«نگاه شما»: خداحافظ Panic

کد خبر: ۲۰۳۸۹۴
|
۲۶ آبان ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۹ 17 November 2011
|
160231 بازدید
|
یکی از بینندگان «تابناک» در پیامی ارسالی برای «نگاه شما» چنین نوشت:

با سلام خدمت مسئولین سایت تابناک. مطلبی که در ادامه می‌خوانید، تجربه خودم از بیماری Panic است. فکر می‌کنم چنین تجربیاتی بدون نام و نام خانوادگی بهتر باشد. ممنون و موفق باشید.

برای من که همیشه انسان شاد و سر حالی بودم و همه من رو بمب انرژی می‌شناختن، مبتلا شدن به بیماری پانیک بسیار عجیب بود. اجازه بدید به شروع بیماری برویم... صبح در محل کار، پشت میز خودم نشسته بودم و یک فنجان نسکافه خوردم. چند دقیقه بعد به عادت همیشه از پشت میز بلند شدم و برای قدم زدن به سمت درب خروجی به راه افتادم. در راهرو ناگهان احساس ناخوشایندی بهم دست داد. خوشبختانه منشی شرکت رو دیدم که از روبه‌رو می‌آمد.

به او گفتم: آقای ... حالم خوب نیست. گفت: واست نامه می‌نویسم برو درمانگاه. باز هم خوشبختانه یکی از همکارانم پشت سر من آمده بود. به او گفتم من را به درمانگاه برسان. درمانگاه نزدیک بود و پیاده در عرض دو دقیقه به اونجا میشد رسید. هر قدم که برمی‌داشتم، احساس ناخوشایندم بیشتر و بیشتر میشد. به نفس نفس افتاده بودم، ضربان قلبم بالا رفته بود، به سختی نفس می‌کشیدم و هر لحظه بی حال تر می‌شدم.

سرانجام به درمانگاه رسیدیم و بلافاصله روی تخت دراز کشیدم. دکتر پرسید: آیا با کسی مشاجره کردی؟ من؟ نه من انسان آرامی هستم. سِرُم وصل کردند، همچنان به سختی نفس می‌کشیدم. خیلی ترسیده بودم. پرستار گفت روی تخت دیگری بروم. به سختی بلند شدم و همراه با سرم روی تخت دیگری رفتم. دستگاه نمایاشگر ضربان قلب وصل کردند. ضربان قلبم 140 بود، در صورتی که در حالت طبیعی باید 70 باشد. حالم همچنان بد بود. لحظات ترسناکی بود. مرگ را جلوی چشمانم می‌دیدم. دیازپام تزریق کردند. مدت کوتاهی بعد از تزریق ناگهان آرام شدم.

حالم کاملاً خوب بود و فقط کمی گیج بودم و حس ترس نیز همچنان کمی در وجودم بود. برای استراحت به خانه رفتم و این شروعی بود برای مراحل بعدی بیماری و پروسه دکتر رفتن‌های متعدد من! فردای آن روز، پیش متخصص قلب رفتم. نوار قلب، اکو و انواع آزمایش‌های خون همه چیز رو عادی نشون می‌داد.

خدای من پس چه اتفاقی افتاده بود؟ از همان روز علایم عجیبی در بدنم اتفاق می‌افتاد. ناآرام بودم. کِسِل بودم. حوصله ام هر لحظه کمتر می‌شد. اوایل زمانی که می‌خواستم بخوابم، همین که کمی خوابم می‌برد، ناگهان به دلیل نفس تنگی از خواب می‌پریدم. زمانی که می‌خوابیدم به طور خودکار نفس می‌کشیدم اما بدن من نمی‌توانست در زمان خواب نفس بکشد! عجیب است، اینطور نیست؟ پس از چند روز این مشکل خود به خود حل شد. اما قلبم مشکل اصلی بود. ناگهان حالم بد می‌شد، ضربان قلبم بالا می‌رفت، باید حتماً به بیمارستان می‌رفتم. محیط آنجا به من حس خوبی می‌داد. یک بار به اورژانس رفتم، فقط به من اکسیژن وصل کردند و پس از چند دقیقه کاملاً آرام شدم. چند متخصص قلب دیگر نیز رفتم. همگی به سلامت قلبم اذعان داشتند. حتی به اصرار من، سی تی آنژیو نیز که آزمایشی تقریباً دردناک است نیز انجام دادم اما همه چیز عادی بود.

زمانی که ندانید بیماری شما چیست، ولی خود را بیمار می‌دانید واقعاً کلافه، افسرده و نگران می‌شوید. پیش یک متخصص داخلی که زبانزد خاص و عام بود و او را معجزه‌گر می‌دانستند رفتم و آنجا بود که برای نخستین بار با بیماری Panic Attack (حمله اضطراب و ترس ناگهانی) آشنا شدم. برایم قرص‌های آرام بخش، ضد اضطراب و افسردگی آلپرازولام و نورتریپتیلین تجویز کرد و گفت: خوب شدن این بیماری کاملاً به خودت بستگی داره و نباید به اون اهمیت بدی.

