
دیوار بلند بیاعتمادی
میان ایران و آمریکا، واقعیتی انکارناشدنی است که حتی در نرمترین اظهارات مقامات
دو کشور نیز به آن اعتراف میشود. صرفنظر از این که چرایی ایجاد این بی اعتمادی
چیست و به ویژه آمریکاییها برای رفع نگرانی طرف ایرانی چه کارهایی باید انجام
دهند، این مسأله برای همگان روشن شده که دولت یازدهم بنا دارد از سطح تنش بین
ایران و آمریکا بکاهد.
به گزارش «تابناک»، واکنشها به روند روزهای اخیر و البته پرسابقه در کاهش تنش میان ایران و آمریکا را میتوان به چهار سطح کلی بخش کرد.
بیگمان، دستهای از فعالان سیاسی بینتیجه بودن این روند را قطعی میدانند. در این میان، رسانهها و فعالانی سیاسی هستند که حتی مدعیاند دادن فرصت برای این که دولت و مسئولان سیاست خارجی آن تلاش خود را برای کاهش تنش بین دو کشور انجام دهند، برای این است که این روند به شکست بینجامد تا یک بار برای همیشه ثابت شود تنش بین ایران و آمریکا حلشدنی نیست و دو طرف باید برای همیشه در حالت تخاصم به سر ببرند.
دسته دوم و سوم، مقامات و رسانههایی هستند که در مورد آینده روابط از الفاظ «بدبینی» و «خوشبینی» استفاده میکنند. رفتار سابق دولت آمریکا در برابر مردم و دولت ایران و بیاعتمادی حاصل از آن در کنار مواردی از گفتوگوی دو طرف برای کاهش برخی مشکلات مردم منطقه در کنار یکدیگر باعث میشود که نتوان چندان به گفتوگوهای دو طرف خوشبین بود. طرفداران این اندیشه که از جمله مقام معظم رهبری در سخنرانی نوروز امسال خود به آن اشاره کردند، به گفتوگو خوشبین نیستند، ولی با امتحان دوباره آمریکاییها مخالفتی ندارند.
افراد خوشبین به افزایش قدرت منطقهای ایران و کاهش تأثیر ایالات متحده در خاورمیانه اشاره کرده و با در نظر گرفتن تواناییها و تخصص تیم سیاست خارجی در دولت جدید، خوشبین هستند که با روندی منطقی و بدون قربانی کردن منافع ملی و اصول انقلاب میتوان از میزان تنش در روابط کاست. برخی از این افراد صریحا میگویند که رابطه ایران و آمریکا دیگر نمیتواند رابطه گرگ و میش باشد؛ پس نباید از روند مذاکره ترسید.
دسته چهارم آنهایی هستند که آمریکا را کشوری مانند دیگر کشورهای جهان دانسته و معتقدند که ایران و آمریکا میتوانند مانند ایران و عراق که روزی دشمن بودهاند و اکنون روابط دوستانهای دارند، به سرعت با یکدیگر دوست شوند! طرفداران این فکر نمیخواهند بپذیرند که ایران و آمریکا در کنار اختلافات قابل حل، اختلافاتی مبنایی دارند که به نظر قابل حل نمیآید.
نگرانی آن است که به جای عقلایی که در مورد آینده روند پیش آمده به صبر و تأمل و سنجش و محاسبه معتقدند، آنهایی فضای سیاسی و رسانهای کشور را دست بگیرند که یا در بین آنهایی هستند که مسأله را از اساس بینتیجه میدانند و یا آنهایی که از کوچکترین اتفاق و نشانهای در تأیید کاهش تنش ذوق زده و بیقرار میشوند. آنچه میتواند خطرناک باشد، این است که این دو گروه برای به نتیجه رساندن پیشبینی خود، مقدمات آن را نیز فراهم کنند.
پیشگویی خودسازنده یا Self-fulfilling prophecy مفهومی روشن در علوم اجتماعی است که نمونههایی از آن حتی در یونان یا هند باستان نیز مورد توجه قرار گرفته است. میتوان دانشجویی را فرض کرد که توانایی کسب موفقیت در یک امتحان را دارد، ولی به علت این که پیشبینی کرده و یا خیال میکند در آن امتحان مردود میشود، از تلاش برای موفقیت دست کشیده و در نتیجه پیشبینی مردودی خود را به واقعیت تبدیل کرده است.
واقعیت این است که بازیگران هر چه قدرت بیشتری داشته باشند، توانایی بیشتری برای محقق کردن پیشبینی خود خواهند داشت؛ برای نمونه، اگر یک گروه پرقدرت سیاسی بهبود روابط ایران و عربستان را نپسندد و در بیانیه خود بگوید ایران و عربستان هرگز روابط خوبی نخواهند داشت، بعید نیست روزی که روابط به سمت بهبود میرود، به گونهای رفتار کند که این راه خراب شود و بهبود روابط اتفاق نیفتد! به عبارت دیگر، گاهی بازیگران قدرتمند در پوشش پیشبینی در حال اعلام برنامه هستند.
اکنون و در موضوع روابط ایران و آمریکا نیز، از بین چهار گروهی که در بالا به آنها اشاره شد، دو گروه اول و آخر توانایی این را دارند که راه در پیش گرفته را از مدار عقل و منطق بیرون کنند. آنهایی که قاطعانه میگویند روند پیش گرفته شده، ثمری نخواهد داشت، شاید دست به تحرکاتی بزنند و یا شروطی را مطرح کنند که این روند به شکست بینجامد.
از سوی دیگر، طرفداران افراطی رابطه با آمریکا هم شاید چنان واداده شوند و برای رسیدن به رابطه با آمریکا، به هر شرط و شرایطی تن بدهند تا جامعه آنها را پس بزند.
شاید نکته مهم در این میان آن باشد که عقلایی که با حساب و منطق از خوشبینی یا بدبینی به مذاکرات سخن میگویند، فضا را از دست آنهایی به در آورند که پیشاپیش وعده شکست یا حل همه مسائل بین ایران و آمریکا را میدهند. هر دوی این گروهها توانایی بیرون بردن روند موجود از مدار علانیت را دارند.