خبرچینی نزد مردم ایران، صفتی نکوهیده است. خبرچین بیشتر برای ما یا یادآور همکلاسی بیرحمی است که هر چه در کلاس انجام میدادند، به گوش بزرگترها میرساند و اسباب تنبیهشان را فراهم میکرد و یا یادآور فیلمهایی درباره پیش از انقلاب و خبرچینهای ساواک بود.
در سوی مقابل، مفهوم افشاگری نیز در رسانههای ایرانی وارونه شده است و حتی برخی دروغپراکنیهای افتراآمیز و بدون سند و مدرک را هم «افشاگری» مینامند.
حال به فرض، اگر کسی در اداره، شرکت، محل کار و یا در هر جای دیگری با فساد قابل توجهی برخورد کرد ـ چه به رسانهای دسترسی داشته باشد و چه آن که در گوشهای پرت از کشور زندگی کند ـ باید چه کار انجام دهد؟ میتواند نزد چه کسی خبرچینی و یا در کجا افشاگری کند؟
در بسیاری از کشورها که سابقه تدوین قوانین آنها، بسیار بیشتر از کشور ماست، برای چنین مواردی نیز قانون نوشته شدهای دارند. شاید باورش کمی سخت باشد، ولی در ایالات متحده، نزدیک 150 سال پیش، قانونی تصویب شده که بر پایه آن، اگر کسی صدای فسادی را درآورد و در نتیجه این کار خود، جلوی ضرری به دولت را بگیرید، یا آن که سودی عاید دولت شود، آن فرد درصدی از این پول را به عنوان پاداش دریافت خواهد کرد؛ افزون بر این که برای حمایتهای بعدی هم از این فرد مقرراتی نوشته شده است.
در این زمینه، آوردن نمونهای از این دست، خالی از لطف نیست؛ در ماه سپتامبر سال جاری، فردی به نام «براد بیرکنفلد» به دلیل افشای شیوه فرار از مالیات افراد ثروتمند با استفاده از بانکهای سوئیس، رقم عجیب 104 میلیون دلار را به عنوان پاداش دریافت کرد.
در دهه 1970 میلادی، «رالف نیدر» ـ که بعدها کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نیز شد ـ در حمایت از این افراد، اصطلاح whistleblowers یا «کسی که سوت به صدا درمیآورد» را اختراع کرد تا پس از آن، کسی این افراد را با اصطلاح خبرچین تحقیر نکند.
همچنین در روزهای اخیر، شرکت آمریکایی استارباکز در معرض خطر تحریم مشتریان انگلیسی است که از این شرکت به خاطر فرار مالیاتی عصبانی هستند. به زبان دیگر، در سیستمهای پیشرفته حسابرسی، مردم نه تنها کسانی را که با فساد اقتصادی به کشورشان لطمه میزنند، به روشهای مطمئن افشا میکنند، بلکه حتی اگر لازم بدانند، خود در تنبیه آنها نیز پیشگام میشوند؛ یعنی مردم، خود بخش مهمی از مبارزه با فساد هستند.
جالب این که قوانین حمایت از کسانی که سوت خطر را به صدا درمیآورند، به بخشهای اقتصادی و فرار مالیاتی هم محدود نمیشود و از ارتش و پلیس گرفته تا نظام بهداشتی را هم شامل میشود.
حال اگر خبرها و اسناد بسیاری به دست یک رسانه برسد که حاکی از فسادی بزرگ در جایی از کشور است، این رسانه برای آن که در حمایت از حقوق و منافع مردم کوتاهی نکرده باشد و از سوی دیگر، احیانا مرتکب افترا و عواقب قضائی آن نشود، باید چه کند؟!
اگر مردم تاجری را میشناسند که با پنهان کردن انبار خود و در نتیجه کم جلوه دادن گردش مالی خود، از مالیات دادن فرار میکند، باید چه کنند؟ اگر مردم، یک مأمور دولتی را بشناسند که رشوهگیری رویه معمول وی است و یا این که بدانند در یکی از ادارات شهر دورافتاده آنها فساد شایع شده است، باید چه کنند؟!