سهم جوانان از تقویم ملی ما، یک روز است که آن هم مزین به میلاد حضرت علی اکبر (ع) است. سهم آنان از دولتمردان هم البته یک وزارتخانه تازه راهاندازی شده است که هنوز چندان کارکردش در حوزه جوانان مشخص نیست!
اما با این بضاعت اندک، آمار میگوید که ایران عزیز، 25 میلیون نفر جمعیت جوان دارد که از داشتن آن باید به خود ببالد!
البته روشن است که این آمار را از روی سن و سال میگوید و این که آیا این 25 میلیون نفر هم خودشان را جوان میدانند یا خیر، از پرسشهای مهمی است که شاید به آن توجه نشده باشد!
هماکنون چه 25 میلیون نفر، چه هر رقمی کمتر از آن، جوانان ایران امروز دغدغههایی دارند که البته بر کسی پوشیده نیست؛ کار، ازدواج، مسکن، رفاه، آینده و بسیاری چیزهای دیگر که اینها مهمترین پرسشهای زندگی جوانان امروز را تشکیل میدهد.
برای نمونه، همین روز گذشته بود که بسیاری از جوانان ایرانی در بزرگترین آزمون علمی کشور شرکت کردند؛ آزمونی که شکل زندگی و دغدغههای جوانان را ـ دستکم ـ تا ده سال آینده زندگیشان رقم خواهد زد، اما تا چه اندازه برای این دغدغهها چارهای اندیشیده شده است؟
پرسش مهمتر این که آیا جوان ایرانی امروز، از جوانی خود لذت میبرد؟
جوانها تا چه اندازه به شاد زیستن خود اهمیت میدهند و چه میزان ابزار شاد زیستن برای آنان فراهم است؟
جوانان به چه میزان آینده خود را در گرو تلاش خود دانسته و تا چه اندازه آن را وابسته به عوامل بیرونی و نهادهای دولتی و ...میدانند؟
آمار جوانان ایرانی را 25 میلیون تن معرفی میکند؛ اما آیا سن جوانی در ایران تغییر نکرده است؟!
برخی بر این باورند، جوانهای ایرانی نسبت به نسل پیش خود، تنبلتر و پر توقعتر شدهاند و برخی نیز میگویند، فرصتی برای رشد جوانان در اختیار آنان گذارده نمیشود. نظر شما چیست؟
*** *** ***
میخواهیم در قالبی جدید با شما تعامل کنیم؛ به این شیوه که بررسی و تحلیل از دیدگاههای شما بیرون آمده و به متن افزوده خواهد شد؛ به عبارتی بهتر، قرار است هر بار موضوعی برگرفته از نظرات پیشین خوانندگان را طرح کرده تا در تعاملی دو سویه، درباره آن به گفتوگو نشسته و البته با دیدگاههای شما بحث را شکل دهیم.
ناگفته پیداست که همه دیدگاههای شما را خوانده و برای انتشارشان، ملاکها و معیارهایی را لحاظ خواهیم کرد؛ بنابراین، شاید بد نباشد برخی چهارچوبهای قانونی را برای بهتر شدن بحث مرور کنیم:
*از به کار بردن نام افراد (حقیقی یا حقوقی)، سازمانها، نهادهای عمومی و خصوصی خودداری کنید.
* از توهین به افراد، قومیتها و نژادها خودداری کرده و از تمسخر دیگران بپرهیزید.
* از اتهامزنی به دیگران خودداری کنید.
*از ارسال مطالب حاوی لینک یا مطالب نا مرتبط با بحث بپرهیزید.
*از ارسال مطالب با زبانی غیر از فارسی خودداری کنید.
*از تعمیم نظر خود به دیگران و ترغیب و حتی توصیه به سایرین بپرهیزید.
در پایان بد نیست یادآور شویم:
*حجم نظرات رسیده بسیار زیاد بوده (بیش از دو، سه هزار نظر در بحث قبلی) و قادر به انتشار همه آنها نخواهیم بود، لذا برخی از نظرات شما طی مدت زمان بررسی به متن افزوده شده و برخی دیگر به همان شیوه پیشین، به صورت کامنت منتشر خواهد شد.
*نظراتی به بحث افزوده خواهد شد که حاوی نکات تازه بوده و زاویه دید، ایده یا محتوای جدیدی را شامل شود.
*ایجاز شما در نوشتار و پرهیز از موارد پرداخته شده و تکراری موجب سرعت گرفتن بحث و طبیعتا بررسی جامعترِ موضوع خواهد شد.
*از آنجایی که تحلیلها با نام شما منتشر خواهد شد، بهتر است با معرفی خود ـ و یا حتی محل سکونتتان ـ ما را در شکل دهی بهتر بحث یاری نمایید.
*لطفا از کپی کردن نظرات دیگران و حتی افراد صاحب نظر، کارشناسان، علما، اساتید و غیره خودداری کرده و از تمثیل و ذکر داستانها و روایات خودداری کنید.
*از ارسال بیش از یک نظر در یک بحث خودداری کنید تا بتوانیم نظرات خوانندگان بیشتری را مورد مطالعه و انتشار قرار دهیم.
*از آنجا که تحلیل ها و نظرات شما به بحث افزوده خواهد شد، از بکارگیری کلمات محاوره ای و عامیانه خودداری کرده و از ادبیات معیار استفاده نمایید.
*در صورتی که به محتوای یک مطلب منتشر شده ایرادی وارد می دانید، آن را با ما در میان گذاشته و استدلالات خود را طرح نمایید.
* دیدگاههای خود را درباره بهتر شدن بحث با ما در میان بگذارید.
نظرات
خود را با ما در میان بگذارید؛ همکاران تابناک لحظه به لحظه ایده ها و
دیدگاههای خوانندگان را مطالعه کرده و به صورت هر ۳۰ دقیقه یک بار، با
بروز رسانی مطلب بخشی از دیدگاه های شما را به متن خواهند افزود.
توجه
داشته باشید که برخی از نظریات شما به متن افزوده شده و برخی دیگر به
همان شیوه پیشین، به صورت کامنت منتشر خواهد شد تا در ادامه با انتشار حجم
قابل قبولی از نظرات رسیده (درصد قابل توجهی از نظرات شما) زمینه تهیه یک
مقاله جامع در این حوزه ـ با استفاده از جامعه بزرگ آماری کاربران ـ فراهم
شده و انشالله مورد توجه مقامات و مسئولان قرار گرفته و راهگشا واقع شود.
