با
پاسخ عجیب یکی از مسئولان صداوسیما، مبنی بر نبود چهره ممنوعالتصویر
در تلویزیون، این ابهام پدید آمده که تعریف مسئولان رسانه ملی از ممنوع
التصویر شدن مجری چیست و مجریان در چه شرایطی، ممنوعالتصویر یا ممنوعالفعالیت میشوند و دایره آن تا کدام بخش از زندگی ایشان قابل تسری است؟!
به گزارش «تابناک»، «قرار بود همایشی در حوزه صنعت برق در سالن همایشهای صداوسیما برگزار شود... یک ساعت قبل از آغاز مراسم، حراست صداوسیما به من اعلام کرد که ممنوعالکار هستم و جلو ورود من را به سازمان گرفتند... از ابتدا قرار بود، سالن همایشهای صداوسیما مستقل عمل کند و اصلا جزییات همایش صنعت برق در ارتباط با سازمان صداوسیما نبود و سازمان تنها، سالن همایشهای خود را به برگزارکنندگان اجاره داده بود. جلو اجرای من را به بهانه ممنوعالورود بودن به سازمان گرفتند. حتی حراست صداوسیما یک نفر را از قبل برای اجرای برنامه ذخیره نگه داشته بود... .
... محرم سال گذشته در تئاتری در تالار وحدت بازی میکردم. وقتی قرار شد تیزرهای تبلیغاتی این کار از تلویزیون پخش شود، تصویر من را از تیزر حذف کردند. یک تیزر تبلیغاتی دیگر نیز در حوزه صنعتی با صدای من تهیه شده بود که به دلیل وجود صدای من سازمان صداوسیما این تیزر را پخش نکرد»؛ این عبارات ورای ممنوع التصویر کردن یک شخص در تلویزیون و قطعاً فراتر از اختیارات صداوسیما است و اگر جواد یحیوی بابت این اتفاق شکایت نکرده و حالا که بحث ممنوع التصویرها دوباره زنده شده، تنها در شرق بیانش کرده، نشانه حسن نیتش میتوان تعبیر کرد!
ماجرا ممنوعالتصویرها اما با صحبتهای علی دارابی معاون سیمای سازمان صداوسیما احیاء شد. آنجایی که در اظهارنظری عجیب در حاشیه مراسم افتتاح سومین جشنواره تلویزیونی جامجم گفت: «در تلویزیون هیچکس ممنوعالکار نیست» این اظهارنظر از آن حیث عجیب بود که هیچ مدیر ارشد صداوسیما تاکنون با این صراحت، درباره واقعیتی چون ممنوع التصویری و ممنوع الفعالیت شدن عوامل تلویزیون و بالاخص مجریان که حذفشان نمود عینی بسیار پررنگتری برای مخاطب تلویزیون دارد، سخن نگفته بود و منکر ماجرا نشده بود، مگر در مقطعی پس از حوادث سال ۸۸.
در آن مقطع، لیستی در برخی رسانهها منتشر شد که نامهای فراوانی از قشرهای گوناگون به ویژه گروههای فرهنگی و اجتماعی و برخی مجری ـ کارشناسان شامل میشد و گفته شده بود قرار است مردم دیگر این چهرهها را نبینند؛ خبری که در آغاز با سکوت مسئولان روبهرو شد، ولی وقتی برخی چهرههای حاضر در این لیست غایب شدند و این تعبیر پیش آمد که نکند این لیست واقعی باشد، واکنشهایی را مبنی بر رد این لیست در پی داشت و حتی برخی از اسامی روی آنتن دیده شدند و هیچگاه نیز غیبت طولانی برایشان رخ نداد.
با این حال واقعیت آن است که نه تنها ممنوع التصویر در تلویزیون به تعداد بالایی وجود دارد، بلکه ممنوع الفعالیتها هم چشمگیرند. سهیل محمودی، محمد صالح اعلاء، کاظم احمدزاده، رضا رشیدپور، سید جواد یحیوی، احسان کرمی، محمد سلوکی، وحید یامینپور، احسان علیخانی، محمدرضا شهیدی فرد، محمود شهریاری، فرزاد حسنی و ژیلا صادقی از مجریان و مجری ـ کارشناسهایی بودهاند که برخی از آنها به تلویزیون بازگشتهاند و برخی از آنها نیز در تلویزیون مشاهده نشدهاند. محمود بصیری به دلیل شباهت به رئیس جمهور سابق، سحر قریشی، میترا حجار، فاطمه معتمدآریا، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، رخشان بنی اعتماد، گوهر خیراندیش، مهران مدیری، هانیه توسلی گروهی کوچکی از چهرههای تلویزیونی و سینمایی هستند که ممنوع التصویر شدهاند و البته برخی از آنان هم اکنون دیگر ممنوعالتصویر نیستند.
با این حال، آنچه محل تأمل است، نه صرفاً ممنوعالتصویر کردن یک چهره سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و یا یکی از مجریان و بازیگران تلویزیون است، بلکه مسأله اساسی تسری دادن این ممنوع التصویری به ممنوع الفعالیتی است و سپس تسری آن به ممنوعیت هر نوع فعالیتی است، ولو آنکه در قالبی خصوصی و خارج از رسانه ملی طراحی و اجرا شده باشد و تنها قرار باشد از امکانات اجاره شده از صداوسیما استفاده کند و یا از فرصت تبلیغاتی آن بهره برد؛ اتفاقی که برای جواد یحیوی رخ داده و کمابیش برای دیگران نیز تکرار شده است.
بر پایه این رویه، وقتی یک شخص ممنوع التصویر یا ممنوع الفعالیت میشود، به اماکن صداوسیما ممنوع الورود میشود و حتی اگر در تئاتری یا فیلم سینمایی نیز باشد، شرط پخش این تیزرها در تلویزیون نیز حذف آن کاراکتر خواهد بود و این اتفاقاتی است که بارها رخ داده و رسانهای نیز شده است. این امر قطعاً خلاف قانون است، چرا که عملاً بخشی از اهالی فرهنگ را از فعالیت مؤثر در حوزه فرهنگ بازمیدارد و منجر به آن میشود که برخی از این چهرهها ترجیح دهند، کشور را ترک کنند و راهی دیگر کشورها شوند و در زمین آن کشورها بازی کنند؛ اتفاقی که تاکنون چندین بار رخ داد و ظاهراً هنوز هزینههایش به خوبی حس نشده است!
با این تفاسیر، حتی اگر مسئولان صداوسیما قصد ممنوعالتصویری شخص یا اشخاصی را به هر دلیل موجه یا غیرموجهی دارند، باید این موضوع منضمم بر دلایل چنین تصمیمی را همچون احکام اداری معمول رسماً به شخصِ ممنوع التصویر ابلاغ کنند تا امکان اعتراض و بازگرداندن این تصمیم وجود داشته باشد و قایم موشکبازی با ممنوع التصویرها نشود.
همچنین منطقی است که ممنوعیت شخص ممنوع التصویر یا ممنوع الفعالیت تنها در دایره فعالیتهای صداوسیما تعریف شود و این رسانه حق ندارد در مقام قاضی قرار گیرد و عملاً شخصی را فاقد صلاحیت دیگر فعالیتهای فرهنگی در سایر عرصههای دولتی و خصوصی نیز بخواند. کاری نکنیم که چهره ممنوع التصویر، چهره مرده باشد!