میگویند
عملیات رمضان ناموفق بود و یا دستکم به اهداف خود نرسید. امروز که سخنان فرمانده آن سالها را میخوانیم، بار دیگر احساس پیروزی را در خود تجربه میکنیم. ما پیروزیم، زیرا تن به هوای نفس ندادیم و در برابر بدترین دشمنها جوانمردانه جنگیدیم. شهید شدیم، جانباز شدیم، اسیر شدیم اما به بیگناهان آسیبی وارد نکردیم. بر سر زن و بچه شقیترین انسانها بمب نریختیم. آزمایشهای هستهای و موشکی خود را بر غیر نظامیان تجربه نکردیم و در هنگام نماز به مردم بی گناه حمله نکردیم و... .
در اثبات این ادعا در فرجام مرحله دوم عملیات رمضان،
محسن رضایی، فرمانده کل سپاه پاسداران در تشریح اهداف عملیات و معذوریتها و محدودیتها گفت: خودداری ما از دست زدن به کارهایی است که در جنگ، دیگران، آن را اجتناب ناپذیر میدانند ولی ما به دلیل داشتن اعتقادات اسلامی، نمیتوانیم آن کارها را انجام دهیم. با اینکه ما به آسانی میتوانستیم با انواع سلاح، جهنمی از آتش روی شهر بصره درست کنیم، چه اینکه عراق در ورود به خاک ما، کارش را با نابودی شهرهای ما آغاز کرد، ولی ما نخواستیم با زدن شهر بصره، به افراد غیر نظامی لطمه ای وارد شود. ما در بیابان با ارتش عراق درگیر شدیم. (برداشت از کتاب عبور از مرز )
عملیات رمضان در تایخ 23 /4/ 1361، پس از عملیات موفق و چشمگیر ثامن الائمه، طریق، طریق القدس، فتحالمبین و بیت المقدس انجام شد و قرین موفقیت نبود. از آنجا كه چهار عملیات موفق مزبور توقع فرماندهان و مسئولان یگانهای سازمان رزم سپاه را به شدت افزایش داده بود، شكست و عقب نشینی در عملیات رمضان برای آنها تحمل ناپذیر بود. در واقع، شکست در این عملیات، پرسشها و ابهامات بسیاری را در میان فرماندهان و نیروهای رزمنده پدید آورده بود كه ادامهِ كار را با مشكل روبهرو میكرد. برای حل این مشكل، فرماندهان عالی رتبهِ سپاه با حضور فرمانده كل سپاه دلایل و عوامل عدم موفقیت نیروها را در رسیدن به اهداف عملیات بررسی و تلاش كردند با شناخت بیشتر از وضعیت جبهه، دوباره نیروها را سازماندهی و گزینهِ مناسبی را برای عملیات انتخاب كنند. این جلسه از ساعت 9 تا 15 طول كشید و تنها، چند دقیقه برای اقامهِ نماز ظهر و عصر تعطیل شد.
در آغاز جلسه،
شهید مصطفی ردانی پور، فرمانده قرارگاه فتح، آیاتی از ابتدای سوره محمد (ص) را همراه با ترجمه آنها خواند و سپس،
آقای محسن رضایی سخنانی را به شرح زیر ایراد نمود که بازخوانی آن ما را به شب عاشورای حسینی میبرد؛ شبی که امام حسین (ع) با یارانش اتمام حجت کرد و... .