نخستین بروز رسانی: 17:30
محمدرضا:
با سلام، علی رغم اینکه اطمینان دارم نظرات جوانان منعکس نخواهد شد، با این حال مینویسم. جوانی ۳۲ ساله متولد ۵۹. خوب پر واضح است سختترین شرایط زندگی برای نسل من بوده است چشم باز کردیم جنگ و آثار مخرب آن بسختی آن روزگار طی شد دولت اصلاحات که آمد و رفت دانشجو بودم. و بعد تشکیل زندگی و.... بسختی یک شرکت کوچک دائر نمودم و حدود ۱۰ نیروی جوان را بکار گرفتم و با مرور زمان و بدتر شدن اوضاع اقتصادی (اگر به کسی بر نخورد) تعداد نیروهایم را به ۶ نیرو کاهش دادم. اما صحبتم اینست همه شعار میدهند جوان اما اولین ضربه را به سر یک جوان میکوبند. آمار بگیرید از بانکها بیشترین وامهای اشتغال به جوانان داده شده؟ منظورم وام ۵ میلیونی نیست. چون با این پول دیگر نمیتوان پراید خرید و شاغل شد. پراید شده است ۱۱ میلیون. اصلا به نظر شما جوان بین ۲۰ تا ۳۰ سال میتواند پیش رییس بانک بنشیند و یک چای بنوشد؟ محال است. بروید و تحقیق کنید پایبندترین افراد به پرداخت حقوق قانونی چه کسانی هستند؟ دیروز اداره دارایی بودم به جرات میتوانم بگویم ۸۰ درصد افراد جوان بودند که بدنبال تسویه حساب خود بودند. کافیست آمار بگیرید. نکته دیگر مسکن. سایت شما مطلبی داشت تحت عنوان اینکه طی ۱۰ سال گذشته ملک ۱۸۰ درصد رشد داشته است. حالا سوال من این است ۱۰ سال پیش آیا من جوان توان خرید ملک داشتم؟ پولهایم را طی ۱۰ سال جمع کردم اما ملک ۱۸۰ درصد رفته بالا چه سود باز هم باید جمع کنم. مسکن برای نسل من یک خواب و رویاست!!! خیلی حرف دارم اما اینجا مجال نیست شاید روزی در قالب یک مقاله برایتان ارسال نمایم اما در پایان یک خواهش دارم. از مسولان بخواهید دست از سر ما جوانان بردارند. اگر شعار ندهند ما بهتر زندگی میکنیم. جوان خام است و ساده دل و تمامی شعارهایتان را باور میکند و رویش حساب باز میکند اما دریغ از عمل.
یا علی
محمد:
سلام
من بچه انقلاب هستم و احساس میکنم تمام هم سن و سالهای من و کسانی که بچه انقلاب هستن جوانی خیری ندیدن! حالا نمیدونم این رو باید به پای استکبار و قدرتهای جهانی بزارم که از ابتدای انقلاب به خاطر دشمنی با اسلام و جمهوری اسلامی، با تحت فشار قرار دادن ایران و تحریمهای مختلف باعث گرانی و تورم بیش از بیش در مملکت شدن یا بیتدبیری و دعوای مسئولان نظام (چپ و راست) باهم و بیتوجهی آنها به دشمن خارجی و مشکلات داخلی، شاید هم این جمله حکایت امروز من باشد.
خوشبختی را دیروز
تقسیم کردند اما منزاده امروزم خدایا جهنمت برای فرداست پس چرا من
امروز میسوزم!
حقوق قانون کار! ماهی ۴۰۰ تومان که با هزار منت کار فرما بهت میده، کاش یکی از مسئولان ما که اینقدر هم ادعا دارن یک ماه، فقط یک
ماه با این حقوق زندگی خودشون رو بگذرونن تا درد ملت و جوانان رو درک کنن. صحبت زیاد هست اما مجالی نیست، یا علی، به امید ظهور منجی
بدون اسم: من با اینکه الآن بیست و یک سالمه فکر میکنم کلا جوانی از زندگی من حذف شده، به خدا نتونستم هنوز طعم شادی رو زیاد حس کنم، البته من کسی رو جز خودم مقصر نمیدونم. بیشتر مشکلات من هم با ورود به دانشگاه و با همین کنکور لعنتی شروع شد، وقتی نتونستم شهر مورد علاقم قبول شم. بعد هم توی دانشگاه مشکلاتی مثل نبود خوابگاه و محل اسکان، کافی نبودن درآمد کار دانشجویی برای خرجهای دانشگاه و... بدتر از همه ناامیدی نسبت به آینده با این اوضاع کار و مسکن و... خدا کمک کنه... .
رضا: نه آقا خوش چی؟ ۲۲ سالمه، از صبح تا شب با استرس درس و کار و گرونی... درس میخونی بعد کار گیرت نمیاد! میخوای کار کنی درس نخونی بری سر کار میگن مدرکت خیلی کمه (لیسانس)! ارشد میخونی بازم مجبوری دستت جلوی پدر مادرت دراز باشه... آدم خجالت میکشه به خدا! بعدشم که درس تموم شه باید بری سربازی... بعدشم بری یک جا با حقوق ۳۰۰ کارگری بدون بیمه بهت کار بدن یا ندن... زنده موندن الان مسأله ماست نه خوش گذروندن!
بدون اسم:
حرف من دقيقا همون حرف رضاست-فقط با اين نگاه كه: شكر براي آنچه داريم كه شايد خيلي ها ندارند-
دومین بروز رسانی: 18:00
علیرضا:
چرا که نه هر لباسی دوست دارم نمیتونم بپوشم حتی مدل موی سرم رو یه ارگانی مشخص میکنه و به سلمونی میگه اونطور بزنه کمی شاد باشم بهم گیر میدن با 4 تا رفیقم تو پارک باشم می گیرندم موسیقی که دوست دارم ممنوعه کنسرت موسیقی که اونا صلاح میدونن هم اگر خواستم برم با عمه ام هم باشم باید جدا از هم بشینیم واقعا" می گفتند مردم از خوشی همین دوران رو میگفتند.
مجتبی:
سلام
ممنونم از تابناک بابت این توجه به جوانان ولی واقعا آیا من جوان از این دوران زندگی خود لذت می برم؟ من جوانی 22 ساله، دانشجوی کارشناسی یک دانشگاه دولتی تهران ، رشته مدیریت صنعتی هستم. متاسفانه افزایش بی رویه قیمت ها و ... باعث کاهش سطح رفاه شده ، در کنار این ها مشکلاتی مثل برخورد های نظامی با جوانان در کنسرت ها، دانشگاه و ... رو هم اضافه کنید . من به عنوان یک جوان هیچ لذتی از این دوران نمی برم ، کسی حرف های ما رو نمی شنوه، اهمیتی به ما نمی ده ، چرا من جوان باید پیشنهادی در حدود 25 هزار دلار از یک شرکت آمریکایی داشته باشم برای کار ، ولی در مملکت خودم ، کسی حرف و ایده منو گوش نکنه؟ چرا باید فضای کسب و کار انقدر سنگین باشه ، من با 50 هزار تومان سرمایه اولیه کاری رو شروع کردم و اون سرمایه رو صدها برابر ، طی کمتر از یک سال کردم ولی هیچ وقت مسئولین ما رو نمی بینن ، برعکس سنگ های بیشتری مقابل پای ما میذارن ... این روزها به این نتیجه می رسم که بعد از لیسانس، از ایران برم ... شاید ما به درد دوستان نمی خوریم. یک جوان در ایران چه دلخوشی داره؟ سینما؟!! پارک؟!!! دربند؟! درکه؟ کجا باید تخلیه انرژی شه ... متاسفانه برخورد ها طوری شده که ادم وحشت می کنه با خواهر خودش هم بیرون بره ... تا بخوای ثابت کنی خواهرته باید دو سه ساعتی بازداشت باشی ... حرفمو کوتاه کنم ... من ، جوان 22 ساله هیچ لذتی نمی برم . تمام.