از آن موقع مطالعه و تحقیق من در مورد این بیماری در اینترنت شروع شد. افراد دیگری نیز این بیماری را داشتند، برخی خوب شده بودند و برخی حتی چهار سال بود که با آن دست به گریبان بودند. خوشبختانه پانیک از قابل درمان‌ترین بیماری‌های روانشناختی است. نمی‌خواهم بگویم که دکتر نروید، چون خودم نیز دو دفترچه بیمه تمام کردم! اما دکتر قلب و مغز هیچ سودی به حالتان نخواهد داشت. این را من در پایان بیماری متوجه شدم! شما به بیماری اضطراب دچار شده اید. شاید از خود بپرسید کدام اضطراب؟ چه چیز من را نگران کرده؟ اما لزوماً نیاز نیست تا در حال حاضر اضطرابی داشته باشید. بدن انسان بسیار پیچیده است. عوامل اضطراب در دوران زندگی‌تان در شما جمع شده و حالا به حالتی که می‌بینید بُروز می‌کنند. آن چیز که مشخص است، این که باید به فکر درمان آن باشید.

ما همیشه عادت کرده ایم که با دارو خوب شویم اما کلید پیروز شدن بر این بیماری در دستان شماست. قرص‌های آرامش بخش را نمی‌توانید و نباید زیاد مصرف کنید. این تجربه شخصی من در مورد این دسته از داروهاست که یک ماه و نیم مصرف کردم. درمان این بیماری از سه قسمت تشکیل شده است: 1) دارو 2) روانشناس 3) خود فرد.

حتماً پیش روانشناس بروید. این کار را بد و مسخره ندانید. مشاور و روانشناس خوب می‌تواند شما را تا حد زیادی آرام کند.

نکته مهم اینکه احساس مرگی که در این بیماری به سراغ شما می‌آید را نادیده بگیرید. به دلیل بالا رفتن ضربان قلب و نفس تنگی، احساس مرگ یکی از علایم بارز این بیماری است اما بدین شکل فکر کنید که در خواب هستید. آیا اگر خواب ببینید که مرده اید واقعاً می‌میرید؟ این فقط یک خواب است. این را به خود بقبولانید و به آن بخندید. سخت است، قبول دارم.
مشاور می‌گفت به این بیماری نباید فکر کنی اما با خود می‌گفتم مثل این می‌ماند که شما در حال خواندن روزنامه هستید و کسی مدام با سوزن به پوست شما می‌زند! چطور انتظار دارید که بتوان اصابت سوزن به پوست را نادیده گرفت؟ اما بعداً فهمیدم که باید بتوانید! در حقیقت می‌توانید اما به آن باور ندارید. در این بیماری، قدرت ذهن انسان را خواهید دید. قدرت ذهن خود را نادیده نگیرید. دارو و مشاور، 30 درصد به شما کمک می‌کنند. 70 درصد شما هستید.

علایم این بیماری، شما را افسرده، گوشه‌گیر و پرخاشگر می‌کند. مشاور می‌تواند این خصوصیات را برای اطرافیانتان توضیح دهد و اینها را کاملاً طبیعی قلمداد کند. در این صورت، اطرافیانتان از رفتارهای شما رنجیده خاطرر نخواهند شد. شما درمان می‌شوید. باید به این باور داشته باشید. از روند درمان خسته نشوید. به هر حال یک سرماخوردگی ساده نیز شما را یک هفته درگیر می‌کند. در مورد کارهایی که باید انجام دهید بگویم؛

نخست اینکه از تمامی مواردی که شما را ناراحت می‌کنند، دوری کنید. سعی کنید به سایت‌های خبری سر نزنید. این سایت‌ها بیشتر خبرهای ناراحت کننده و نا امیدکننده دارند. دنیای سیاست دنیای آرام بخشی نیست و بالعکس باعث بدتر شدن بیماری شما می‌شود. به سایت‌های تفریحی بروید، جُک بخوانید. باید محیط اطراف خود را شاد کنید. تا حد ممکن باید از غصه و ناراحتی به دور باشید.

از خوردن چای، قهوه و نوشیدنی‌های گازدار مثل نوشابه جداً خودداری کنید. این مواد باعث تشدید این بیماری می‌شوند.

یکی از مهمترین چیزهایی که می‌تواند شما را آرام کند راز و نیاز و سخن گفتن با خدای مهربان است. هر شب ابتدا دوش بگیرید و قبل از خواب قرآن بخوانید. در این برهه، خواندن معنی قرآن تاثیر بیشتری دارد. از خدا بخواهید که به شما آرامش دهد. مطمئن باشید که او این کار را خواهد کرد. اگر خالصانه بخواهید هرگز با پاسخ منفی او روبه‌رو نمی‌شوید.





«تابناک» مطالب اختصاصی و گردآوری شده توسط خوانندگان محترم را در قالب جدیدی با عنوان « نگاه شما» منتشر خواهد کرد.

