تولید و پخش برنامهای مشابه برنامه آکادمی گوگوش شبکه من و تو به تازگی در شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی ایران پی گرفته شده تا در این باره نقدهای اساسی مطرح شود و شاید مهم ترین این نقدها آن باشد که اگر چنین برنامه هایی در چهارچوبهای کشورمان میگنجد، چرا تا شکل گیری رقیبی برای رسانه ملی، این اتفاقات نیافتاده است و حال چگونه این اتفاق رخ خواهد داد؟!
به گزارش «تابناک»، انگار به بیژن بیرنگ الهام شده که تک تک برنامههای شبکه من و تو را در ایران بازسازی کند. پس از برنامه «شام ایرانی» که تلاشی در جهت بازسازی «بفرمایید شام» البته با استفاده از سلبریتی ها ارزیابی شد و البته کمتر چهره شاخص سینمایی حاضر به شرکت در این مجموعه شد، این بار نوبت به «آکادمی موسیقی ایرانی» رسید تا این بار نیز پسوند ایرانی جایگزین گوگوش شود و بیرنگ بتواند کارش را پیش ببرد.
در خوشبینانه ترین ارزیابیها، تصور میشد اگر قرار باشد مردم برای این محصول هزینه کنند و در شبکه خانگی توزیع شود، نهایتاً هم کفه با «شام ایرانی» شود اما وقتی همین برنامه سر از آنتن پربیننده ترین شبکه تلویزیون در می آورد، ماجرای دیگری رقم می خورد و طبیعی است که حجم بالایی از مخاطبان را به خود جذب کند؛
اتفاقی که به تازگی توسط مجید زین العابدین مدیر شبکه سوم سیما اعلام شد و ظاهراً این مجموعه از بیرنگ خریداری شده است.این اتفاق البته در نوع خود ماجرای قابل توجهی است اما مسئله اساسی این است که
چگونه تلویزیونی که خط قرمز خودساخته ای به نام «نشان دادن ساز و آلات» موسیقی را دارد و سالها است موسیقی زنده را نیز بدون ساز نشان میدهد، در حال ترویج موسیقی برآمده است؟! آیا همچنان مدیران محترم تصور میکنند ساز ربطی به موسیقی ندارد و تحریر خواننده که آغاز میشود، اصوات تار، سه تار، کمانچه، تمبک، دف، نی، ویولن، گیتار، پیانو و... خود به خود در هوا تولید میشوند؟!البته ممکن است همچنان همان رویه پیشین در جریان باشد و قرار باشد که ساز پشت دوربین قرار گیرد و خواننده بخواند که البته اگر قرار باشد همان مجموعه تولیدی توسط بیژن بیرنگ پخش شود، بعید است بیرنگ برای شبکه خانگی ساز را از دوربین مخفی کرده باشد. با این حال اگر قرار بر عدم نمایش ساز باشد، این برنامه که حکم یک برنامه ترویجی در حوزه موسیقی را دارد و منطقاً در مقابل با آکادمی گوگوش تولید شده، همه مخاطبان را با این تناقض مواجه میسازد که چگونه تلویزیون در حال ترویج و بها دادن به فعلی است که حاضر به نمایش آلت وقوع آن فعل نیست؟!
ظاهراً نگرانی از نشان دادن ساز به مجلس نیز رسیده و سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی که ظاهراً هنوز به ارتباط تنگاتنگ موسیقی و ساز پی نبرده، درباره این برنامه گفته است: «اگر واقعا از جوانان خوشصدا برای این مسابقه دعوت شود با این استناد که جوانان دیگر به سمت موسیقی زیرزمینی نروند و جذب موسیقی و تصنیف های سنتی شوند، ایرادی ندارد. اینگونه مسابقات که در حال حاضر در رادیو جوان نیز شنونده آن هستیم برای جهت دهی به استعدادهای صدای جوانان که در مسیر درست و مورد قبول نظام قرار گیرد خوب است اما اگر بخواهد ترویج دهنده ادوات و آلات موسیقی باشد خوب نیست و این موضوع جای تامل دارد.»
با این اوصاف ظاهراً «Iranian Idol» می تواند یک شیر بی یال و دم و اشکم باشد که هیچ نسبتی با «American Idol» که هیچ، حتی با آکادمی موسیقی گوگوش نیز نداشته باشد و از هم اکنون
یک برنامه زردِ کم محتوا شبیه «خنده بازار» شود و یا حداقل های موسیقی، که نشان دادن ساز است، درش رعایت شود و حتی اجازه داده شود چهره های برجسته، نظیر نوازندگان جوان و چیره دستی که در روزهای اخیر مقابل اساتید شاخص موسیقی ایران در جشنواره موسیقی جوان ساز نواختند، نیز در این برنامه هنرنمایی کنند و موسیقی اصیل ایرانی را توسعه دهند و اساساً این برنامه محلی برای توسعه موسیقی، دستگاهها و سازهای سنتی و ایرانی باشد و موسیقی پاپ بخش کوچکی از این برنامه باشد.
رسانه ملی با یافتن رقبایی در آن سوی مرزهای ایرانی که با ایده های ساده که خط قرمزهای این رسانه هستند، در تلاش است تا خطوط قرمزش را محدود و محدودتر سازد و البته اگرچه باید شرعیات و اصول دینی در تنظیم این خطوط رعایت شود اما اینکه خطوط قرمز سلیقه ای که سال های متمادی پابرجا مانده، کمرنگ و یا برطرف شود، اتفاق مبارکی است و نشان می دهد تلویزیون دریافته بدون پوست اندازی، نمی تواند از پس رقیبانش برآید و به همین دلیل حتی از کلیشه ها نیز در حال فاصله گرفتن است.
در همین هفته فرزاد حسنی و آزاد نامداری که مدتی است ازدواج کرده اند، میهمان شبکه آموزش شدند تا در بخشی از این برنامه و در اتفاقی بی سابقه در تلویزیون، فرزاد حسنی شعری احساسی را خطاب به نامداری روی آنتن زنده تلویزیون قرائت کند و این واقعه شاید حتی 6 سال پیش نیز ناممکن به نظر میرسید اما برخی سیاست گذاران تلویزیون دریافته اند- و یا حداقل امیدواریم دریافته باشند - که رسانه ملی باید شبیه زندگی مردم باشد و الا مردم سراغ رسانه میروند که شبیه زندگی شان است و اگر بخشی شان کج است، راست نشان نمیدهد.
اگر آکادمی موسیقی نیز در این مسیر باشد اتفاق خوبی است اما اگر چنین اتفاقاتی، تاکتیک هایی زودگذر و نه اقدامی جدی در راستای اصلاح استراتژی تلویزیون ملی کشورمان باشد، طبیعتاً مخاطب باهوش آنچنان طولانی با آن همراه نخواهد شد و حداقل طبیعتاً طیف نخبه و تحصیل کرده که قدرت تجزیه و تحلیلش از سطح برنامه های تلویزیون بالاتر است، روی خوش نشان نخواهد داد. البته این امید وجود دارد که این رویه، یک استراتژی است که اگر چنین باشد، این استراتژی میبایست خود را در تمام ابعاد رسانه ملی از جمله کوچک سازی این کشتی عظیم، پرهزینه و پرزحمت و البته کم سرعت، نشان دهد.