محمد حسین:
این که جونای قبلی بیشتر زحمت میکشیدن یا جونای الان پر توقع تر از نسل قبل شدن رو من قبول دارم ولی باید هر نسلی رو با توجه به شرایط خودش مقایسه کرد.جوونی که الان داره زندگی میکنه خودش رو با جوونای بقیه دنیا مقایسه می کنه چون ارتباطات گسترده تر شده ممکنه به خاطر همین توقعش بالاتر رفته باشه ولی گذشته شاید کسی خبر چندانی از سایر نقاط دنیا نداشته.به عنوان یه جوون 19-20 ساله شادی و نشاط خودمو در حد یه جوون نمیدونم دلیلش هم نگرانی های مختلفی هس که دارم.استانداردهای من برای زندگی با استانداردهای خونوادم شبیه به هم نیست.اگه بخوام اونا رو راضی کنم به چیزی که خودم میخوام نمیرسم اگه بخوام برای خودم تلاش کنم شاید اون چیزی که خونواده می خوان نشه که اون هم ناراحتم میکنه.ضمنا معتقدم کلا جوونا و نوجوونای ایران مشکلات روحی روانی زیادی دارن برای اثباتش هم کافیه چنتا وبلاگ از بلوگفا رو بگردید که حدود 60 درصدش جوونایی هستن که مشکلات عاطفی و روحی روانی دارن.مشکل کار هم که هست به عنوان مثال وقتی میخوای انتخاب رشته دانشگاه بزنی از هر کی بپرسی چه رشته ایی بزنم که کار پیدا شه میگه فکر اونو نکن فعلا هر رشته ایی بری اخرش بیکاری!باید پارتی داشته باشی تا استخدام شی و ... من مشکل مسکن ندارم.
فرهاد بیان:
سلام
به قول سهراب حال همه ما خوب است اما تو باور نکن.
می خواهم یک مساله ریشه ای را بیان کنم که چه تفاوتی بین یک فرد قوی و یک فرد ضعیف وجود دارد؟ آدمها تا یک سطحی را می توانند از دنیای بیرون توانمندی را اکتساب کنند اما اصالت داشتن توانمندی در میزان توانمندی درون می باشد اینکه یک نفر به چه میزان می تواند فارق از اندیشه های بیرونی بیاندیشد و بر اساس آن عمل نماید . مساله اصلی جامعه ما پراکندگی از درون است که این جامعه هیچ آدم قوی و قدرتمندی را در درون رحم خود پرورش نمی دهد. مساله پراکندگی و ضعف جامعه است که تخم اندیشه های پاک در درون آن به ثمر نمی رسد . این زمین در حبس حرص و طمع های آدم هایی است که به سبب پراکندگی خودشان دائما بر قوانین تاثیر منفی می گذارند و در حالی که اندیشه اساسی راه خود را به راحتی پیدا می کند . من یقین پیدا کردم که سرچشمه را باید پاک کرد تا به سادگی باقی خود به خود به بار بنشیند. در حالی که تخم های ایرانی تا در بستر های بهتر و مناسب قرار می گیرد به طور طبیعی و ذاتی راه خود را به سوی اثر بخشی پیدا می کنند . من معتقدم که باید دانشگاه ها را تعطیل کرد و اساتید را به عنوان کارگر مشغول به کار کرد اعتقاد ندارم بلکه یقین دارم چرا که تا درون ها پاک نشود و آرام نگردد هرگز نور دانش واقعی که همان علم الهی است جاری نمی شود . متاسفانه حقیقت جای خود را با اعتبارات عوض کرده و دیگر رنگ و بویی ندارد. مصداق آن هیاهوی زیاد جامعه ما است در حالی که یک آدم متفکر و تحلیلگر مسائل را در درون خود می جوید نه در دنیای بیرون. راه حل ها بسیار ساده است بسیار ساده اما چرا نمی بینیم به علت شلوغی زیاد ذهن است. آدم ها به عنوان یک موجود ارزشمند کنار رفته اند و تعریف ارزش عوض شده است. آیا غیر از این است که تمام ارزشی را که از علم و صنعت به معنای امروز بخواهیم پیدا کنیم در نهایت به مانند کشوری مثل آمریکا بشویم مهد و علم و توانایی صنعتی ؟ ما تمام تلاشی را که می کنیم این است که مثل او بشویم در عمل و لا غیر پس ارزش کجاست؟ می خواهم بگویم من جوان ایرانی 29 ساله به عنوان یک موجود باید در اساس به دنبال چه باشم ؟ اگر انرژی هسته ای مایه شرف و عزت ما است کشورهایی مثل فرانسه و ژاپن و آمریکا و ... خیلی سال قبل به این دست یافته اند پس خیلی خیلی خیلی عزتمند تر از ما هستند که ! ما مسیر را اشتباه می رویم و البته فرمان از دستمان خارج شده است. نگاه علم ای می خواهد نه پراکندگی!
سومین بروز رسانی: 18:30
رضا:
ببینید اینجا جدیدا اوضاع داره خیلی فرق میکنه بزرگترین فرصت که ممکنه نصیب هر کشوری بشه و به بیشترین دستاوردها برسند از جمله رشد اقتصادی نجومی (مثل چین) داره به یه چالش پیش روی دولتمردان ما تبدیل می شه و ان جوانی و نیروی کاره و در ادامه ان بیکاری. چرا فقط یک دلیل داره: اعمال سیاست های تنش زا درست زمانی که کشور نیاز به پیشرفت همه جانبه داره بابا وقت زیاده.ما اینده برای کی خانه بسازیم، برا کی ماشین بسازیم با این نرخ رشد جمعیت، کی تو دانشگاها برای ما کار علمی و پژوهش انجام بده با این وضعیت فارغ التحصیلان بیکار اصلا کسی درس می خونه، دانشگاه های ما چی می شه، من الان تو دانشگاه ها رنگ امید تو چشم بچه ها نمی بینم، هر چند بنا به فرموده حضرت اقا هر کس توان داره باید بچه ها و جوان ها را به نظام و اینده کشور مطمئن و امیدوار کنه ولی این می طلبه که مسولان بیشتر اگاه باشند و برنامه ریزی هایی در زمان مناسب انجام بدهند زیرا اینده ملت دست انهاست.
