تلاشهایی که به تازگی برای رهاسازی یک بازیگر و مدل
ایرانی-سوئدی از زندانهای امارات متحده عربی آغاز شده، در مقابل سکوت و
عدم پیگیری افکارعمومی در قبال بسیاری از شهروندان ایرانی که در کشورهای
مختلف و به جرایم و یا حتی اتهامات متفاوت محبوس هستند، این پرسش را پیش
آورده که آیا خون سلبریتیها رنگین تر از خون سایر ایرانیها است و این مواجهه دوگانه ظلم در حق دیگر ایرانیانی نیست که وضعیت مشابهی دارند؟!
به
گزارش «تابناک»، به تازگی متن نامهای توسط برخی هنرمندان کشورمان بازنشر
شده و از عموم در همین راستا استمداد طلبیده شده است. در بخشی از متن این
نامه آمده است: «
من فرزان اطهری، جوان 29 ساله ی
ایرانی– سوئدی هستم و این نامه را در حالی می نویسم که مدت 9 ماه است در
زندان مرکزی دبی به سر می برم. بعد از 8 ماه حکم من صادر شد؛ حبس ابد. مدتی
بعد از دریافت حکم دادگاه، اطلاع یافتم که من تا مرز اعدام هم رفته بودم،
اما چون قضات پرونده در مورد حکم اعدام به اجماع و اتفاق نظر نرسیده اند،
با یک درجه تخفیف حکم حبس ابد صادر کرده اند. نمی توانم برایتان توصیف کنم
که چه احساسی داشتم زمانی که به وسیله ی تلفن به من اطلاع داده شد که باید
باقی مانده ی زندگی ام را در زندان بگذرانم
بیشتر مطالبی که در
رسانه ها در خصوص ماجرای دستگیری من منتشر شده حقیقت ندارد. من در بیرون از
خانه ام که در برج الخلیفه قرار دارد، در تاریخ 14 ماه مه 2013، وقتی که
برای ملاقات دوستم بیرون می رفتم و مواد در جیب خود داشتم دستگیر شدم. هتل
آرمانی در همان ساختمان برج الخلیفه قرار دارد. پلیس اظهار کرده که "من
خارج از یک هتل مجلل به دنبال مشتری برای فروش مواد بوده ام" در حالی که من
در حال خروج از محل زندگی ام بوده ام. می خواهم شما بدانید که این مواد
اصلا متعلق به من نبوده. من نه در حال استفاده از آن بوده ام و نه قصدی
برای فروش آن داشته ام. برای من پاپوش درست کرده اند.
عکس منتشر شده از اطهری در زندان که ظاهراً خودش گرفته است
برای آن دسته
از کسانی که نمی دانند پاپوش درست کردن یعنی چه می گویم که این لغت یعنی با
فریب کسی را وادار به انجام کاری غیر قانونی کردن به طوری که آن عمل موجب
ایجاد پیگرد قانونی برای آن فرد شود. از آنجایی که پروند من هنوز در مرحله ی
استیناف است، به توصیه ی وکیلم از گفتن جزییات بیشتر معذورم. اما به محض
پایان یافتن مرحله ی استیناف تمام جزییات را درباره ی چگونگی درگیر شدنم در
این ماجرا بازگو خواهم کرد.
من به مدت دو هفته در یک سلول خالی
بدون تختخواب و سرویس بهداشتی بازداشت بودم و از داشتن یک وکیل یا مترجم و
یا تماس با سفارت سوئد محروم بودم. حتی اجازه تماس با خانواده و دوستانم هم
به من داده نشد تا به آنها اطلاع دهم که زنده هستم. در آن مدت مرا به
امضای اسناد و اعترافاتی به زبان عربی، که نه میفهمم و نه می توانم
بخوانم، وادار کردند که من حتی نمی دانستم چه اسنادی هستند و چاره ی دیگری
هم جز امضا نداشتم. این شرایط تاثیری مرگبار بر مسیر محاکمه ی من داشت.
تمام اسنادی که در آن دو هفته به اجبار امضا کرده بودم به عنوان مدرک علیه
من در دادگاه استفاده شدند.من بعد از گذراندن 5 ماه در بازداشت، آن هم
بخاطر جرمی که نمی دانستم چه بود، توانستم وکیلی داشته باشم. هیچ شاهدی جز
اظهارات ماموران پلیس دستگیر کننده در پرونده ی من وجود نداشت. من
متهم به ترویج و اشاعه مواد مخدر بودم. اما حکمی که برای من صادر شده برای
جرمی بسیار سنگین تر، یعنی فروش مواد مخدر است که البته من از هردوی این ها
مبرا هستم. من به هیچ عنوان نه مروج و نه فروشنده ی هیچ نوع ماده ی غیر
قانونی ای نیستم.
اطهری در فیلم چهل سالگی
من موافقم که ما همیشه باید در برابراعمالمان
پاسخگو باشیم و می پذیرم که با درگیر شدن در چنین موقعیتی بزرگترین اشتباه
زندگی ام را مرتکب شده ام و فریب یک به اصطلاح "دوست” را خورده و خود را در
چنین وضعیتی گرفتار کرده ام. اما هیچ کس مستحق آن نیست که بر اساس یک
اتهام بی اساس تمام زندگی اش را در زندان بگذراند...» و در همین بستر، کمپینی در قالب یک وب سایت به نام این بازیگر-مدل شکل گرفته است.
