مهمترین مسأله امروز برای روزنامهها، هیأت دولت معرفی شده به مجلس و ارزیابی از گذشته و توانایی آنها و نحوه برخورد احتمالی مجلس با آنهاست. باز شدن راههای جدید در سیاست خارجی ایران و برنامههای احتمالی دولت آینده و البته کسانی که شاید از سهم خود در کابینه ناراضی باشند، دیگر مسائل مهم امروز روزنامههاست.
ارزیابی روزنامهها از ترکیب پیشنهادی برای کابینه
فهرست هجده نفرهای که عصر یکشنبه توسط رئیسجمهور برای کسب رأی اعتماد به مجلس شورای اسلامی ارائه شد، مورد بحث و بررسی روزنامههای امروز قرار گرفته است.
سعید لیلاز در مطلبی با تیتر «نوید آینده روشن» برای روزنامه اعتماد نوشته است: فهرست پیشنهادی کابینه حسن روحانی امیدوار کننده است و آینده خوبی را برای کشور نوید میدهد. به نظر میرسد تیمی که آقای دکتر روحانی انتخاب کرده است تیمی بسیار پخته و کارآمد است. هر کدام در ایران و در حوزههای خودشان آخر توانمندی و تجربه و دانش هستند. همچون آقای زنگنه برای وزارت نفت و آقای نجفی برای وزارت آموزش و پرورش که البته ایشان میتواند یک مشاور برجسته برای بقیه مسائل کابینه نیز باشد. همچنین آقای ربیعی برای وزارت کار، آقای ظریف برای وزارت خارجه و آقای نعمتزاده برای وزارت صنعت و... واقعا اسامی خوب و بزرگی هستند، در واقع بهتر از اینها در کشور نداریم و از این بابت خیلی جای خوشحالی دارد. در عین حال ترکیب کابینه به لحاظ سیاسی به نحوی چیده شده است که مجلس قاعدتا باید همه را با رأی بسیار بالایی تایید کند. اینها همه برای کار کردن آمدند و هیچ کدام دنبال کار سیاسی در طول دوران وزارتشان نخواهند بود و انشاءالله یک دوران ۴ ساله خوبی را با توجه به حمایت بسیار خوبی که مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ داشتند، پشت سر خواهد گذاشت.
غلامحسین کرباسچی در مطلبی با تیتر «به تدبیر روحانی اعتماد کنیم»، هم برای همین روزنامه نوشته است: عملکرد آقای روحانی در معرفی وزرا را باید در راستای همان شعارهایی که ایشان داد و مردم بر اساس آن رأی دادند ارزیابی کرد. به اعتقاد من کابینه یی که عصر روز گذشته به مجلس معرفی شد نشان میدهد روحانی از شعار اعتدال و خرد گرایی دور نشده است، چرا که بخش اعظم کابینه با سابقه اجرایی مقبول و تجربه خوبی همراه هستند. در وزارتخانههای سیاسی نیز معتقدم باید به تدبیر آقای روحانی اعتماد کنیم و اینکه از برخی وزرا خوشمان نمیآید یا آنها مطلوب ما نیستند را ملاک قضاوت قرار ندهیم. همیشه دست رئیس جمهور برای معرفی افرادی که اصلح میداند باز نیست. طبیعتا باید کسانی معرفی شوند که بتوانند رأی اعتماد بگیرند و با سایر نهادها و قوا همکاری مطلوبی داشته باشند؛ بنابراین، نسبت به آقای روحانی باید دیدگاهمان متناسب با شرایطی باشد که در آن شرایط این وزرا انتخاب شدهاند. روحانی گرایشها و نقطه نظرات مجلس فعلی را به خوبی میداند و برای انتخاب وزرایش آن ملاحظات را در نظر گرفته است. ممکن است یک رئیس جمهور با همین کابینه موفق باشد و رئیس جمهور دیگر به توفیق دست پیدا نکند بنابراین آنچه اهمیت بالایی دارد تدبیر آقای روحانی در جلو بردن امور و مدیریت کابینه است. توجه به کابینه آقایان هاشمی و خاتمی تا حدودی پاسخ انتقاداتی که امروز نسبت به برخی وزرای پیشنهادی میشود را میدهد.