حامد:
خیلی رک بگم سعی کردم با توسل به مسائل معنوی و ورزش روحیه ام رو حفظ کنم. اما خدا خودش شاهده که چقدر جوون های این مملکت از هر نظر تحت فشارند . دغدغه های یک جوون ایرانی خیلی زیاده و کمر شکن . روحیه ها مناسب نیست. اینکه دلایلش چی هست خیلی زیاده اما اگه من بخوام به سه تا از اصلی ترین هاش اشاره کنم اولی بحث نبود نشاط در جامعه هستش و دومی بحث کار و درآمد یک جوون و سومی بحث مربوط به عدم توجه به نیازهای جنسیه که بالا رفتن سن ازدواج دلیله اونه . خلاصه کنم به نظر من زندگی یک جوون تو ایران مثل یه جنگیدن سخت میمونه .
بدون اسم:
۲۸ سالمه. فکر نمی کنم لزوما باید از جوانی لذت برد. از هر زمانی از زندگی باید لذت برد. کمی از لذت بردن به پول و خانه و ماشین و امکانات رفاهی و اینها بر می گرده. بیشتر از اون به حس امنیت روانی و آرامش در جامعه و خانواده برمی گرده که نیست. همه دردهای گفتنی و نگفتنی رو همه می دونن... نیازی به تکرار مکررات نیست... اما یک دردی هست که در پس همه حرف ها و ناله های آدم های دور و برمون نهفته است اونم نبود یک فریادرسه... شاید یک ارگان یک مسئول که بتونی ازش بخوای بیاد یقه اونایی که دارن کم کاری یا خراب کاری می کنن رو بچسبه و بگه تند نرو... حق مردم چی شد؟ و بعد مجازاتش کنه... اگر از من بپرسید الان جامعه ایران چه مدلیه؟ میگم یک هرج و مرجی که فقط برای ماهی گیرهای چابلوس بی دین و وجدان فایده داره...
جوان ایرانی:
مینویسم تا خوانده شوم.(طبق گفته شما)
با توجه به نظر سنجی جالبی که کردین حالا خودتون از بیرون به ما نگاه کنین و + و - بدین.ما شاد نیستیم.چه برسد لذت ببریم.غم هایی داریم که در جمله گفته نمیشه.باید بشینین پای درد دلمون.یاد مامانبزرگم افتاد.آخه پیر بود.ما هم در جوانی پیر شدیم.اشک داریم.بغز داریم.نیروی جوانی نداریم.شک داریم.دوست داریم.هیچی نداریم.فکر داریم.جایی نداریم . نفس نداریم. رنگ نداریم. بو نداریم. هویت جوان ایرانی نداریم.
با نام خدا به پایان میرسانم.
بدون اسم:
تحصیلات: تا جایی که دستم می رسید خوندم. ارشد فیزیک بهترین دانشگاه ایران مثلا!. دکتری رو تو بگو یا کدوم انگیزه بخونم؟ اونم با این وضع کنکورش؟
کار: دلت خوشه ها! کجا به من یه لا قبا کار می دن؟ پارتی نداریم برادر من!
خونه: شنیدی م یگن دست ما کوتاه و خرما بر نخیل؟ هر چی هم برم ی نردبوم بیاریم نخله هی داره رشد می کنه ماشالله! اصن کو نردبون؟ آدم بیکار نردبونش کجا بود؟!
همسر: بالاییا رو تو واسم جور کن، اینو خودم ردیف می کنم!
سینما: اصن حرفشم نزن! خیلی وقته اینجا سینماش تعطیله
پارک: قلیون می خوای؟ واه واه! چه معنی داره یه دختر تو پارک ورزش کنه؟
دوچرخه سواری: اسلام در خطر می افته! تازه با مانتو بلند که نمی شه. الان گشت ارشاد میاد. زودی برو خط بعد.
کتاب: جیبامو که همون اول نشونت دادم!
مسافرت: سلام برسون! ما کرایه تاکسی توی شهرمون بیاد تو جیبمون باید کلاهمون رو بندازیم هوا...
شروع یه کار تولیدی: سرمایه اشو ندارم
وام: ضامن میشی؟ تازه سه چهار نفر دیگه رو هم باید با خودت بیاری
بیمه: نه من کار دارم نه همسرم. کی ما رو بیمه کنه؟
آینده روشن: کدوم آینده؟ کدوم روشن؟... لذت می برم؟ لذت با کدوم ز بود
اصن.... اینست حکایت نسل من!
چهارمین بروز رسانی: 19:00
بدون اسم:
فقط می تونم از تابناک تشکر کنم که تمامی نظرات رو رو سایت گذاشته که همه هم منفی هستن و البته از دو جنس:
-کمبود آزادی
-کمبود امید به رفاه و
زندگی با حداقل ها
من نسبت به این دوستانی که نظرات خود را نوشتند، امیدوارترم ولی به همه آن ها حق می دهم! ضمنا اگر ممکن است بحث های جامعه شناسی، روان شناسی و فرهنگی در مورد ریشه های ناامیدی در جامعه ما داشته باشین
ضمنا به سردار محترم نیروی انتظامی تبریک باید گفت که نصف انتقادات و دلیل ناامیدی جوانان را موجب شده: واقعا دست مریزاد
مثله شما:
از خرمشهرم. عروس شهرهای ایران قبل از جنگ که با سیصد هزار نفر جمعیت از شهرهای دیگه برای یافتن شغل به شهرم میومدن ولی حالا با صدو پنجاه هزار نفر جمعیت و تاسیات نفتی و بندری گسترده 40 درصد جوناش بیکارن ! میگی حق با من نیست شاید وقتی فرزندان مسئولین شهر بدون شایستگی جای من و دوستان من رو گرفتن به من حق میدی! اسمون ابی کجاست تا خاک همنشین من بشه اب شیرین کارون کجاست تا مجبور نشم ماهی سرخ شب عیدم رو تو اب شور نگه دارم نخیلات شهرم هر روز خشک و خشک تر میشن بازم شما فقط اسم شهر من رو یه روز میشنوین سوم خرداد همین ...
