زلزلههایی که در سههفته گذشته در شهرهای مختلف ایران اتفاق افتاده، باعث شده است که علاوه بر ترس و وحشتی که مردم دچار آن شدهاند، یک سوال هم برایشان به وجود بیاید؛ اینکه چه اتفاقی افتاده که باعث شده است در طول سه هفته، زمین به کرات و با شدتهای بالا و پایین در شهرهای مختلف کشور بلرزد. برای پاسخ به این سوال، یک راه وجود دارد و آن هم مقایسه این دوره سههفتهای با یک دوره سههفتهای دیگر در چندماه پیش است.
برای بررسی این موضوع باید گفت که غیر از زلزله بوشهر و زلزلهای که با بزرگای 7/7ریشتر در سراوان بلوچستان آمد، اتفاق غیرعادی در این سههفته در حوزه زلزلهها اتفاق نیفتاده است؛ به این معناکه ما همیشه این اتفاقها و این تعداد زلزله را در کشور داشتهایم ولی به اندازهای که در چندوقت اخیر زلزلهها رسانهای شده و به دغدغههای مردم راه یافته، قبلا وجود نداشته است.
این موضوع هم به دو دلیل است: یکی اینکه زلزله بوشهر، خسارت و تلفاتی داشت که باعث شد نگاه زیادی به آن معطوف شود و دوم اینکه در زلزله سراوان جمعیت بسیاری درگیر شدند و چون این زلزله در کشورهای دیگر هم احساس شد و در پاکستان حدود 40نفر کشته داشت، طبیعی بود که سروصدای زیادی در اینباره به پا شود. بنابراین باید گفت که ما همیشه به همین تعداد زلزله در کشور داریم ولی چون همیشه جمعیت زیادی را درگیر نمیکند به این اندازه هم نگرانی ایجاد نمیکند.
نکته دیگری که باید این موضوع را حول آن بررسی کرد، سه زمینلرزه دیگری است که بعد از این دو زلزله در ایران آمد. سه زمینلرزهای که هرچند کوچک بودند ولی به نظر مردم آنقدر مهم آمدند که پسلرزههای آنها را هم از نزدیک دنبال کردند و آنها را به دغدغههایشان راه دادند. سه زمینلرزهای که به ترتیب در 20کیلومتری اصفهان، گلپایگان و درود آمدند و جمعیت بسیاری آنها را حس کردند. بنابراین باید گفت که هرچند بزرگای این زلزلهها زیاد نبوده و خسارت خیلی زیادی هم برجا نگذاشتهاند ولی به دلیل آنکه تعداد بسیاری از مردم درگیر آن شدند و بعد روانی آنها زیاد بود، نگرانی زیادی در مردم کشور به وجود آمد و آنها فکر کردند که اتفاق خاص و جدیدی افتاده که باعث شده این تعداد زلزله در بازه زمانی در کشور اتفاق بیفتد و قرار است در همه شهرها بهزودی زلزله بیاید. اینها را بگذارید در کنار شایعهای که کشورهای عربی درباره آمدن قریبالوقوع زلزله 10ریشتری در خاورمیانه به راه انداختند و ترس و وحشت را بین مردم بیشتر کردند؛ شایعهای که به نقل از آژانس زمینشناسی آمریکا در خبرها آمده بود و این در حالی است که اصلا در آمریکا آژانس زمینشناسی وجود ندارد و یک سازمان در اینباره فعالیت میکند. شایعه زلزله 10ریشتری در حالی پخش شد که اساسا دانشمندان زمینشناسی، زلزلههای در حد هشتریشتر را انتظار دارند و حتی بعضی از آنها حد هشتریشتر را برای زلزله قبول ندارند.
موضوع دیگری که در این سههفته مطرح شده این است که میگویند گسلهای ایران بهتازگی فعال شدهاند و به همین دلیل است که باید هر روز منتظر آمدن زلزله در همه نقاط باشیم؛ در اینباره هم باید گفت که گسلهای ایران همیشه فعالند و در مقاطعی از خودش جنبش نشان میدهد و در مقاطعی آرامند و بنابراین نمیتوان گفت که در برهه زمانیای که در آن به سر میبریم، این گسلها فعال شدهاند.
نکته مهم دیگر این است همه زلزلههایی که در این دوهفته اتفاق افتادهاند را باید بهعنوان هشدارهایی به نسبت کمخسارت و در عوض با دادههای علمی بسیار و آگاهیبخش تلقی کنیم. دانشمندان باید روی دادهها و اطلاعات این زمینلرزهها با دقت کار کنند تا خود را برای رویدادهایی که میتواند در مناطق لرزهخیز و پرجمعیت رخ دهند ،آماده کنیم. در فلات ایران یک روز زلزلهای با بزرگای 5/6 در شهر بم اتفاق میافتد که 33هزار نفر در آن جان میبازند و 500نفر کودک قطع نخاعی بهجا میگذارد و روزی دیگر زلزلهای با بزرگای 7/7 ریشتر در منطقه سراوان میآید که در آن فقط یکنفر کشته میشود. هر دو زمینلرزههای فلات ایرانند، ولی بیشک از رخداد دومی (زلزله با بزرگای 7/7 اخیر) باید خشنود باشیم تا از ریسک تلفات و خسارتهای رویدادی مشابه با رویداد زلزله 1382بم که همچنان در جای دیگری از کشور محتمل است تا میتوانیم بکاهیم و فقط در مقاطعی که زلزله در کشور میآید به فکر زلزله نباشیم و بعد به خواب فراموشی در اینباره فرو رویم.
*معاون پژوهشی و فناوری پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله
منبع: بهار