صادق زیبا کلام به قانون گفته است: کابینه خوبی است، الا در یک مورد. وی در توضیح نظر خود گفته: در خصوص اعضای کابینه اعلام شده توسط رئیسجمهور هم تقریبا شوکی به مجلس و جامعه وارد نشد چرا که بیشتر معرفیشدگان نامشان در چند روز گذشته شنیده میشده است و تقریبا تمامی کسانی که معرفی شدند از نظر اجرایی سابقه موفق و خوبی دارند و نظرات مثبتی به سمت این کابینه جلب خواهد شد. تنها موردی که در این کابینه موجب تعجب و سؤال شد حضور رحمان فضلی برای وزارت کشور است. اگر کسی بگوید که وزارت کشور مهمترین وزارتخانه محسوب میشود مطمئنا به بیراهه نرفته است و سخنی به گزاف نگفته است و باید پذیرفت انتخاب رحمان فضلی برای این وزارتخانه که شاید کمترین نسبت را با کابینه و شخص رئیس جمهور و اصلاحطلبان و کارگزاران داشته باشد عجیب است، به خصوص اینکه از وی نه توانمندی و نه عملکرد شگفتانگیزی دیده نمیشود مگر اینکه حضور رحمان فضلی را امتیازی بدانیم که رئیسجمهور داده است تا در ادامه بتواند رأی اعتماد کل کابینه را به دست آورد. رحمان فضلی از نزدیکان لاریجانی، رئیس مجلس بوده است و حضور وی را شاید باید تضمینی دانست که با دادن یک مهره کابینه دولت بتواند اعضای معرفی شده بر لبه تیغ خود که به اصلاح طلبان نزدیک هستند را به سلامت به سرمنزل مقصود ببرد. در انتها باید اشارهای کرد به آخرین رفتار رئیس دولت سابق. رفتار وی نشان از عدم خرسندی مراسم روز تنفیذ داشت و گویا مراسم تحلیف بهانهای بود تا با نیامدن خود به دیده شدن خود بیشتر کمک کند. گاهی آدمها حضور خود را نفیاً اعلام میکنند تا با حضور و بودن خود.
در حالی که روزنامههایی چون اعتماد و بهار و ابتکار توان بالایی را صرف حمایت از بیژن نامدار زنگنه وزیر پیشنهادی برای وزارت نفت کردهاند،
کیهان امروز حملات خود به زنگنه در ماجرای قرارداد کرسنت را ادامه داده و نعمتزاده وزیر پیشنهادی صنعت و تجارت هم را نواخته است.
کیهان همچنین به وزیر پیشنهادی اطلاعات اشاره کرده و نوشته: یا درباره وزیر پیشنهادی دیگر باید گفت که صلاحیت ایشان برای نمایندگی مجلس نهم احراز نشده بود، بنابراین چگونه برای تصدی یک وزارتخانه سرنوشتساز معرفی شده است؟! و البته، این به معنای عدم صلاحیت ایشان برای برخی از مسئولیتهای دیگر نیست. و یا فلان نامزد معرفی شده برای وزارت «صنعت، معدن و تجارت» صاحب یک شرکت تجاری بزرگ در حوزه نفت با درآمد و ثروت نجومی است و یا...؟ کیهان مدیریت زنگنه در وزارت نفت را از زبان بعضی نمایندگان مجلس در آن دوره فاجعه خوانده است. این روزنامه در انتها با تکرار خواست قبلی خود در رأی عدم اعتماد به بعضی از وزرا گفته است: به یقین نمایندگان مردم از این آزمون بزرگ سرافراز بیرون خواهند آمد. انشاءالله.