ناشناسی:
من جوان نیستم 56 سال دارم اما جوانی دارم 21 ساله علیرغم اینکه خیلی تلاش کردم تامینش کنم اما میدانم که هر گز از جوانیش راضی نیست چرا برای اینکه سرخورده است روحیه نداره خواص ما خودرا در قالب تقدس پنهان کرده اند وارتباطشان را با نسل جدید قطع کرده وفقط به فکر محدود کردن انان هستند وچنان کرده اند که اکنون هرکس اسم جوان را می شنود بلافاصله خطا وگناه را تداعی می کند در حالی که مگر همین جوانها نیستند که انرژی هسته ای نانو تکنولوژی و افتخارات صحنه های بین المللی را خلق کرده اند فرض که جوانی قصوری داشته اقایون مگر خود ماها وشماها در حتی سنین بالا خطا نداریم ولمان کنند هر کاری از دستمان براد میکنیم چطور که می بینید می کنند جوان صداقت دارد اما ما بزرگترها صداقتمان به پای جوانها نمی رسد نزد جوان یک کلمه دروغ بگی برخورد میکند ولی ماها انقدر خودمان را ذیصلاح میدانیم که براحتی دروغهایمان را توجیه می کنیم جوان دلبستگی به دنیا نداره و او به خدا نزدیکتر ازماست اما ما تا به جوان میرسیم به فکر افکار جوانی انها و تعبیرات منفی از ان میکنیم خلاصه بگم جوانان عزیز وجوان خودم ما به شما بدهکاریم خیلی هم بدهکاریم هرچی هم تعارف بکنیم و هندوانه بدیم زیر بغلتان باور نکنید که ما هرگز نمی توانیم از شرمندگی شما در بیاییم تنها حرفی که میتوانم بگویم این است که ما بزرگترها را ببخشید ومیدانم که می بخشید شما همین را میخواهید که اگر نمی توانیم حقتان را ادا کنیم لااقل به حقتان اعتراف وبه قصورمان اقرار کنیم نکته ای هم که در مورد علی اکبر جانم بفدایش عرض کنم که شخصیت اورا ومعرفت وجهان بینی اورا از این جمله اش در جواب سوال پدر بزرگوارش بشناسید که جواب داد : چیزی جز زیبایی نمی بینم (مارایت الا جمیلا )
پنجمین بروز رسانی: 19:30
ن شفائی
به نظر من بایستی از اینکه جوان هستیم رضایت خاطر داشته باشیم اشتباه اکثریت جوانان این است که به دنبال خوشبختی در جامعه هستتد غافل از اینکه خوشبختی را باید در درون خود جستجو کرد و پرورش داد آنگاه بازتابش را در جامعه شاهد خواهیم بود.
بدون اسم:
وقعا نظر خواهی می خواد ... 26 سالمه 6 ساله دارم کار می کنم . واسه خودم .. الان دارم از 24 ساعات 18 ساعت بکوب کار می کنم وو خوب هم در می ارم . خدار و شکر ... اما دستشون درد نکنه دو برابر دارم پس می دم به این و اون ... اره بدهکاری سر چی ؟ سر اجاره محل کار سر نداشتن سر اینکه می خوای وام بگیری 5 میلیون باید 9 میلیون پس بدی با 100 تا ضامن که ندارم ... سیر شدم از همه چیز و همه کس ... تازه من به دیده خیلی ها موفقم .. کلی اطلاعات دارم خیلی ها ارزوی توانمندی منو دارن ... اره خیلی ها پس چرا نمی شه ؟ چرا من نتونم برم بیرون .. چرا نتونم لباس بخرم چرا نتونم برم غذا بخورم .. چون گرونه .. چون اون بیرون چر پل.... واقعا بریدم ... جوون ؟ واقعا فکر کردید کسی به فکر کسی هست ..... نه
بدون اسم:
سلام ، با تشکر از تابناک من یه جوون 33 سالم 4 سال ازدواج کردم ولی شغل ثابتی ندارم به خدا 5 جا رفتم فوقش 500 میدن که اصلا جواب خرج و مخارج رو نمیده خانومم فوق لیسانس آزاد میخونه ترمی 2.5 ملیون خودم مهندسی کامپیوتر خوندم هر جا میری فقط سوء استفاده میکنن والا بلا خسته شدم خجالت میکشم از زنم پدرو مادرم نمیدونم چیکار کنم ؟ خلاف کنم آخه ؟ الان آژانس کار میکنم گاهی هم کار میگیرم خودم انجام میدم ماهی 300 کرایه میدم و 160 قسط الان 4 ماهه میخوام یه مانتو بخرم برای خانومم نتونستم به خدا اصلا فصل عوض شد ! آخه این کجاش عدالته والا پدرمون در اومد یه وام نتونستیم بگیریم کو حمایت ؟ کیه به داد ما برسه آخه ؟ بزاریم بریم از وطنمون ؟ والا دوستان من اونور هستن به خدا مهاجر حساب میشن ولی کلی دولت داره حمایت میکنه ازشون به خدا به مرز دیوونگی رسیدم صب 6 میرم 10 میام نمیدونم چی میخورم ؟ چیکار میکنم ؟ واقعا تاثیری داره این نظر سنجی ها و پرس و جو ها ...... خدایا به داد ما برس ما از بنده هاش که این همه ادعا دارن که بریدیم ........
بدون اسم:
شما جوانها خیلی بی انصافید این همه امکانات واسه جوانی کردن دیگه چی میخواید؟
بدون اسم:
اما نوع زندگی و وسواس در مورد لذت بردن از زندگی ،مشکلات و محدودیتها ،انجور در من و خیلی ها نهادینه شده که هرجای دنیا باشیم انگار دیگر دلمان شاد نیست.. به قول دوستم قبر ده شصتی ها را بزرگتر بکنید چون ارزوهایمان بسیار بیشتر از دیگران است.
تراتزیت:
سلام - به نظر من لذت بردن و این حرفا مال موقعیه که آدم از برنامه کاریش جلو باشه ، الان که کشور ما از هر طرف تحت فشاره نیاز به تلاش صد چندان جوون و پیر داره تا عقب افتادگی های گذشته رو جبرارن کنه ، (سرگزمی و لذت) باشه انشا الله مال موقعی که در تولید حرف اول رو در منطقه بزنیم.
علی:
با اینکه عضو هیات علمی هستم و حقوق خوبی دارم اما بازم پام روی پوست موزه و اصلا معلوم نیست پیمانی شم یا نه! مجبورم بازم ادامه تحصیل بدم، نتیجه اینکه تا بخام دکترا قبول شم از 32 سال هم رد میشم در حالی که هنوز ازدواج نکردم لطفا کسی حسرت هیات علمی منو نخوره من توی شهری هیات علمی هستم که شما اگه از بد روزگار گذارتون اینجا افتاد و کلاهتونم بیفته برنمیگردین برش دارین خدا خیر نده نامسئولینی رو که جوانی ما رو تباه کردن
ششمین بروز رسانی: 20:00
ن.شفائی
تابناک جان دوست عزیز چرا فقط کامنت های افراد ناراضی را می گذاری این بحث را آزاد بگذار جوان راضی و خوشحال هم در ایران موجودیت داره. اگر به خودمان زحمت بدهیم و حداقل سالی یک بار به جاهائی مثل محک (مرکز بچه های سرطانی) سر بزنیم و یا یک سر به بهشت زهرا بزنیم اون وقت از نعمت های خدادای شاکر خواهیم بود و از جوانیمون رضایت خاطر پیدا خواهیم کرد.