ماجرا
اما دقیقاً چیست و چه میزان با نامه منتشر شده، تطابق دارد؟ بر اساس
اطلاعات منتشر شده، این مدل ایرانی-سوئدی که در فيلم چهل سالگی عليرضا
رئيسيان با ليلا حاتمی و محمد رضا فروتن همبازي بود و به همین دلیل برخی
هنرمندان درصدد آزادسازی اش برآمده اند، بنابر ادعای پلیس امارات بیست و پنجم دی ماه به واسطه
دستگیری با 21 گرم کوکائین در قالب یازده بسته و در حالی که به عنوان
فروشنده مواد توسط پلیس دوبی شناسایی شده بوده، دستگیر شد و با یک درجه
تخفیف، به جای اعدام به حبس ابد محکوم شد و حال فشارهای اینچنینی برای
آزادسازی اش شکل گرفته است.
سوای مباحثی که در این مدت درباره این
شخص مطرح شده، این اتفاق از دو حالت خارج نیست؛ یا ادعای این هنرمند مبنی بر انکه برای او پاپوش درست کرده اند صحیح است و او قربانی یک اقدام ظالمانه شده است. یا ادعای پلیس دوبی که منجر به صدور حکم حبس ابد برای اطهری شد صحت دارد و او در حال تجارت مواد مخدر دستگیر شده است.
اطهری در مقام یک مدل لباس
اطهری در مقام یک مدل لباس
اطهری در مقام یک مدل لباس
اطهری در مقام یک مدل لباس
اطهری در مقام یک مدل لباس
اگر حال نخست قرین صحت داشته باشد و برای این هنرمند
ایرانی-سوئدی اسیر اتهام سازی شده باشد، ضروری است دولت ایران درباره او پیگیری های لازم را انجام دهد و حتی اگر این پیگیری ها انجام نشده و از این پس نیز نشود، دولت سوئد همچون دیگر دوول اروپایی پیگیر وضعیت شهروندش می شود و در صورت پاپوش بودن ماجرا، براب آزادی سازی تلاش خواهد کرد وسرنوشت او از همین طریق مورد
پیگیری قرار میگیرد. با این حال اینکه درباره سرنوشت او از سوی افکارعمومی
حساسیت به خرج داده شود، اتفاق بدی نیست و اگر او به ناحق به این حکم محکوم شده باید از او دفاع کرد اما مشروط به اینکه در زمینه اش
سانتی مانتالیسم موج نزند و بر مبنای یک خرد جدی باشد که میان یک قشر و به
طور خاص هنرمدان در مواجهه با قانون با دیگر اقشار اختلاف قائل نشود.
اگر فرض را بر این بگذاریم که این هنرمند کاملاً بی گناه است و مواد مخدر
مذکور که همراهش بوده متعلق به او نبوده، باید توجه داشت بسیاری از
شهروندان ایرانی به همین اتهام در امارات، عربستان، مالزی و... سرنوشت تلخ
تری را تجربه کرده و میکنند و هیچ کس نیز پیگیر سرنوشت شان نیست و تنها
علتی که این پیگیری توسط افکارعمومی درباره ایشان صورت نمی پذیرد، این است
که سلبریتی نیستند. این تبعیض دههها است در کشورمان به وجود آمده که وقتی
یک هنرمند دچار خطایی میشود، همه برای آزادی اش و بالا بردنش بسیج میشوند
(بارها در کشورمان رخ داده و در موارد نادری رسانه ای شده)، حال آنکه این
با اصول شهروندی در تضاد است.
در کشورهای اروپایی و آمریکایی که اوج
حرفه ایگری هنرمندان را شاهد هستیم، بدترین برخوردها پس از آنکه یک
هنرمند درگیر چنین مسائلی شود، با شخص صورت می پذیرد و قانون برای همه
یکسان است. به عنوان نمونه لیندسی لوهان پس از مصرف شدید مواد مخدر و
مشروبات الکی -نه خرید و فروشش- و دستگیری با مواد مخدر، علاوه بر آنکه به
حبس محکوم شد، محبوبیتش را نیز دست داد و اکثر برندهایی که قراردادهای
میلیون دلاری با او داشتند، از تمدید قراردادهایشان با او به واسطه همین
اتفاقات صرف نظر کردند. هرچند باز هم تاکید میکنیم که شاید این مدل و بازیگر ایرانی-سوئدی اساساً جرمی مرتکب نشده باشد و با محکومیت ناروایی دست و پنجه نرم میکند اما به هر حال قاعده کلی آنچنان است که ذکر شد.
شاید بهتر باشد یاد بگیریم، اگر هنرمندی
خطایی کرد و یا محکومیتی مشمول حالش شد و یا در معرض اتهام قرار گرفت، با او برخوردی جدی تر از یک شهروند
عادی داشته باشیم، چرا که بسیاری از جوانان به این چهره ها علاقمند شده و
به رفتار آنها تاسی می جویند و در عین حال باید پذیرفت هنرمند یک طبقه
فراتر از اجتماع نیست که در قبال رفتارهای خطایش با چشم پوشی برخورد کرد و
عملاً به طبقه سازی که منشاء بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی و حتی
سیاسی و اقتصادی است، در ایران دامن زد. شاید بهتر باشد پیش از پیوستن به چنین کمپینیهایی ابتدا اندکی تحقیق کنیم و سپس تصمیم بگیریم.