قانون هم در مطلبی با نام
«کابینه مردانه» نوشته: سرانجام کابینه روحانی رونمایی شد. کابینهای کاملا مردانه و با استقبالی نسبی و غافلگیری بزرگ. ترکیب ۱۸ وزیر پیشنهادی رئیس جمهور به مجلس شورای اسلامی خیلی با پیش بینیهای چند روز گذشته تفاوت نداشت. نام برخی از افراد مانند علی ربیعی، عباس آخوندی و بیژن زنگنه از چند هفته پیش در این لیست تثبیت شده بود و برخی دیگر مانند حسن هاشمی، محمدجواد ظریف، محمود واعظی، محمود حجتی، علی جنتی و مسعود سلطانی فر هم از یکی دوهفته پیش به لیست وزرا پیوستند. اما این لیست حداقل تا مراسم تنفیذ تکمیل نشده بود. برخی وزارتخانهها مانند وزارت کشور و وزارت اطلاعات به موضوع رایزنیهای سیاسی پشت پرده تبدیل شده بود. به طوری که یک منبع نزدیک به حسن روحانی به خبرنگار قانون گفت که روحانی در حاشیه مراسم تنفیذ، نشستهایی با مسئولان عالیرتبه نظام داشته است. این چهره نزدیک به روحانی میگوید: موضوعی که قبل از برگزاری این جلسه مطرح شد، این بود که قرار است آقای روحانی درباره برخی تغییرات با برخی مسئولان مشورت کنند. این منبع از نتایج جلسه احتمالی توضیحی به «قانون» نداد. البته برخی دیگر از چهرههای نزدیک به روحانی نیز اساسا از چنین جلسهای اظهار بیاطلاعی کردند. در هر صورت هر چه بود، قرائن و شواهد نشان میدهد که کابینه حتی تا روز تحلیف نیز نهایی نشده بود. کما اینکه مصطفی پورمحمدی قبل از ظهر دیروز به کابینه پیوست. اما غافلگیری بزرگ کابینه روحانی معرفی عبدالرضا رحمانی فضلی بهعنوان وزیر کشور است. رحمانی فضلی چهرهای نزدیک به علی لاریجانی است که ریاست دیوان محاسبات را عهده دار است.
برخی میگویند معرفی رحمانی فضلی نتیجه تعامل سیاسی است که به منظور کسب رأی اعتماد برای همه اعضای کابینه صورت گرفته است. البته این احتمال چندان هم صحیح به نظر نمیرسد چرا که لاریجانی قیم تمامی نمایندگان نیست و برخی اتفاقات در پارلمان نشان داده است که همیشه اوضاع بر اساس خواست و اراده رئیس زیرک مجلس پیش نرفته است. همان اندازه که معرفی رحمانی فضلی انتقاد آفرین شد معرفی محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه با استقبال اهل فن مواجه شد.
بدون تردید ظریف برگ برنده درخشانی است که روحانی رو کرده است و چنانچه دبیری شورایعالی امنیت ملی را نیز فردی حرفهای و با تجربه عهده دار شود میتوان انتظار داشت که تیم دیپلماسی حرفهای از سوی ایران با جهان وارد مذاکره شود. حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود که در صورت پیروزی برای احقاق حقوق زنان، وزارتخانه امور زنان را تشکیل دهد. اما او بعد از پیروزی نه تنها حرف جدیای در این باره بیان نکرد بلکه آن طور که قبلا در گزارشها نیز آمده بود کابینهای کاملا مردانه و تک جنسیتی به مجلس پیشنهاد کرد. گرچه برخی بر ترکیب سنی وزرای پیشنهادی روحانی خرده میگیرند ولی بدون تردید تجربه و سوابق بسیاری از چهرههای معرفی شده به مجلس از نقاط قوت کابینه است. هر چند که ترکیب سیاسی کابینه همدست نیست و برخی وزرا بهلحاظ سیاسی دیدگاههایی کاملا متفاوت با یکدیگر دارند. حال باید منتظر ماند و دید در صورت کسب رأی اعتماد کابینه، رئیسجمهوری میتواند گرایشهای سیاسی برخی چهرهها را تعدیل کند یا اینکه در نهایت بعد از مدتی برخی را به نفع جناحی دیگر کنار میگذارد؟
این در حالی است که
غلامرضا تاجگردون، نماینده اصلاحطلب مجلس نهم از
راه باز کابینه برای اخذ رأی اعتماد خبر داده است. وی در مطلبی برای آرمان نوشته: در یک ارزیابی کلی میتوان گفت که کابینه روحانی یک کابینه برآمده از توانمندیهای تخصصی است تا یک کابینه سیاسی. وجه مشخصه وزرای پیشنهادی آقای روحانی تجربه آنها در کارهای اجرایی است. از هم اکنون به نظر میرسد که کابینه آقای روحانی علیرغم بسیاری از اظهارنظرهای منفی و بدسلیقگیها، بتواند رأی اعتماد نمایندگان را جلب کند. گرچه کابینه یازدهم آنطور که تاکنون معرفی شده یک کابینه سیاسی نیست اما چینش آن ترکیبی سیاستمدارانه است؛ به یک معنا میتوان گفت غلظت گرایشات سیاسی در انتخاب وزرا در یک حد استاندارد رعایت شده که نه توانمندی مدیریتی و تجربه را تحت تاثیر خود قرار دهد و نه باعث بشود تا چهرههایی ناآشنا به مناسبات سیاسی در راس دستگاههای اجرایی قرار گیرند.