علی یزدی:
من علي هستم از يزد رفتيم سربازي با كلي استرس و فشار خاص خودش! در حالي كه اصلا نتونستيم براي اينده مون تصميم يا برنامه ريزي بكينم! بعدش با كلي زحمت تونستم ارشدم بگيرم به اميدي كه بتونم مفيد باشم خدمت كنم به كشورم الان رفتم تو بيست نه و احساسي ندارم نسبت به جوونيم! جز احساس خسران و هدر دادن عمرم هيچ حسي ندارم! خواستم تعاوني تشكيل بدم كلي چاله گذاشتن جلو رومون!!! خواستم يه شركت بزنم چون اميدي به استخدام نداشتم كلي اين ور اون ور دويدم تا بتونم مجوزشو بگيرم يك سال نيم منو دووندن بالااخره يه مجوز زپرتي بهم دادن كه هيچ خاصيتي نداره، الانم كه بعد اين همه دوندگي ميخوام شركتم رو راه بندازم پول ندارم بانك ها هم كه ماشالله پول خون ادم رو ميگيرند يه وام ميگيري تازه اگر بدند اونهم با كلي منت بايد دو برابرشو پس بدي! هنوز ازدواج نكردم نگاه به اطرافيانم و دوستانم هم كه ميكنم اكثرا وضعيت من رو دارند اكثرمون اميدي نداريم افسرده هستيم!! ولي يه چيز هست من ايران رو دوست دارم حاظرم فداش بشم شايد ايران نياز داره ما بسوزيم و ما حاظريم براش جووني مون رو بديم!!
محمد:
به نام خدا
من جوانی 25 ساله هستم. یک سالی هست ازدواج کرده ام. دانشجوی کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاههای دولتی تهران. کار هم دارم خدا را شکر. البته با ماهی 400 هزار تومان! اما فقط کار و ازدواج کافیه؟ به خدا نه!! به خدا خیلی وقتها شرمنده همسرم می شوم خیلی وقتها خیلی وقتها!!!! خیلی شبها بعد از 13 - 14 ساعت کار حتی نای حرف زدن هم ندارم!!! به خدا مسئولین باید شرمنده باشند!! کجای دنیا جوانانی به این خوبی دارد؟؟؟ ما با هر شرایطی داریم می سازیم!!! اشتباه می کنیم؟؟؟؟ خدایا به تمام جوانان به حق علی اکبر عزت عطا بفرما!!! خدایا به حق جوان امام حسین شادی را در قلب جوانان ما قرار ده!!! "برحمتک یا ارحم الراحمین"
بدون اسم:
وای چقدر موج منفی!!! مردم ایران همیشه نیمه خالیه لیوان رو میبینن! نمیگم همه چی عالیه ولی اینجا فقط نکات تاریک زندگیشو نو گفتن!!! ایرانیا تا شروع به صحبت میکنن فقط غر میزنن!!! همه ما شاهدیم! ضمنا باید گفت که از ماست که بر ماست!!!!!!!! تا وقتی فرهنگمون رو درست نکنیم و از کتاب بیشتر از فوتبال لذت نبریم و .... هیچ چیز درست نمیشه!!!
هفتمین بروزرسانی: 20:30
عطا:
تفریحات من شامل اینترنت و دیدن فیلم و سریال هست تقریبا اصلی ترین تفریحات من هست و ایا واقعا تفریح دیگری هم تو ایران وجود داره. من که فکر نمیکنم از زندگیم هم انچنان توقعی ندارم به خدا من فقط به امید اینترنت زنده هستم باورتون میشه اینقدر کم توفع باشم شاید به خاطر مجرد بودنم و سن 22 سالم همچین توقع و دغدغه کمی رو دارم ولی خواب به نظر من سطح توقعات متناسب با سن تغییر میکنه و حتی ذغذغه یک بچه 10 یا 15 ساله هم میتونه برای خودش بسیار مهم باشه مثلا میشنویم که یک پسر بچه در دوران راهنمایی به خاطر سختی درسهاش خودکشی کرده پس واضحه که توقع متناسب با سن چقدر موضوع مهمیه اما اینکه من زندگیم راضی هستم یا نه تابلو دیگه نه هستش. یکی از دلایلم هم غرق شدن و به مازوخیست رسیدن تو عرصه سیاست هست به شدت سیاسی شدم در روز بارها دور اتاق میگردم و افکار سیاسیم رو زمزمه میکنم دیوانم کرده به خدا کوچک ترین مسئله سیاسی ذهنم رو درگیر خودش میکنه به شدت سیاست زده شدم نکته جالب اینکه این حالت من تقریبا از دو سال یا سه سال قبل شروع شده فکر کنم فهمیده باشید دلیلش چی میتونه باشه.
فرهاد:
باسلام، 23سالمه درس خوندم توی دانشگاه سراسری و درکنارش کارکردم.شبادرس میخوندم روزا دانشگاه و کار.کلی استادا اذیت کردن و توهین کردن که تو داری جای دو نفر رو توی جامعه پر میکنی-یا باید درس بخونی یا باید کار کنی-منم گوش ندادم و تلاش کردم-هم درس خوندم و هم کار کردم-حالا هم 4 جا میرم سر کار-درآمدم خوبه ولی دلم شاد نیست-خستم بخدا-خستم-خستم-از گرونی-از سختی ها-از مراحل نامردانه اداری-از دولت از همه چی............چقد کار کنم ؟ پس خوشی چی میشه؟ یکی این سوال رو جواب بده؟ دوستان هم میهنان جواب بدین. دولت مردان جواب بدین
چارک میرزا
باید از پدر و مادر جوانانی که عمر و جوانی خود را به پای تربیت و از آب و گل در آوردن بچه ها تباه کرده اند پرسید آیا از فرزندان جوان خود راضی هستید ؟ آیا احساس نمی کنید مانند باغبانی هستید که بعد از عمری سرمایه گذاری و هدر دادن وقت و انرژی شاهد میوه های تلخ و آفت دیده هستید؟
محمود
سلام.امسال روز جوان مصادف شده با تحریم های جدید دولت مردان میگن مقاومت می کنیم ولی آیا نگاهی به پایین دستاشون دارن؟ من حدود یک سال است که وام اشتغال گرفته ام حالا بعد از یک سال درامدم از شاگردی کمتره چون روزبه روز قیمتها بالا میره بازار هم تئ منجلاب رکود فرو میره حالا کسی هست که از ما که شغل نوپایی داریم حمایت کنه؟توسن 25 سالگی فرسوده شدم چه جوری میشه تو این بازار افراد نوپا دووم بیارن؟اگه میخواین تحمل این سختیها برای ما آسون باشه باید خیلی بیشتر از اینها حمایت بشیم. ما ایران رو دوست داریم اما خیلی ها به خاطر همین سختی ها ایران رو ترک می کنند چند تن از دوستانم از ایران رفتن و راضی هستند چرا ما از زندگی تو ایران راضی نباشیم؟
هشتمین بروز رسانی: 21:00
کیهان:
منم یه جونم اکثر حرفا رو تایید میکنم ولی کافی اینا رو ترجمه کنی بذاری کل دنیا بخونه همه یه چیز میگن جوون ایرانی نا امیده و مایوس اما خدا مارو آفریده و بزرگترین ثروتو به ما داده " عقل " فقط باید ازش استفاده کرد درست یا غلطشو ما تعین میکنیم اما برای کشور عزیزم این همه جوون ثروتی فوق العادست که خیلی کارا با این نیرو عظیم میشه انجام داد اما همه دارن ...
