وقتی پلیس میتواند بسیاری از مجرمان و سارقان را حتی بدون اینکه چهرهای از آنها در اختیار داشته باشد، شناسایی و دستگیر کند، وقتی با استفاده از دوربینهای مداربسته پلیس و شهرداری بسیاری از متخلفان و مجرمان شناسایی و دستگیر میشوند، چطور سارقان توانستند به این سهولت و حتی استفاده از جرثقیل مجسمههای سنگین را از زمین جدا کرده و با خود ببرد؟
بیش از ۳ سال از سرقت مجسمهها در سطح شهر تهران میگذرد اما نهتنها در این مدت سرنخی از سارقان و انگیزه آنها پیدا نشده است، بلکه مسئولان قضایی و انتظامی تهران همچنان یکدیگر را مسئول پیگیری میدانند.
به گزارش جوان ، آغاز سال ۸۹ همراه بود با ناپدید شدن مجسمهها و سردیسها مشاهیر تهرانی که با تداوم این موضوع مسئولان شهری و انتظامی و قضایی پایتخت پذیرفتند که سرقتهایی سریالی در شهر به وقوع پیوسته که هدف آنها فقط و فقط این مجسمهها هستند اما بعد از گذشت بیش از ۳ سال از این سرقتها نه خبری از سارقان شد و نه خبری از مجسمهها و سردیسها.
شهریار، اولین طعمه این سرقتهای سریالی بود که شهروندانی که هر روز از مقابل تالار وحدت عبور میکردند، صبح روز ۶ اردیبهشتماه با سکویی مواجه شدند که خبری از سردیس شهریار روی آن نبود. دو ماه زمان کافی بود تا بعد از شهریار، تندیس یا سردیس ۱۴ چهره دیگر از خیابانهای پایتخت سرقت شوند که مجسمه افرادی چون صنیع خاتم در پارک ملت، شهریار مقابل تئاتر شهر، شریعتی در پارک شریعتی، مادر و فرزند در میدان صنعت، باقرخان در خیابان شهرآرا، ستارخان در خیابان ستارخان و مجسمه های انتزاعی خانه هنرمندان دزدیده از این دست بودند.
با توجه به جنس برنزی این مجسمهها، عدهای ارزش مالی آنها را انگیزه این سرقتها عنوان کردند اما با فرض اینکه این مجسمهها به سرقت رفته باشند و تعمدی در حذف آنها از شهر تهران نبوده باشد، اینکه بعد از گذشت بیش از ۳ سال حتی به اندازه سرنخی از این سرقتها اطلاعات به دست نیامده است، جای تعجب دارد.
مسئولان شهرداری با وجود اینکه میزان خسارت وارده از این سرقتها را حدود ۲۰۰ میلیون تومان اعلام کردند اما اطلاعاتی از سارقان این مجسمهها نداشتند و هربار که خبرنگاری از آنها درباره سرنوشت مجسمهها یا سارقان آنها سوال میپرسید، آنها را به پلیس یا دادستانی ارجاع میدادند.
مسئولان پلیس آگاهی تهران قول پیگیری و یافتن سارقان مجسمهها را داده بودند اما خبری از یافتن سرنخ نشد تا اینکه مسئولان شهرداری اعلام کردند از محل سرقت یکی از مجسمهها فیلمی به دست آمده که قطعا به شناسایی سارقان کمک خواهد کرد اما در نهایت کلخورانی معاون شهردار تهران با بیان اینکه فیلم را تحویل نیروی انتظامی دادهایم، گفت: ولی کیفیت فیلم به دست آمده مناسب نیست.
در حالی که مسئولان شهری از سرقت مجسمهها و مسئولان نیروی انتظامی از تلاش برای دستگیری سارقان خبر میدادند، اما عدهای از کارشناسان این ادعاها را نادرست دانسته و معتقد بودند مجسمهها به سرقت نرفتهاند و انگیزه سرقت را رد میکردند.