ترکیب کابینه آقای روحانی از چند منظر قابل بررسی است؛ اول منظر پیام انتخابات، دوم از منظر شیوهها و روشهایی که آقای روحانی در طول سه دهه اخیر پیش گرفته بوده، و سوم هم از منظر برآورد نیروهای تأثیر گذار در تایید وزرای کابینه. از منظر پیام انتخابات مشخصا طیف رایدهندگان آقای روحانی به طور قاطع همان پایه اجتماعی جناح اصلاحات بودند که سه دهه در رقابت با اصولگرایان به سر میبرند. این پایههای اجتماعی قطعا خواستار تشکیل کابینهای تماما اصلاحطلب هستند و کمتر به حضور اصولگرایان در دولت رغبتی نشان میدهند اما چنین وضعیتی به دلیل تاثیر دو منظر دیگر در ترکیب کابینه یازدهم به طور کامل قابل پیاده شدن نیست. اول آنکه شخص رئیسجمهور در سابقه سیاسی خود نشان داده چندان در بند تعلقات یک جناح خاص محدود نیست و مهمتر اینکه کابینه یازدهم باید از مجلسی تماما اصولگرا رأی اعتماد بگیرد که قطعا تعریفی کاملا متفاوت از اصلاحطلبان از سیاست و روشهای سیاستورزی دارند. خواه ناخواه زاویه دید این عده بر عبور کابینه از فیلتر رأی اعتماد تاثیر بسزایی دارد و از همین رو سیاست و کیاست حکم میکند تا کابینه یازدهم برآیندی از تلاقی این سه نوع دیدگاه باشد.
به نظر میرسد که ترکیب وزرای پیشنهادی آقای روحانی برای مجلس نیز چنین است. روحانی طوری کابینه خود را طراحی کرده که هم بتواند به قسمت معتدل و عقلانی از مطالبات پایههای رأی خود جواب دهد و هم امکان عبور کابینه از سد رأی اعتماد نمایندگان را باز بگذارد. عموما تلاقی سه دیدگاه یاد شده در کابینه نیز نباید تعبیر به سایش چهرههای اجرایی دولت در آینده شود. چه آنکه به نظر میرسد روحانی خود درصدد ادامه سیاست خود برای پیوند نیروهای سیاسی گوناگونی است که در دولت او حول هم گرد میآیند. با این روش البته امکان کنترل تندرویهایی که همزمان از چپ و راست به کابینه فشار وارد میکنند نیز مهیا میشود. اکنون فضای غالب در مجلس به گونهای است که رأی اعتماد کابینه را میتوان پیشاپیش تضمین شده یافت. این نیز حاصل تعاملی است که روحانی توانسته در میان طیفهای معتدل با مجموعه تحت امر خود ایجاد کند.
شروع بازی ریشسفیدی در پرونده هستهای؟ تغییر در فضای سیاسی ایران و تأثیر آن بر آینده روابط و سیاست خارجی مورد توجه چندین روزنامه قرار گرفته است. آرمان در مطلبی با تیتر
«شروع بازی ریشسفیدی در پرونده هستهای؟» نوشته است: مقامات رسمی بیش از ۶۰ کشور جهان برای مراسم تحلیف رئیسجمهور به تهران آمدهاند اما شاخصترین مهمان خارجی حسن روحانی کسی است که اکنون تنها یک مقام سابق اروپایی محسوب میشود؛ خاویر سولانا، مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا. کسی که زمانی فرمان هدایت طرفهای مقابل ایران در مذاکرات هستهای را در دست داشت، حالا خیلیها به همین سابقه نفوذ دل بستهاند و سفر او را برای باز شدن گره این پرونده مثبت میدانند. شاید دیپلمات ۷۱ساله اروپایی بتواند با پیشنهاد یا حداقل تصویری جدید به عنوان هدیه این سفر، تهران را ترک کند.