دیشب یكی از شبهای بسیار نگران كنندهِ عمرم بود. هنگامی كه شرح غم انگیز اظهار عجز فرماندهان تیپ را شنیدم، احساس كردم كه دوستان و همكارانم با مشكلاتی روبهرو شده اند كه باید آنها را حل كرد. در واقع، این مسائل و مشكلات برای برداشتن قدمهای بلندتر بعدی، كه مد نظر امام است و ایشان مرتب آنها را برای ما و مردم بیان میكنند، ابهاماتی را ایجاد میكند. دیشب، تصمیم گرفتم كه در جلسهِ امروز، به برادران عزیزم عرض كنم كه هر كسی نمیخواهد در سازمان رزم و جنگ بماند، خیلی خالصانه و صادقانه بگوید. سوگند یاد میكنم كه در این زمینه، با هیچ كس صحبت نكنم و به برادران دیگر نیز تأكید میكنم كه دربارهِ رفتن شما با هیچ كس صحبت نكنند. هر كس كاری یا مشكلی دارد و نمیخواهد در لشكر و جبهه بماند، میتواند در سپاه شهرستانش به خدمت مشغول شود، تا دست كم چند نفری كه میمانند با هم قسم یاد كنند كه تا پای مرگ با هم باشند. كاری نكنید كه اعتبار خون شهیدان از بین برود، اگر این طور شد، هیچ فایده و ثوابی نخواهیم برد. هر كس میخواهد بماند و كار كند، باید جبهه (منطقهِ عملیاتی) خودش را مشخص كند و به كار ادامه بدهد، هر كس هم كه نمیخواهد بماند، میتواند هم اكنون برود. ما كار را با سه نفر هم آغاز میكنیم، بعد به خدمت امام میرویم و میگوییم آقا وضعیت ما بدین شكل است و شاید این كار ده ماه طول بكشد. بدین ترتیب، مطمئن هستیم كه كار اندكی انجام میشود.
عزیزان، اگر قصد ماندن دارید، بیایید با هم سوگند یاد كنیم و جلو برویم؛ مگر چه شده كه با بروز یك مشكل این قدر زود عصبانی شدهاید؟! آیا چیز عجیبی اتفاق افتاده است؟! چرا این طور برخورد میكنید؟! اگر نسبت به تشكیل و راه اندازی لشكری انتقاد دارید، آن را مطرح كنید، اما عدم اعتقاد به ایجاد لشكر نباید كارها را متوقف كند.
حال اگر قرار شد در آیندهِ نزدیك، خدمت امام بروم، به ایشان چه بگویم؟ اگر مشكلات این عملیات (رمضان) را بگویم و برای نمونه عنوان كنم كه اصلی ترین مشكل ما در عملیات رمضان شكل پدافندی خطوط دشمن و زمین منطقه بوده است، ایشان خواهند گفت، این كه مسألهای نیست، مطمئن باشید و جلو بروید. در این صورت، اگر من هم قولی بدهم و بیایم اینجا و ببینم باز هم وضع به همین شكل است، با مشكلات اساسی روبهرو خواهیم شد. خواهش من از شما این است كه امروز تصمیمتان را بگیرید تا به بحثمان ادامه دهیم، زیرا ادامهِ كار به شكل سابق ناممكن است.
در پایان سخنان برادر محسن رضایی، سكوت عجیبی جلسه را فرا گرفت، چند لحظه بعد، صدای هق هق گریهِ تعدادی از فرماندهان سكوت جلسه را شكست و سپس،
سردار قاسم سلیمانی، فرمانده تیپ 41 ثارالله، در میان همهمهِ حضار سخنرانی كرد:
برادرانی كه اینجا هستند در رویارویی با این مشكلات به خانههایشان برنمیگردند، حتی حاضر نیستند سالم برگردند، زیرا این را ننگ میدانند. در واقع، همه آمده اند تا جزو یاران امام حسین (ع) باشند. روزی كه برادران به جبهههای جنگ آمدند، قسم خوردند كه از پدر، مادر، زن، بچه و... بگذرند. به عبارت دیگر، دیگر برای آنها دنیایی مطرح نیست. سكوت برادران رنج آور است. آنها غیر از گریه پاسخ دیگری ندارند.
من استدعا میكنم كه شما كارتان را ادامه دهید، زیرا برای ادامهِ عملیات، هیچ یك از برادران مشكلی ندارند، اگر مشكلی هم مطرح باشد دلیل آن دلسوزی است، نه تمرد. ما مسلمانیم و همان طور كه شما هم میدانید بزرگترین اصل اسلام اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منكم است؛ مسأله ای كه برای ما جا افتاده و آن را پذیرفته ایم؛ بنابراین، هیچ یك از مسائلی كه شما فرمودید، مطرح نیست و هیچ یك از برادران قصد بازگشت ندارند، مگر این كه آنها را از جبهه بیرون كنید یا این كه جنازهشان را به خانوادهشان تحویل دهید.
----------------------
در سالروز عملیات عاشورایی رمضان بر ارواح شهدای بزرگوار این حماسه کربلایی درود می فرستیم و امیدواریم تداوم دهندگان شایسته ای برای این عزیزان باشیم.