مخاطبان محترم می توانند مطالب دلخواه خود را در موضوعات مختلف، به آدرس negaheshoma@tabnak.ir ارسال نمایند.

مخاطبان محترم برای ارسال مطالب خود باید چند نکته  را در نظر داشته باشند:

1. این قالب جدید برای ارائه و معرفی «نگاه بییندگان به تمام موضوعات» می باشد.

2.مطالب اختصاصی یا گردآوری شده می تواند در قالب: ایده ، فیلم، عکس، گزارش تحلیلی، گزارش خبری، کاریکاتور و... باشد.

3. مطالب ارسال شده حتی الامکان با ذکر نام و نام خانوادگی فرستنده باشد.

4. موارد ارسالی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین جاری نداشته باشد.

5. مطالب ارسالی به زبان و فونت فارسی باشد.

6.مطالب ارسال شده حتی الامکان حاوی اطلاعات دقیق باشد.

مشخصات فنی

1. از ارسال تصاویر در متن فایلهای word خودداری شود.

2. حجم فایل تصویری ارسالی( به صورت gif یا jpg ) بیشتر از 5 مگابایت نباشد.

3. حداکثر حجم فایل صوتی یا ویدیو پنجاه مگابایت باشد. (نوع فایل: wmv,  flv, wav, mp3, wma)

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۵
در انتظار بررسی: ۱۱۳
انتشار یافته: ۳۰۸
ناشناس
|
Germany
|
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
چه جالب! چه بیماریهایی وجود داره! تاحالا نشنیده بودم. ممنون از اطلاع رسانیتون
فرزاد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
دقیقا نکته آخری که فرمودید را بنده به عینه تجربه کرده ام
هیچ چیز به اندازه یاد خداوند متعال دل را آرام نمی کندو خداوند خود بهترین پیام رسان است که در قرآن کریم می فرماید الا بذکر الله تطمئن القلوب
شاید باورتان نشود ولیکن درمان درد قلب من فقط و فقط سه قل هوالله است و پس از خواندن این سه سوره به کف دست خود می دمم و به نقطه ای که درد می کند می کشم به دو دقیقه نکشیده انگار آب روی آتش می ریزی آرام آرام می شوم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۷
من هم تجربه کردم برادر،
الا بذکرالله تطمئن القلوب
اسما
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
بچه ها منم پانیکم البته اول مشکل معده داشتم وقتی اندوسکپی کردم چند ساعت بعدش دچار اولین حمله شدم الان خوبم ولی مشکلات معدم بدتر شده کسی میدونه مشکلات معده ربط به پانیک داره یا نه؟
روبین
|
Germany
|
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
مطلب آموزنده بود دستت درد نکند .... از خداوند آرزوی سلامتی برای همه بندگان را دارم آمین
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
سلام مطالب جالبي رو مطرح كردين البته من اين بيماري رو ندارم ولي به خاطره مشكلي كه دارم هم افسرده شدم هم اينكه از خدا خيلي دور شدم چونفكرميكردم خدا به حرفم گوش نميده منم شروع ميكنم به قران خوندن ممنونم از شما
mohammad
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
من هم همین بیماری با مشخصات ذکر شده را داشتم.
بعد از یکسال و نیم پس از مراجعه به روانشناس حالم خوب شد. همانطور که شما گفتید رفتن پیش روانشناس عیب نیست. من هم خیلی دیر رفتم!!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
مادر من هم دچار همین بیماری بودند و ما بارها و بارها شبانه به پزشک مراجعه می کردیم در حالی که قلبشون کاملا سالم بود فقط دچار افزایش ضربان قلب می شدند . ما حتی نمی تونستیم توی خونه تنهاشون بگذاریم و به صورت شیفتی مواظبشون بودیم... اما بعد از یک سفر معنوی به مشهد، واقعا معجزه شد و الان یک سال هست که خدارو شکر دیگه هیچ مشکلی ندارند... خلاصه اینکه بیماری خیلی بدی هستش ... خدا نصیب نکنه....
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
خیلی ممنو از اینکه دانش و تجربه ی خود را با این بیان شیوا به اشتراک گذاشتید. برای همه هموطنان آرزوی سلامتی دارم.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
جالب بود.
خدا همه بيماران را شفا دهد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
متشكرم. خيلي مفيد بود. شوهرم چند وقتي است همين مشكل را دارد و پيش همه پزشكها هم رفتيم داروي تجويزي قرص پروپرانول بود. هنوز خوب نشده هر يكي دو روز دچار همين مشكل مي شود. به اميد شفاي همه بيماران
منوچهر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۹ - ۱۳۹۰/۰۸/۲۶
سلام
آفرین به شما که تجربه و احساس عمیق خود را هدیه میکنی.
من هم مورد مشابهی داشتم و همانطور که شما فرمودید آرامش بخش ترین احساس زمان رازونیاز با خدا بود.
نظر شما

سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

برچسب منتخب
# ترامپ # قیمت طلا # مذاکره ایران و آمریکا # قیمت سکه # سلاح پلاسمایی # سریال پایتخت
الی گشت
آخرین اخبار