صادق خرازی هم به بهار گفته است:
«میتوان به آینده سیاست خارجی ایران امیدوار بود». وی در گفتوگو با «بهار» تأکید میکند محمدجواد ظریف بهترین گزینه موجود برای وزارت امورخارجه است. صادق خرازی، محمدجواد ظریف را فردی توانا و مورد اعتماد رهبری میداند؛ فردی که با تکیه بر این دو اصل میتواند سیاست خارجی ایران را از سیاستی پرتنش به سیاستی تنشزدا سوق دهد.
تهران امروز هم با اشاره به این خبر که تندروی کنگره آمریکا علیه ایران، واکنشهایی بهدنبال داشته، این پرسش را مطرح کرده که
آیا راه اروپا از آمریکا جدا میشود و در پاسخ نوشته است: راه اروپا میتواند جدا از آمریکا باشد، چرا که اروپا طی چند سال گذشته با آمریکا برای تحریم ایران همراهی کرده است و نتیجه چنین تحریمهایی خروج شرکتهای معروف اروپایی مانند شرکتهای نفتی، گازی و پتروشیمی و حتی خودروسازی اروپایی از ایران شده و برای اروپاییان هزینه زیادی بر جای گذاشته است.
تندروی بخشی از هیأت حاکمه آمریکا در قبال ایران آن هم درست همزمان با روی کار آمدن رئیسجمهور جدید ایران، این پرسش را پیش آورده است که آیا اروپا پس از ۸ سال راه خود را از آمریکا جدا کرده و بیشتر از این منافع خود در قبال همکاری با ایران را قربانی تندروی برخی سیاستمداران آمریکایی نخواهد کرد؟ هنوز چند روزی از مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا درخصوص تشدید تحریم نفتی ایران نگذشته است که ۷۴ سناتور عضو سنای آمریکا طی نامهای به باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا خواستهاند تحریم علیه ایران را تشدید کرده و توجهی به تغییرات سیاسی در ایران و روی کار آمدن رئیسجمهور جدید نداشته باشد. سنای آمریکا متشکل از ۱۰۰ عضو است و نامه یاد شده در آخرین روز کاری سنا و شروع تعطیلات تابستانی به باراک اوباما نوشته شد.
تهران امروز در ادامه نوشته است: حال سؤال این است که اروپا تا کجا میخواهد به همراهی با آمریکا و مشخصا اسرائیل ادامه بدهد؟ چرا که معلوم شده است سناتورها و نمایندگان آمریکا زیر فشار لابی اسرائیل و صهیونیستها در صدد افزایش فشار به ایران هستند و حتی دولت اوباما هم چندان راضی به این وضعیت نیست با این حال کار چندانی از دستش بر نمیآید و فعلا حاضر به کوتاه آمدن از تحریم و پیگیری مذاکره برای حل مشکلات موجود نیست. با این حال راه اروپا میتواند جدا از آمریکا باشد چرا که اروپا طی چند سال گذشته با آمریکا برای تحریم ایران همراهی کرده است و نتیجه چنین تحریمهایی خروج شرکتهای معروف اروپایی مانند شرکتهای نفتی، گازی و پتروشیمی و حتی خودروسازی اروپایی از ایران شده و برای اروپاییان هزینه زیادی بر جای گذاشته است. حال اگر اروپا بخواهد همچنان بر طبل تحریم بکوبد و با آمریکا همراه شود آنگاه میبایستی هزینههای بیشتری را بهخاطر کاهش رابطه با ایران بپردازد. تحرکاتی در داخل اروپا دیده میشود که چندان مایل به قطع همکاری با ایران نیستند
شرق هم که مانند دیگر روزنامههای اصلاحطلب متهم است، فقط هویجهای آمریکا را میبیند و کاری به چماق آنها ندارد، واکنش کاخ سفید به سخنان روحانی در مراسم تحلیف را به تیتر صفحه نخست خود تبدیل کرده و از زبان جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید نوشته: ایران جدی باشد، مشتاق مذاکرهایم.
