
برای نخستین بار در پنجاه سال اخیر، ایالات متحده مشغول بررسی حمله به یکی از کشورهای خاورمیانه و این بار سوریه است؛ بدون این که از افزایش شدید بهای نفت و قطع جریان صادرات آن، نگرانی چندانی داشته باشد. آیا این روند همچنان ادامه خواهد یافت و دست قدرتهای غربی برای مداخله در منطقه بدون ترس از نتایج اقتصادی آن در حال باز شدن است؟
به گزارش «تابناک»، محسن رنانی، دانشیار اقتصاد دانشگاه اصفهان و نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» به تازگی هشدار داده که دولت روحانی به طور خاص و همه کشور به طور عام، تنها چهار سال برای اصلاح ساختار اقتصادی کشور و از بین بردن اتکای بودجه به نفت فرصت دارند.
وی در گفتوگویی اظهار داشته است:
«حتی اگر بتوانیم مشکلات مالی و کسری بودجه کنونی را هم رفع کنیم، نزدیک چهار سال فرصت داریم که گریبان اقتصادمان را از اعتیاد به نفت آزاد کنیم؛ ولی از بعد دیگری به موضوع نگاه میکنیم؛ اگر دولت جدید در جریان مذاکرات هستهای به موفقیتهایی دست یابد، حدود دو سال طول میکشد تا به مرور تحریمها برداشته شود و پس از آن نیز مدتی طول میکشد تا بتوانیم بازارهای نفتی از دست رفته در خلال تحریم را دوباره به دست بیاوریم؛ بنابراین، به دست آوردن دوباره بازار فروش نفت، چیزی حدود دو تا چهار سال طول خواهد کشید، حال آن که از آن زمان به بعد قیمت نفت رو به کاهش خواهد گذاشت. پس ما عملا درآمد نفتی را از هم اکنون از دست دادهایم؛ بنابراین، دولت دیگر نباید روی ارز نفتی حسابی باز بکند، چرا که در سالهای آینده دیگر نفت نمیتواند مثل گذشته بیش از ۷۰ درصد بودجه ایران را تأمین کند. میتوان پیشبینی کرد که پس از چند سال صادرات نفت آنقدر کاهش یابد که درآمد آن را تنها بتوان صرف سرمایهگذاری در همان حوزه نفت کرد. اقتصاد و نظام سیاسی ایران حدود چهار سال برای بازیابی خود فرصت دارد».
مبنای سخنان استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان، نظریهای است که وی در یکی از کتابهای خود به آن پرداخته است. وی در این باره میگوید:
«تئوری این کتاب بر مبنای آن شکل گرفت که غرب از طریق بیثبات کردن منطقه خلیج فارس، به دنبال مدیریت بازارهای نفت در جهت افزایش قیمت آن است. به دنبال آن، شروع به چک کردن روزانه و هفتگی قیمت نفت و تحولات خلیج فارس کردم تا متوجه شدم میان این دو گزینه رابطه مستقیمی برقرار است. نهایتا ایدهای با این محور شکل گرفت که غرب تنش در خلیج فارس را برای مدیریت بازارهای نفتی شکل داده؛ نخست در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرده و شوکی به قیمت نفت وارد میسازد که قیمت آن از ۲۰ و چند دلار به ۳۰ و چند دلار افزایش مییابد. بعد از آن در سال ۲۰۰۵ مناقشه اتمی با ایران کلید خورد و در خلال این مدت غربیها دایم با ابزارهای مختلف قیمت نفت را افزایش و کاهش دادند. بر این اساس غربیها از سال ۲۰۰۵ تا حدود ۲۰۱۰ قیمت نفت را از حدود ۴۰ دلار به نزدیک ۱۰۰ دلار رساندند تا بتوانند الگوی انرژی را به سمت انرژیهای نو سوق داده تا با این جایگزینی بتوانند به وابستگیشان به نفت پایان بخشند. بر این اساس دیگر اسیر خلیج فارس نخواهند بود. پس از موضوع مسأله اتمی ایران، شاهد آن بودیم که قیمت نفت در منطقه مدام بالا و پایین رفت و توسط غربیها مدیریت شد. آن زمان در کتاب مذکور مطرح کردم که مناقشه اتمی باید بین ۵ تا ۱۰ سال طول بکشد تا اهداف غرب تأمین شود که تاکنون بیش از پنج سال آن سپری شده و بیش از ۵۰ درصد اهداف آنها محقق شده است. پیش بینی میشود تا سال ۲۰۲۰ با تحقق بخش عمده اهداف مورد نظر غربیها در منطقه، بخش عمده نیازشان به نفت از بین برود. هر چقدر اهمیت نفت در نظام انرژی جهانی کاهش یابد، وابستگی غرب به نفت خلیج فارس نیز کاهش مییابد». آنچه این سخنان رنانی را قابل توجه میسازد، رخدادی بیسابقه در تاریخ پنجاه ساله اخیر جنگها در خاورمیانه است. بنا به نوشته کریستین ساینس مونیتور، به تازگی و در پناه نگرانیها از حمله ایالات متحده و متحدان آن به سوریه، بهای نفت در بازارهای جهانی قدری افزایش یافته است، ولی نکته مهم این که آمریکا برای نخستین بار در پنجاه سال اخیر از قطع موقت جریان نفت و افزایش شدید قیمت آن در نتیجه جنگ در خاورمیانه نگران نیست. این اتفاق ناشی از افزایش شدید در میزان برداشت از منابع انرژی موجود در لایههای رسی (گاز شیل Shale gas) در آمریکای شمالی است.
این مسأله بدان معناست که ایالات متحده به میزان بسیار کمتری به واردات نفت وابسته است و در حالی که میزان نفت ذخیره آمریکا در پنج سال پیش، تنها برای استفاده این کشور در پنج ماه کافی بوده، اکنون آمریکا میتواند بدون نیاز به واردات، تا ۲۶۹ روز نفت کافی داشته باشد و با در نظر گرفتن واردات نفت از کانادا، این زمان میتواند تا بیش از یک سال نیز افزایش یابد. واردات نفت آمریکا از کانادا نیز تحت تأثیر تحولات خاورمیانه نیست.
هر چند به هر حال کشورها تحت تأثیر افزایش قیمت انرژی ناشی از مناقشات سیاسی قرار میگیرند، این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که با توجه به تحولی که در بالا به آن اشاره شد، دست ایالات متحده برای دخالت در خاورمیانه بدون نگرانی از قطع جریان صادرات انرژی منطقه بسیار بازتر میشود.
آنچه در کنار این تحلیل نشریه آمریکایی قابل توجه است، برنامههای اعلامی دولت آمریکا است که مدعی است با اجرای آن، ایالات متحده تا سال ۲۰۲۰ و با استفاده از منابع انرژی ـ که اکنون بهرهبرداری از آنها اقتصادی شده است ـ دیگر نیازی به واردات نفت نخواهد داشت.