تهران امروز نوشت:
اگر تا دیروز هرمزگان و سیستان و بلوچستان در رأس این خبرها قرار داشتند، این روزها تهران هم با ازدواجهای دختران خردسالش مورد اهمیت قرار گرفته. در آماری که سازمان ثبتاحوال تهران ارائه کرده مشخص شده که فقط در سال 91، 75 کودک زیر 10 سال به عقد دائم مردان درآمدهاند. همین موضوع هم باعث شد تا پرونده ازدواج کودکان در دستگاه قضایی باز شود به نحوی که معاون قوه قضائیه به دفاتر ثبتازدواج هشدار قانونی داد. پای ازدواج کودکان حتی به جلسه سخنگوی قوه قضائیه هم باز شد و حجتالاسلام غلامحسین محسنیاژهای گفت: «گاهی ازدواجها الزاما زناشویی نیست شاید عقد باشد ولی زناشویی انجام نشود. مثلا برای محرم شدن یک مرد به یک زن عقدی میان دختر و مرد خوانده میشود یا موارد دیگر.» به گزارش تهران امروز، فرشید یزدانی عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در گفتوگو با خبرگزاری مهر، میگوید: از سال 84 تا 89 حدود 45 درصد ازدواج و طلاق درمیان کودکان افزایش یافته است، و برای همین آمار سال 89 نشان میدهد که 37 هزار نفر 10 تا 18 سال مطلقه و بیوه درکشور وجود دارد. این فعال حقوق کودکان مهمترین دلیل ازدواج کودکان 10 تا 15 سال را فقر اقتصادی خانواده میداند و با تکیه بر تحلیل آمارهای سالهای گذشته میگوید:براساس این آمارها، در هر سال 800 کودک دختر 10 تا 14 سال و 15 هزار دختر 15 تا 19 سال در کشور طلاق گرفتهاند.
هشدارها از هرمزگان شروع شد
در سال 90 اخباری که از هرمزگان میرسید نشان میداد که در سه شهر این استان پنج کودک زیر 10 سال ازدواج کردهاند. این خبر از سوی مدیرکل ثبتاحوال هرمزگان اعلام شد اما آن موقع هیچ اشارهای به اینکه این کودکان در چه شرایطی قبول کردهاند وارد زندگی مشترک شوند، نکرد. این ازدواجها در شهرستانهایی مانند بندرعباس، قشم و میناب به ثبت رسیده بود. اما این خبر فقط به تعداد ازدواج کودکان دختر زیر 10 سال ختم نمیشد و همین خبر نشان میداد که در همین استان 530 واقعه ازدواج کمتر از 14 سال نیز به ثبت رسیده است.» آن موقع پای رئیس سازمان بهزیستی کشور هم به میدان کشیده شد و او خبر از اعزام بازرس ویژه برای پیگیری ازدواج 5 کودک زیر 10 سال در هرمزگان داد.
800 هزار کودک ایرانی ازدواج کردهاند!
آخرین آمارهای ازدواج کودکان در کشور نشان میدهد دختران بیش از پسران در فهرست ازدواج زودهنگام قرار میگیرند. 24هزارو 506دختر زیر 14سال در برابر پنجهزارو 519پسر 10 تا 14ساله نشان میدهد دختران بیشتری با مردان بیشتر از سن خود ازدواج میکنند.آمار مرکز آمار ایران در این باره به آخرین سرشماری کشور در سال 85 برمیگردد. تعداد افراد ازدواجکرده در سنین 10 تا 18 سال دارای همسر، 848هزار نفر است. نگرانی از افزایش ازدواج دختران خردسال در کشور در آخرین گزارش نشریه جامعهشناسی کشور هم نمود دارد؛ گزارشی که به پدیده «همسران کودک» در ایران امروز اشاره میکند. تعداد «مادران کودک» با 5/ 6 برابر افزایش نسبت به «پدران کودک» گویای این است که عمدتا دختران واقع در سنین 18ـ10سالگی با 85درصد همسر مردانی شدهاندکه در سنین بالای 18سال قرار دارند و فقط 15درصد از این قشر با همسن و سال یا همنسل خود ازدواج کردهاند. به گفته یک پژوهشگر فعال حوزه کودکان و با استناد به پیماننامه جهانی حقوق کودک که افراد زیر 18 سال را کودک دانسته، حدود هفت درصد از افراد در سنین 10 تا 18 ساله کشور تا سال 85 «ازدواج» کردهاند و حدود 750 هزار نفر از این 848 هزار نفر دختر و مابقی پسر بودهاند. 25 هزار نفر از 848 هزار کودک نیز در سنین کمتر از 18 سال طلاق گرفته و حدود 12 هزار نفر نیز همسران خود را از دست دادهاند. فرشید یزدانی میگوید: «در حال حاضر 25 هزار نفر از افرادی که در این رده سنی ازدواج کرده بودند، طلاق گرفتهاند»،وینسبت جنسیتی آنها را اینگونه عنوان میکند: «15 هزار و 600 نفر از این افراد مرد و مابقی زن هستند. همچنین حدود 11 هزار و 800 نفر از آنها به دلیل مرگ، همسر خود را از دست دادهاند.» یزدانی با اذعان بر اینکه 490 هزار نفر از مجموع کودکان ازدواج کرده، در نقاط شهری زندگی میکنند، تعداد کودکان روستایی ازدواج کرده را حدود 355 هزار نفر خواند. طبق قانون کشور(ماده 1041 قانون مدنی)سن تعیینشده برای ازدواج دختران 13سال و برای پسران 15سال مقرر شده است و قانون راهی پیشبینی کرده برای ازدواج زودرس دختران مبنی بر اینکه اگر دختران ویژگیهای جسمانی خاصی داشته باشند، میتوانند از معافیت از شرط سن استفاده کنند.