هدف بعدی یک خانم اصلاحطلبوضعیت دانشگاهها و مراکز علمی در دولت آینده در لابلای دیگر مطالب روزنامهها برای خود جایی باز کرده است. بهار در مطلبی با تیتر «سوغات ماندگار احمدینژاد برای دانشگاه آزاد» به قلم آذر منصوری، نشانههایی از
تمایل به تغییر مدیریت دانشگاه آزاد را نمایان کرده است. وی با اشاره به کنار رفتن جاسبی از دانشگاه آزاد نوشته: پس از این تغییرات دیگر نه تنها از دخلوخرج دانشگاه سخنی به میان نیامد بلکه چه بسیار دانشجویان مظلوم و بیپناهی که به دلیل داشتن گرایش سیاسی غیرخودی و نه فعالیت در محیط دانشگاه با وجود حق قانونی و شرعی خود آن هم با یک نامه محرمانه از تحصیل محروم شدهاند. و تاسفبارتر اینکه ریاست دانشگاه نیز هیچ پاسخ روشنی به اعتراضهای آنها نداده است. رئیس دولتی که ادعا میکرد حتی یکنفر از کسانی که به دلیل مخالفت با او از حقوق اجتماعی محروم نشده است. با اعمال تغییرات در دانشگاه آزاد نه تنها به هیچ یک از وعدههای خود درباره نظارت بر عملکرد اقتصادی دانشگاه عمل نکرد که هیچ، بلکه موجب شده است بسیاری از دانشجویان با وجود داشتن صلاحیت برای ادامه تحصیل، از این حق مسلم شهروندی محروم شوند. سوغاتی ماندگار که به نظر میآید تا زمانی که چرخ دانشگاه آزاد بر این پایه میچرخد همچنان باقی خواهد ماند.
شرق هم از زبان رضا منصوری، معاون پژوهشی وزارت علوم دولت اصلاحات، تصمیم برای
انحلال معاونت علمی و فنآوری رئیس جمهور را زود دانسته و ادامه داده است که در چند روز اخیر و همزمان با آغاز به کار دولت جدید، خبرهایی مبنی بر احتمال انحلال معاونت علمی و فناوری در دولت جدید به گوش میرسد. البته لازم به ذکر است که موضوع انحلال این معاونت بحث جدیدی نیست و از مدتها پیش مطرح بوده است. در اوایل تأسیس این معاونت، بحثهایی درباره لزوم وجود یا عدملزوم چنین معاونتی به شدت مطرح بود، ولی بعدها کمکم از شدت آن کاسته شد. در شرایطی که یکبار دیگر این بحثها مطرح و شدت گرفته است، نگرانیهایی را درباره سرنوشت احتمالی آن و احیانا تصمیمگیریهای عجولانه و شتابزده درباره آن پدید آورده است. درباره تأسیس نهادها و سازمانهای مدنی باید گفت چنین سازمانهایی را نه باید سریع و بدون ارزیابی تأسیس کرد و نه در صورت تاسیسکردن و مواجهه با مشکل، به سرعت تعطیل کرد. هم تأسیس و هم تعطیلی چنین نهادهایی نیازمند بررسی ابعاد و وجوه مختلف و ارزیابی پیامدهای احتمالی آن است. خوشبختانه یا متأسفانه نمونههایی از تعطیلیهای بدون ارزیابی وجود دارد که پیامدهای این تعطیلی، بعدها گریبانگیر ما شد. برای مثال سازمان مدیریت و برنامهریزی، یکشبه تعطیل شد، اما اکنون و با توجه به پیامدهای ناخواسته آن، مجلس تصویب کرد که دوباره احیا شود.
با توجه با این خاطرههای ناخوشایند، اینجانب به شدت مخالف آنم که این معاونت به یکباره و بدون توجه به کارکردها و نیاز به آن تعطیل شود.