در مطلبی که «تابناک» با نام «
چرا مدیران ایرانی افراد ضعیف و متملق را برای همکاری برمیگزیند؟» در معرض نظر و اندیشه مخاطبان گذارد، مخاطبان مسائل بسیاری را مطرح کردند؛ مطالبی که برخی از آنها برای نخستین بار مطرح میشد و برخی هم مخاطبان پیدرپی به آن اشاره کردند.
به گزارش «تابناک»، در میان حدود هزار نظری که مخاطبان فرستادند، بیش از پانصد نظر در زیر مطلب انتشار یافت و همین میزان نظر نیز به دلیل محدودیتهای «تابناک»، منتشر نشد.
اما یکی از نکاتی که برای بسیاری از مخاطبان، دلیل استفاده از همکاران ضعیف و متملق مهم تلقی شد، صلاحیت نداشتن بسیاری از مدیران در جایگاههای کنونی به دلیل کم سوادی و یا عدم لیاقت برای اداره امور بود؛ بنابراین، مدیرانی که دانش و توانایی لازم برای مدیریت را ندارند و بر پایه روابط به جایگاه مدیریتی دست یافتهاند، افرادی را برای همکاری برمیگزینند که چالشی برای آنان درست نکنند. این افراد یا مطیع هستند و یا در بهترین حالت، وفادار و مدیون به مدیر و خلاف میل وی کاری را انجام نمیدهند و در فرایند کار هم ادعایی برای تصاحب جایگاه مدیر نمیکنند، مگر آن که مدیری که آنان را منصوب کرده، آنان را سفارش بر در اختیار گرفتن پستی، آن هم برای تأمین منافع همان مدیر بکند. در واقع در حوزه این نظریات عدم شایسته سالاری و وجود روابط فامیلی و آشنایی در انتخاب مدیران نقش دارند و چون در چنین حالتی، ممکن است یک مدیر صلاحیت لازم را نداشته باشد، برای بقای مدیریت خود افراد مطیع و وفادار را به شرطی که ریاست وی را تهدید نکنند، برخواهد گزید و احتمالا در چنین حالتی، تأمین منافع مدیر بر تأمین منافع آن سازمان به صورت خاص و تأمین منافع کشور و مردم به صورت عام ارجحیت پیدا خواهد کرد.
نکته دیگری که در میان دیدگاههای مردم بود، این که در ایران به جای مدیر، رئیس وجود دارد؛هرچند در لفظ بحثی نیست، ولی در جایی که از ریاست بحث میشود، عمدتا همکاران باید خود را در قالب پیرو تعریف کنند. در چنین سیستمی پیروی از اوامر رئیس بدون چون و چرا ضامن بقا و احتمالا پیشرفت افراد در سطحی است که برای مدیر مطلوبیت داشته باشد.اما در یک سیستم مدیریتی که مدیر به دنبال اداره امور به قصد رسیدن به مطلوبترین نتیجه ممکن و در راستای رسیدن به بالاترین از منفعت عمومی و ملی است، به جای ریاست، مدیریت میشود و افراد به صرف داشتن تواناییها و به میزانی که بتوانند اهداف سازمان را پیش برند، ترفیع سازمانی میگیرند و میتوانند به جایی برسند که از لحاظ توانایی اداره امور از مدیر هم پیشی بگیرند.
همچنین مخاطبان میل مدیران بالا دستی به ستایش از جانب مدیران پایینتر را یکی دیگر از دلایل بهکارگیری افراد ضعیف دانسته و نوشتهاند، مدیرانی که از انتقاد گریزان هستند، عموما افرادی که سواد و توانایی چالشگری دارند، برنمیگزینند و گویا این ویژگی رفتاری در میان مدیران فراگیر شده است؛ میل به ستایش و تعریف شنیدن!
نکته مهم دیگر، حساب نکشیدن از مدیران کشور است. یکی از مخاطبان نوشته است، تا کنون شنیده نشده و یا به ندرت شنیده شده است که مدیری در ایران به دلیل بیکفایتی برکنار شده باشد. البته منظور این نیست که از یک مدیریت برکنار شود و به مدیریتی مهمتر گمارده شود، بلکه کارهایی در سطح مدیریت از یک مدیر نالایق گرفته شود.
وقتی مدیری مطمئن باشد که جز به مدیر بالاتر ـ که وی را منصوب کرده است ـ پاسخگو نیست، همه توان خود را خواهد گذاشت تا او را از خود راضی نگه دارد و البته تضمینی هم نیست که راضی نگه داشتن مدیر بالاتر برای تأمین منافع سازمان و عموم باشد. شاید همین که اهداف مدیر بالاتر را تأمین کند، بقای خود را تضمین خواهد کرد. در چنین حالتی، همکاران باید در این راه حرکت کنند و طبیعتا مطیع و وفادار باشند. اکنون یکی از معضلات اصلی این است که یک معاون وزیر مثلا یا یک معاون سازمان، تنها به رئیسش پاسخگوست و نه هیچ کسی دیگر؛ بنابراین، در چنین حالتی، تأمین منافع رئیس بالاتر، ملاک عمل است، نه تأمین منافع مردم.
افزون بر این، نکته با اهمیت دیگر، میل مردم به مشارکت کارشناسی برای بهتر شدن امور کشور است. در مطالبی که «تابناک» به قصد مشارکت و بهره از دیدگاههای مردم منتشر میکند، میل مشارکت مردم به اظهارنظر عمدتا کارشناسی و البته در قالب محدودیتهای موجود در یک کامنت، بسیار مشهود است.
اما اکنون روند به گونهای است که از این میل عمومی به مشارکت برای بهبود امور استفاده خوبی نمیشود؛ بنابراین، «تابناک» با آگاهی از این موضوع، همچنان مسائلی را که در تعامل به مخاطبان و کارشناسان دریافت میکند، در معرض نظریات مردم برای مشارکت آنان در راستای بهبود امور منتشر و پیگیری خواهد کرد.
مردم و مخاطبان میخواهند در روند بهبود مسائل، تصمیمگیریها و... در کشور مشارکت داشته باشند و پنجرهای که هم اکنون توسط «تابناک »و مخاطبان گشوده شده است، پیش روی مسئولان است.