بدون اسم:
من سال ها خارج از کشور زندگی کردم مدتیه که برای دیدن فامیل اومدم میدونید همه جای دنیا مشکلات هست بیکاری هست ترس از اینده وجود داره اما امید هم هست از همه جوانهای ایران عزیزم می خوام ا مید وار باشید شمامی تونید شرایط رو عوض کنید اما بدونید هر تغییری واسه خودش هزینه دارهایا جرات دارید هزینه شو پرداخت کنید پس یا عللللللللیییییییییییییییییی
سعید:
سن 31ونیم، مهاجر به تهران، تحصیلات ارشد و دکتری نیمه، مشکل؟ به نظرم در، مملکتمان تبعیض وجود دارد که من الان نمی تونم در، شهر مرزی خودم با رضایت زندگی کنم. جالب است در تهران هم رضایت خاطر ندارم و می دانم جای خیلی از هموطنانم را هم اینجا اشغال کرده ام. اما باور کنید مشکل ترافیک، مسکن و ... همه به خاطر تمامیت خواه شدنمون و تبعیضهامون به مناطق کشورمونه. پس بکشید که باید بکشیم. ساده گفتم، اثبات نکردم. اثبات بخواهی هم چشم. ولی الان با وجود این همه موفقیت شغلی و غیره، راضی نیستم چون نتوانستم به وطنم خدمت کنم. کاش برخی که فقط شعار بلدند، حتی همون مردم عادی که مثلا رگ غیرتشون برای خلیج فارس بالا می زنه و جانبازی می کنند بدانند که باید بکشیم. دولت مقصر است که مردم را خوب آگاه نمی کند. متاسفم. من برای جامعه کار می کنم.
آشنا:
سلام من 21 سالمه و ازدواج کردم و خیلی هم خوشبختم و شیرین ترین لحظات زندگیم هم وقت هایی بوده که با دوستام می رفتیم بیرون و قدم می زدیم و بسنتی می خوردیم یا وقت هایی که با هم درس می خوندیم .اشتباه نکنید من یه بچه مایه دار نیستم اون خیابونی که توش راه می رفتیم هم شبیه شانزالیزه نیست حتی پول بستنی های 300 تومانی هم دونگی حساب می کردیم اتاق خصوصی هم نداشتیم و توی زیر زمینی درس می خوندیم احساس خوشبختی کردن به پولدار بودن اونقدری که ما فکر می کنیم ربطی نداره البته نمی گم اصلا ربطی نداره .چرا بلاخره به قول بعضی ها گریه کردن توی یک BMW راحت تر از گریه کردن روی یک دوچرخه است ولی به هر حال باز هم گریه است من راجع به خودم نمی خوام چیز دیگه ای بگم چون من ازدواج کردم و وضع زندگی ام هم شکر خدا بد نیست حالا اگه از زندگی خودم وهمسرم بگم شاید همه بگن خوب شما وضعتون خوبه . پس از برادرم می گم. ببینید برادر من از قشر به قول شما ضعیف جامعه است پدر من یک کارگر ساده است که البته من هیچ وقت فکر نکردم ونمی کنم که زندگی فقیرانه ای داشتیم و حالا برادر من توی دانشگاه ازاد درس می خونه و البته همون جا کار مختصری هم می کنه که بخشی از شهریه اش رو در می اره و پدرم هم بدون سختی قابل توجهی مابقی شهریه اش رو می پردازه و حتی امسال برادم مکه هم رفت و الان هم که درسش داره تموم می شه هم به فکر کاره و هم ادامه تحصیلش . نه اینکه فکر کنید فقط به فکر کاره و کار گیرش نمی اد بلکه اونقدر خودش رو در دانشگاه و جاهای دیگه اثبات کرده که یک روز از اتمام درسش بگذره بهش با کمال میل کار می دن ولی اون نمی خواد که فقط یه کارمند ساده باشه و قصد داره که ادامه بده و از این بهتر باشه که من مطمئنم خواهد شد و تازه با یک دختر هم اشنا شده که از هم خوششون می اد ولی اینطور نیستند که دیگه تمام وقتشون رو به هم اختصاص بدن و بعد از یه مدت هم خسته بشن و به عالم وادم فحش بدن که چرا ما امکانات لازم برای ازدواج با هم رو نداریم و یا بدون پشتوانه ازدواج کنن و بعد دوباره به عالم وادم فحش بدن که چرا ما دخلمون به خرجمون نمی خونه . اونها تصمیم گرفتن که چند سالی صبر کنند و هر وقت تونستن زندگی دلخواهشون رو تامین کنن با هم ازدواج کنن که البته هم توقعشون بالا ست و هم تلاششون زیاد و من مطمئنم به زودی زود به خواسته هاشون می رسن و من و بقیه خانواده ام هیچ وقت احساس نکردیم که اون کمبودی داره یعنی اون این احساس رو به ما منتقل می کنه و اگه حتی ما غرغر کنیم اون ناراحت می شه و البته من باید بگم که برادرم نمازش همیشه به موقع است و خیلی اوقان قران می خونه و خیلی به مادر و پدرم کمک می کنه و من فکر می کنم این یکی از دلایل همیشه شاد بودن و از زندگی راضی بودنشه اون واااااقععا شاده و هر کسی حتی اگه 5 دیقه پیشش بشینه شاد می شه
علیرضا:
با سلام، ممنون از این مطلبی که گذاشتید..من 29 ساله هستم و از موقعی که به سن 17 سالگی رسیدم بخاطر مشکلات مالی درس رو ول کردم و کار کردم و الان که 29 ساله هستم هنوز ازدواج نکردم سربازی نرفتم و غیبت دارم چون مشکلات مالی اجازه نمیداد و هنوز بدنبال یک لقمه حلال در حال پادویی هستم..جوان های الان تنبل نیستن اتفاقا به هر دری میزنن که کار پیدا کنن ولی متاسفانه مسئولان نه تنها به فکر ما نیستن بلکه همیشه در حال سنگ اندازی هستن مثال همین سربازی ..ما نه خوشی داریم نه تفریح از موقعی هم به سن جوانی میرسیم مشکلات زیاد رو وبروی ما بوده و هست..
