محمود احمدینژاد، نخستین رئیسجمهور ایران است پس از پیروزی انقلاب اسلامی راهی مصر شد؛ خبری که هر چند در آغاز بسیاری با این رویکرد به آن نگاه کردند، بیگمان، با نشستن بوئینگ ۷۰۷ احمدینژاد و هیأت همراه در فرودگاه قاهره، حوادث به سمت و سوی دیگری کشیده شد، او در جریانی که به نظر میرسد، به دقت طراحی شده بود، قرار گرفت تا نخستین رئیسجمهور ایران که به مصر رفته، در همان روز نخست، اوقات خودش و همه را تلخ کند.
به گزارش «تابناک»، اما آنچه در روز نخست سفر جناب احمدینژاد روی داد، همه را ناامید کرد و شاید خیلیها را هم عصبانی که چرا باید در برابر حملات، درشتخویی و درشتگویی اخوانی در مصر وا داد و برای در آغوش کشیدن کسی که ایران را خطرناکتر از اسرائیل میداند، بیقراری کرد.
احمدینژاد به مصر رفت تا در همان آغاز ورود، محمد کامل عمرو، وزیر امور خارجه مرسی در گوشه دیگر شهر قاهره خبرنگاران را جمع کند و به آنها بگوید که احمدینژاد سفر رسمی به مصر نکرده و هیچ صحبتی هم در مورد روابط دوجانبه انجام نخواهد گرفت، امنیت خلیج فارس امنیت مصر است و ایران نباید در امور کشورهای عرب این منطقه دخالت کند!
بنا بر این گزارش، در همان زمان سلفیهای حزب النور و تندروهای اخوانی بیانیه صادر کردند که چرا احمدینژاد را به قاهره راه دادهاید، کاری که تنها صهیونیستها هنگام سفرش به نیویورک میکردند؛ این جماعت همان افرادی بودند که میزبان جمع اندک خودفروخته و وابسته جداییطلبان ایرانی همزمان با سفر صالحی به قاهره بودند؛ نشستی که مدیریت آن را هم مشاور ارشد جناب مرسی بر عهده داشت، هر چند صالحی تکذیب کرد، همه اسناد این نشست وجود دارد و خود وزیر خارجه هم میداند.
اما در این باره باید گفت، این رفتار و کردار بیادبانه و به دور از ظرفیت و جایگاه مصر، همانی است که از دوره ناصر سران مصر تکرار کرده و گفتهاند و خواهند گفت. مصریها در سی سال گذشته و اکنون دیپلماسی منطقهایشان به غزه محدود شده و در حوزه خلیج فارس تنها میلیونها کارگری را دارند که درهم و دینار به قاهره میبرند.
بدترین جای روز اول سفر احمدینژاد، هنگامی بود که به دیدار شیخ الازهر رفت، ولی ندانست و یا نخواست بداند که او شیخ محمود شلتوت دوراندیش نیست که به شیعیان به چشم رفیق نگاه کند نه رقیب. شیخ الازهر شیعیان را رافضی میداند؛ همان حرفهایی را که به علیاکبر صالحی زد و صالحی هم هیچ پاسخی به او نداد؛ مشخص بود که در حمله به ایران و شیعیان، همان حرفها را به احمدینژاد هم خواهد زد.
شیخ الازهر خوب میداند که چه باید بگوید، او برای آن که مرجعیت خود را در میان اهل سنت رسیمت دهد، شیعیان را هدف قرار میدهد و چه بهتر که رئیس بزرگترین کشور شیعی بیاید تا از ظلمی (!) که به اهل سنت در ایران میرود، بنالد و بسان مبارک و مرسی از عربهای نفتی خلیج فارس دفاع کند؛ شاید ملت گرسنه مصر را که همزمان با سفر احمدینژاد کفگیرشان ته دیگ خورد و خزانهشان خالی شد، از قحطی و گرسنگی نجات دهد!