یک مجسمهساز، در گفتوگو با یکی از رسانهها گفته بود مجسمه استاد معین ۱۴۰ کیلو وزن داشت و اگر قیمت هر کیلو برنز ( در زمان سرقت) را حدود ۲ تا ۴ هزار تومان برآورد کنیم، این اثر برای فروش تقریبا ۳۰۰ هزار تومان فروخته خواهد شد.
با این استدلال که خیلی دور از واقعیت هم نیست و با توجه به ریسک بالای سرقت مجسمهها که بعضا با پایههای بتنی به زمین متصل شده بودند، این سوال مطرح میشود که پس علت و انگیزه اصلی در حذف مجسمهها از سطح شهر تهران چه بوده است.
وقتی پلیس میتواند بسیاری از مجرمان و سارقان را حتی بدون اینکه چهرهای از آنها در اختیار داشته باشد، شناسایی و دستگیر کند، وقتی با استفاده از دوربینهای مداربسته پلیس و شهرداری بسیاری از متخلفان و مجرمان شناسایی و دستگیر میشوند، چطور سارقان توانستند به این سهولت و حتی استفاده از جرثقیل مجسمههای سنگین را از زمین جدا کرده و با خود ببرد؟
در سالهای اخیر شاهد پدیده فیلمبرداری مردم از حوادث و اتفاقات غیرعادی از جمله درگیریها در سطح شهر بودهایم که به نوعی به اولین واکنش مردم در برخورد با حوادث تبدیل شده است اما چه موضوعی باعث شده که شهروندان در برخورد با پدیده سرقت مجسمهها بیتفاوت بوده و از کنار آن به راحتی عبور کنند؟ شاید یکی از توجیهات یا پاسخهایی که به این سوال میتوان ارائه کرد این باشد که اقدامی که مقابل چشمانشان در حال وقوع بوده، اقدامی معمولی بوده است یا کسانی که در حال سرقت مجسمهها (بر فرض سرقت) بودهاند، اجازه متعجب یا مشکوک شدن شهروندان را ندادهاند.
یکی دیگر از ابهامات این سرقتها که پیش از این به آن اشاره شد، عدم ضبط صحنه سرقت توسط دوربینهای مداربسته یا ثبت خودرو و جرثقیل سارقان بوده است که در تنها مورد ضبط شده هم مسئولان فیلم به دست آمده را فاقد کیفیت لازم عنوان کردند. وقتی قدرت نرمافزاری نیروی انتظامی به حدی رسیده که میتواند حتی در صورت مخدوش کردن بخشی از پلاک، اصالت خودرو را تشخیص دهد، چرا هنوز نتوانسته کوچکترین سرنخی از مالک و مالکیت خودروها و جرثقیلهایی که اقدام به سرقت مجسمهها کردند به دست بیاورد؟
پلیس و دادستانی تهران، در این ۳ سال تنها کاری که درباره پرونده سرقت مجسمهها انجام دادهاند این بوده که یا قول پیگیری پرونده و دستگیری سارقان را بدهند یا اینکه همدیگر را مسئول رسیدگی و اعلام نتیجه در زمینه شناسایی و دستگیری سارقان اعلام کنند.
در آخرین اظهارنظر درباره سرنوشت مجسمههای ربوده شده هم عباس جعفری دولتآبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران، در پاسخ به سوال خبرنگاری در این زمینه، با لبخند گفت: سرنوشت مجسمههای سرقت شده را از پلیس پیگیری کنید.
اقدامات منفعلانه و بعضا بیتفاوتی مسئولان در زمینه سرقت مجسمهها به قدری باعث رواج شایعات در شهر و حتی میان کارشناسان شد که حتی برخی افراد این سرقتها را به یکی از کشورهای اروپایی و در جهت سرقت آثار فاخر و میراث فرهنگی کشور منتسب کردند. بهتر بود مسئولان شهر تهران از مسئولان شهری تا مسئولان قضایی و انتظامی، حداقل یکبار به صورت جدی با مردم و رسانهها درباره دلایل و عوامل وقوع این سرقتها گفتوگو کنند تا جلوی گسترش شایعات بیشتر و حتی بدبینی و بیاعتمادی مردم به خود را بگیرند.