فقر مالی و فرهنگی دلیل این ازدواجهاست
کارشناسان میگویند فقر یکی از عوامل اصلی ازدواج دختران کم سن و سال با بزرگسالان است. در بسیاری از مواقع با وقوع فقر، والدین بودن دختران را هزینه و بار اضافی بر هزینه خانوار محسوب کرده و با ازدواج او نه تنها بار هزینه را میکاهند بلکه گاه با ازدواج دخترشان با افراد مسنتر میتوانند به زندگی اقتصادی و اجتماعی دختر و حتی خودشان نیز سامان بهتری دهند. در این اجتماعات ازدواج برای خانواده دختر به نوعی امتیاز اقتصادی نیز محسوب میشود. یک دختر در این شرایط به عنوان کالا مورد معامله قرار میگیرد و گاه به عنوان پول یا به جای بدهی معامله میشود. در موارد نابسامانی مانند جنگ یا شرایط بد زراعت، خانواده میداند که دخترانش میتوانند زمینه امنیت اقتصادی برای آنان باشند. موضوع پرداخت جهیزیه با همین منظر برای تشویق به ازدواج زودهنگام است. بررسیها نشان میدهد که ازدواج دختران در سنین کودکی در خانوادههایی که پدر معتاد، بیمار روانی، بیسواد یا کودک تک والد یا والد ناتنی داشته باشند و از لحاظ اقتصادی - اجتماعی در سطح پایینی باشند، بیشتر است. امروزه قاچاق کودکان در قالب ازدواج گریبانگیر خانوادههای فقیر است. برای مثال 72 درصد از زنانی که اقدام به ترک خانه (فرار از خانه) کرده و در اورژانسهای اجتماعی بهزیستی استان تهران در سالهای 81 و 82 پذیرش شده بودند بین 11 تا 17 سال داشتند. دکتر مجید ابهری، متخصص آسیبشناس درباره علت و آسیبهای این نوع ازدواجها میگوید: «ازدواج به عنوان یک پدیده فرخنده نقطه عطف بلوغ است. متاسفانه هنوز بسیاری از افراد در جامعه ما بلوغ جسمی را تنها ملاک ازدواج قلمداد کرده و توجهی به بلوغ فکری و اجتماعی ندارند. یعنی اصولا برایشان مهم نیست که فرد توانایی ازدواج را دارد یا نه. با کمال تاسف در مناطق عشایری مثل خوزستان و هرمزگان ازدواجهای زودرس هنوز ملاحظه میشود. معمولا در مناطق یاد شده اینگونه ازدواجها به دلیل شرایط آب و هوایی و بلوغ جسمی اتفاق میافتد. حتی در مورد بلوغ جسمی نیز برخی خانوادههای عشایر اعتقاد دارند دختر باید در خانواده شوهر به بلوغ برسد. این عادتها و پندارهای غلط باعث میشود دختری خردسال به عقد یک مرد بزرگسال در بیاید. گاهی بزرگان قبیلهها برای پایان دادن به دعواهای بین قبیلهای و عشیرهای و پیشگیری از نزاعهای بعدی این کار را که به آن «خون بس» میگویند انجام میدهند.» این استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره راهکارهای جلوگیری از این مسئله میگوید: «گذشته از مشکلات جسمی و ناراحتیهایی که در روابط زناشویی به وجود میآید، مشکلات روحی عدیدهای برای آنها پیش میآید که منجر به خودکشی و فرار از خانه میشود و در بهترین حالت آن باعث میشود آن دختر زندگیاش را در افسردگی ادامه میدهد. این ازدواجهای آزاردهنده دخالت نهادهای فرهنگی و قضایی را میطلبد تا از این فجایع جلوگیری کنند. بعضی از این خانوادهها پرجمعیت هستند و گاهی 14 فرزند دارند و در مناطق هرمزگان برای رها شدن از هزینه شکم فرزندان خانواده خود این کار را انجام میدهند. شناسایی خانوادههای پرجمعیت و حتی اعمال پیشگیریهای اجباری برای جلوگیری موالید میتواند راهکار دیگری برای جلوگیری از این حوادث تلخ باشد. متاسفانه این ازدواجها به ثبت قانونی نیز نمیرسد و فقط توسط روحانی محل صیغه عقد جاری میشود. در بیشتر موارد این صیغه ادامه یافته و زن با کوچکترین اعتراض از خانه اخراج میشود. بالا بردن سطح آگاهی و اطلاعرسانی از طریق رسانهها، تعریف پروژههای آموزشی در عشایر جنوب و مناطق یاد شده و استمداد از روحانیون محل برای دخالت در اینگونه موارد میتواند چارهساز باشد. چرا که روحانیون اهل سنت در مناطق سنینشین دارای جایگاه ویژهای هستند و میتوانند با آگاهیسازی مردم از اینگونه اعمال جلوگیریکنند. گاهی دیده میشود که عروس با عروسک به خانه بخت میآید و حتی الفبای ازدواج و زناشویی را نمیداند و متاسفانه هیچ کس هم مسائل زناشویی را به آنها آموزش نمیدهد و با مشکلات زیادی مواجه میشوند. دولت باید در یک برنامه گسترده علمی از طریق کمیته امداد، بهزیستی، نیروی انتظامی و قوه قضائیه با آگاهسازی روسا و ریش سفیدان قبایل اقدام به اطلاعرسانی نموده و اجازه ندهند اینگونه فجایع و ازدواجها اتفاق بیفتد و تکرار شود.»