احمد الطیب با همان درک خودش از اسلام و مسلمانی به رئیس جمهور «ایران» گفت که ایران نباید تشیع را توسعه دهد، چرا که گمان میکند محبت اهل بیت (ع) دست جمهوری اسلامی ایران است که نباید آن را تبلیغ کند.
متأسفانه پس از این دیدار، کاغذی دست یکی از تندروترین اعضای الازهر که به او سمت نمایندگی داده بودند، دادند تا در برابر دهها خبرنگار از اختلاف شیعه و سنی بگوید و همه کاسه کوزهها را سر ایران بشکند! دیدن ویدئویی این کنفرانس خبری آن اندازه زجر آور است که کسی باور نمیکند، این علمای الازهر روزی شاگرد مرد بزرگی به نام شیخ محمود الشلتوت بودهاند و یا شاید چون در قانون اساسی اخوان که با ۲۰درصد کل آرای واجدین شرایط تصویب شد و در پایتخت هم رأی نیاورد، به عنوان منبع قانون گذاری انتخاب شدهاند، فکر میکنند باید در هر مسألهای دخالت کنند!
کجای دنیا رسم است که رئیس جمهور کشوری در کنفرانس خبری با نماینده یک دانشگاه! شرکت کند؟ آیا یک روحانی با رئیس جمهور اسلامی ایران به قاهره نرفته بود که پاسخی بجا به این شیخ که چشمانش را بسته و دهانش را باز کرده بود، بدهد؟ او آنچنان سخن گفت که احمدینژاد نیز طاقتش تمام شد و هشدار داد که کنفرانس خبری را ترک خواهد کرد، آخر برادر محترم، جناب احمدینژاد؛ چرا رفتی که چنین کنند؟
اما چرا ایران و مصر نمیتوانند تا زمانی که مرسی رئیس جمهور مصر است، روابط خود را برقرار کنند؟
در پاسخ باید گفت، رئیس جمهور اخوانی مصر در دیدار ماه گذشته با علی اکبر صالحی به صراحت به وی میگوید که مسأله سوریه و حمایت شما از بشار اسد جنایتکار و خونریز! مهمترین عامل عدم برقراری روابط دیپماتیک با ایران است. او که این حرف را میزند فکرهایش را کرده و میداند دارد چه میگوید، حال اگر شما مرسی را میخواهید، بسمالله؛ سوریهٔ متحد را رها کنید و اخوان فرصتطلب را بچسبید.
مرسی همه منافع مصر در منطقه را فدای کینه شخصی خودش با بشار اسد کرده است. چرا زمانی که او یک عضو ناشناس اخوان و تازه از آمریکا به قاهره بازگشته بود، سه بار به دمشق سفر کرد و هر سه بار به دلیل عضویت در جماعت اخوان المسلمون، او را از فرودگاه دمشق بیرون کرده و به مصر بازگرداندند؟ حال او فکر میکند با سخنانش میتواند اسد را برکنار کند و عدم توفیق او در این مسأله خطیر! نیز تقصیر ایران است؟!
هیچ کس منکر برقراری روابط میان دو کشور ایران و مصر نیست. همه دوست دارند این دو قطب جهان اسلام به هم نزدیک شده، روابطشان را گسترش دهند و به سطح عالی برسند.
آقای احمدینژاد، شما رأس الحسین، سیده الزینب، اهرام ثلاثه، مجسمه ابوالهول، رود نیل و خلاصه دیدنیهای اطراف قاهره را هم زیارت میکنید و میبینید، اما نگذارید به ساحت ایران و ایرانی و شیعیان و محبان اهل بیت (ع) توهین کنند.
بیگمان جمهوری اسلامی ایران که در برابر همه زورگوییهای آمریکا و اروپاییها مقاومت کرده و خم به ابرو نیاورده، نباید در برابر بیادبیها و بینزاکتیهای دیپلماتیک در مصر کوتاه بیاید و باید پاسخ آنها را با همان ادبیات خودشان داد.