرد. البته شرط هوويم براي ازدواج مجدد شوهرش و اعلام رضايت از اين موضوع، ثبت مهريه اي سنگين در عقدنامه مان بود.
بعد از اين ازدواج هوويم گفت که سعيد مردي هوس باز و بوالهوس مي باشد و تا به حال چندين زن جوان را فريب داده است. ما با هم دست به يکي شديم تا او را ادب کنيم و سعيد که مي دانست کارش به بن بست رسيده است، تصميم گرفت تا مرا به هر شکلي که شده از زندگي اش حذف کند.
او ابتدا مي خواست مرا به دام اعتياد و فساد اخلاقي بکشاند اما نتوانست و بعد راه خشونت و کتک کاري را در پيش گرفت. سعيد ديشب به حدي عصبي شده بود که مي خواست با روسري خفه ام کند ولي هوويم به کمکم آمد و ضربه محکمي به سرش زد. ما با هم از خانه فرار کرده ايم ولي دست بردار سعيد نيستيم .