یا حق
نهمین بروز رسانی: 21:30
ناشناس:
با سلام، بنده کارشناس ارشد مهندسی سازه از یکی از دانشگاه برتر ( سطح الف) دولتی می باشم. بهمن ماه 1389 آزمون استخدامی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی را قبول شدم و پس از 5 بار انواع مختلف گزینش و پس از 9 ماه در سال 1390 خرداد ماه به این بنیاد در میدان فاطمی پیوستم و در تمام مراحل آزمون کتبی، شفاهی و ... نفر اول بودم. امسال که برای دکتری مهندسی سازه قبول شدم. این نکته قبل از حرف آخر بگویم که 5 تا مقاله ژورنالی، 3 تا کتاب و 2 ثبت اختراع دارم. حال در انتها به علت قبولی دکتری بنده کفتند شما باید از بنیاد بری بیرون !!!! بعد از 1 سال مراحل گزینش و 1 سال کار در این نهاد!!! حالا شما قضاوت کنید و من چه امیدی برای آینده دارم!!! آیا خانواده من به من افتخار میکنند که من انداختن بیرون!!! حتی کار نیمه وقت هم به من ندادند !!! این عدالت!!! به کجا باید درد گفت !!!! همه مستندات قابل ارائه می باشد. با تشکر ناشناس 11-04-1391
ایرانی:
مشکل من جوان ایرانی از همین کنکور شروع شد جایی ک مجبور شدم به خاطر رشته دلخاهم چند صد کیلومتر اونورتر از محل زندگیم درس بخونم.شهریه دانشگاه،خرج و مخارج تحصیل،کار دانشجویی و... کمترین مشکلات ی دانشجو است.همه اینا در کنار نا امیدی به آینده و نبود کار دو چندان میشه.تنها تفریح من جوان فقط ی خیال پوچ است که اونم بعد از فارغ التحصیل شدن از بین میره زمانی ک میبینم هیچ کاری واسم نیست و عمرمو الکی توو دانشگاه تلف کردم یا اینکه باید با حداقل حقوق فقط شکممو سیر کنم.مسکن واسه من جوان ایرانی یه رویاس
بدون اسم:
اینکه امکان تفریح برای جوانان محدود است مهم هست ولی چیزی که خیلی مهمتر است اینست که امکان شکوفایی استعدادها و پیشرفت جوانان خیلی محدود است یعنی امکان آموزش و تحصیلات عالی و ورزشی و حرفه ای و متناسب با فرصتهای شغلی مناسب خیلی محدود است(بر خلاف ادعاهای کذب برخی از مسئولین کشور)... ولی از سوی دیگر امکان به انحراف کشیده شدن جوانان فوق العاده بالاست چون دسترسی به انواع مواد مخدر از لبنیات ساده تر است و حتما مسئولین میدانند که چقدر الکل در کشور مصرف میشود و در آزادترین کشورهای اروپایی چنین لجام گسیختگی وجود ندارد.... البته مسئولان فعلا کارهای مهمتری دارند مثل حساب های شخصی و بازیهای سیاسی و....
رامین:
سلام، در اول نمیدونم باید از بچه های تابناک تشکر کنم که یه همچین فضایی برای ما جوونا در اختیارمون گذاشته و یا انتقاد کنم برای اینکه
این همه مشکلات ما جوونا رو مثل بقیه مشکلات جامعه داره عادی میکنه. خلاصه باید گفت هر روز بد تر از دیروز،فکر نکنید ما با عینک بد بینی نگاه میکنیم .من به قول مردم جامعه یه بچه حزب اللهی هستم و از همه چیز نظام هم دفاع کردم و خواهم کرد.ولی نباید از حق که به نظر من یکی از اهداف اصلی خداست گذشت .طرف صحبت من با مسئولان مملکت هست همونایی که طرح و بودجه اختصاص میدن واونایی که خرج میکنن. اگه بگن از وضع جامعه و ما جوونا خبر ندارن دروغ گفتیم.پس همه مشکلاتو میدونن دیگه نیازی به بازگو کردن نیست،فقط اینو گوشزد میکنم که یه طوری کار کنن تا زمانی ناگهان مولایمان امام زمان(عج) ظهور کرد .شرمندش نشن. جوونم و جلوی همه ی بدبختی های زندگی طاغت میارم ولی طاغت اندوه و غم رهبرمو ندارم که بیشترش به خاطر بی مسئولیتیه دست اندرکارانه نظام هست .فقط کافیه لب تر کنه تا جونمونو بدیم.
دهمین و آخرین بروز رسانی: 22:00
رحمان:
سلام. چطور می تونم راضی باشم. من دانشجوی دکتری نانوتکنولوژی دانشگاه تهرانم ولی متاسفانه از نوع شبانه. با این هزینه های سنگین زندگی دانشگاه تهران اعلام کرده که شهریه دانشگاه را زیاد کرده اونم 300 درصد. یک هفتس دارم از تمام مسئولین دانشگاه پرس و جو می کنم که ببینم این افزایش شهریه شامل حال ما هم میشه یا که هیچ کس جواب درست حسابی بهمون نمیده. همه میگن تا مهر صبرکن ببین چقدر باید پرداخت کنی. یه کارمندا که به راحتی می گفت اگه زیاد شد برو انصراف بده. خدا از سرشون نگذره. تابناک تورو خدا یه پیگیری کن ببین ما باید چی کار کنیم؟ یعنی ما تا 2 ماه دیگه استرس داشته باشیم آخرشم بریم انصراف بدیم. کی جوابگوی این همه حسارت به ما میشه؟ این همه شعار حمایت از جوانان و علم که میگن چی شد؟
حسین:
با سلام، به نام کسی که هستی از اوست خیلی وقت ها وقتی این فیلم های هالیودی رو می بینم واقعا حسرت می خورم چرا دنیای ما با دنیای جوانی ان ها متفاوت هستش . . . من 24 سالمه هم درس خوندم هم کار کردم ، تا زمانی که فارغ تحصیل میشم سابقه کار داشته باشم . . . ولی چه فایده که کاری مناسب نیست . . . باورتون میشه لیسانس IT دارم خود اشتغالی هم راه انداختم در این زمینه درامدش به دلیل عدم حمایت از کار جوانان کم !!! و باعث شده تو یه رستوران پیش خدمت باشم کار کنم !؟ ولی بازم میگم شکر تو مملکت خودم گارسونم نه مملکت غریب . . . باتشکر
بدون اسم:
سلام من یه جوان 25 ساله هستم راستش زیاد احساس خوشبختی نمیکنم مهندسی عمران خوندم تفریحم اینترنت هست و گیم فوتبال البته تفریح دیگه ایم وجود نداره اینجا تا خواستم برم سربازی شد 21 ماه و به همین راحتی 2 سال از عمرم که میتونستم در زمینه رشتم کار کنم سوخت شد کارم ندارم یعنی داشتم ولی گفتن چون سربازی برو پی کارت . .
علی:
اوضاع کشور اجازه لذت بردن را نمیدهد. مسئله خیلی از جوانان کار است خیلی از دوستان بیکار هستند آنهایی هم که کار دارند مثلا ماهی 600 میگیرند. نگاهی به اجاره خانه ها بیندازید و ببنید با این حقوق جوان هیچ نمیتواند بکند. ازدواج نمیتواند بکند. حال مخارج ازدواج و عروسی را هم به این اضافه کنید. کلا مشکلات جوانان مالی و مربوط به کار و ازدواج است
جوان:
اکثر نظرات رو خوندم ... یدونه جوون که از جوونیش راضی باشه پیدا نکردم . این یعنی چی ؟! میخواستم بدونم آیا مسئولی هست که به حرف دل این جوون ها گوش کنه یا اینکه مسئولای کشورمون به فکر دور زدن تحریم هان . این وضع تا کی ادامه داره ؟! آیا نمی بینید که به جای تحریم ها دارید مردم و جوونای مملکت خودتون رو دور می زنید ؟! لطفا این نظر رو در بخش خبر نمایش بدید شاید یه عده به خودشون بیان !