از مدتی پیش و همزمان با تشدید مباحث مربوط به خروج آمریکا از منطقه خاورمیانه و تغییر محور راهبردی سیاست جهانی این کشور، بحثهای متعددی درباره آینده روابط این کشور با متحدین منطقهایش درگرفته؛ اما آنچه مسلم است، حفظ منافع منطقه و جهانی رژیم اسرائیل، همواره یکی از ارکان اساسی راهبرد کلان آمریکا خواهد ماند.
به گزارش «تابناک»، سایت تحلیلی «المانیتور» در مطلبی به بررسی چشمانداز روابط آمریکا با ترکیه پرداخته و مینویسد، با تداوم بحرانهایی که آنکارا در آنها درگیر است، دولت آمریکا درصدد برآمده تا گامهایی در راستای کاهش نفوذ ترکیه در منطقه بردارد.
در این چهارچوب، هماکنون آمریکا مشغول بررسی گزینههایی است که میتواند به عنوان بدیلی برای نقش منطقهای ترکیه مطرح باشد؛ اما المانیتور مدعی است که اساس تغییر جهت سیاستهای آمریکا، از حوزهای آغاز خواهد شد که تاکنون کمتر مورد توجه بوده: اقدامات و همکاریها در حوزه منابع آبی.
بر پایه مطلب این سایت، از آنجا که تلاشهای آمریکا برای عادیسازی دوباره روابط میان ترکیه و رژیم اسرائیل تاکنون نتوانسته با موفقیت همراه باشد، آمریکا و رژیم اسرائیل هماکنون به فکر استفاده از «کارت ایران» افتادهاند.
بر پایه تحلیل آمریکاییها، ایران میتواند در اوضاع کنونی، مدلی از اسلام معتدل و میانهرو را ارائه دهد؛ یعنی مدلی که ترکیه و مصر در ارائه آن ناکام ماندند.
با عنایت به این مسائل، آمریکا تلاش دارد از تجربیات رژیم اسرائیل در زمینه شیرینسازی آب دریا برای جلب توجه ایران استفاده کند؛ بنابراین، رژیم اسرائیل از طریق طرح پروژههای مشترک با ایران در حوزه شیرینسازی آب دریاها، زمینه همکاری را فراهم خواهد ساخت. از آنجا که بحران منابع آب در سالهای آتی به بحرانی اساسی در منطقه تبدیل خواهد شد، داشتن چنین ابزاری از سوی ایران، میتواند زمینه ساز تغییرات سیاسی اساسی در منطقه باشد.
اما این ادعا در شرایطی از سوی المانیتور مطرح میشود که خود این سایت نیز اشاره دارد که موفقیت چنین برنامهای به هیچ وجه مشخص نیست و از سوی دیگر، آمریکا در قبال ترکیه تنها از یک گزینه استفاده نمیکند، بلکه اساساً در این گونه موارد، طرحهای جایگزین دیگری نیز دارد.
از سوی دیگر، المانیتور برای ادعای خود هیچ گونه شواهد و مدارکی ارائه نمیکند و اصولاً مشخص نیست که تحلیلگر این سایت از کجا به این نتیجه رسیده که امکان همکاری ایران و رژیم اسرائیل با یکدیگر در حوزه منابع آب وجود دارد؛ آن هم در شرایطی که اصولاً جمهوری اسلامی ایران رژیم اسرائیل را یک کشور به رسمیت نمیشناسد و طی سه دهه اخیر نیز هیچ گونه همکاری و اقدام مشترک، حتی در کوچکترین حوزهها میان دو طرف وجود نداشته است.
بنابراین، به نظر میرسد طرح این گونه مطالب و تحلیلها، بیش از هر چیز تلاشی از سوی برخی محافل تحلیلی برای تهدید ترکیه و اقناع این کشور به ازسرگیری روابط ویژه خود با رژیم اسرائیل است؛ به عبارت دیگر، این گونه تحلیلها سعی در القای این پیام به دولتمردان ترکیه دارد که اگر شما بار دیگر در همکاری با رژیم اسرائیل فعال نشوید، رقیب اصلی شما در منطقه، یعنی ایران، این نقش را بر عهده خواهد گرفت و در بلندمدت، این ایران خواهد بود که نقش رهبری بلامنازع منطقه را بر عهده خواهد گرفت.
اما همه این مطالب نیز در فضایی مطرح میشود که در ماههای اخیر و به طور خاص پس از روی کار آمدن دولت جدید در ایران، روابط ایران و ترکیه در مسیر بهبودی قرار گرفته و کار به جایی رسیده که بسیاری از تحلیلگران حتی از شکلگیری محور جدید منطقهای تهران ـ آنکارا سخن به میان میآورد. به این ترتیب، شاید پشت پرده همه این به اصطلاح تحلیلها، تلاش برای سست کردن دوباره پیوندهای ایران و ترکیه و جلوگیری از شکلگیری یک نظم منطقهای ضد اسرائیلی باشد.