پس از آنکه تب و تاب واگذاری سرخابیها با بر سر کار آمدن دولت یازدهم مطرح و در ماراتن انتخاب وزیر ورزش داغ شد، به نظر میرسد به مانند همیشه دوره به کما رفتن آن فرا رسیده است؛ حالا دیگر کسی پیگیر خصوصیسازی این باشگاهها نیست و کسی هم به یاد نمیآورد، چرا این امر که گاه مهم و حیاتی توصیف میشد، به سادگی فراموش شده است!
به گزارش «تابناک»، با روی کار آمدن دولت جدید و تعیین نماینده تامالاختیار برای واگذاری این دو باشگاه و به رغم تعیین چندباره زمان واگذاری، هنوز حتی هیأت مدیره این دو باشگاه هم ترمیم نشدهاند، چه برسد به اینکه قبل از عید مالکان جدید آنها مشخص شود. ماهیت پر حاشیه این دو باشگاه و گودال مشکلات آنها که روزبهروز به چاهی عمیقتر بدل شده، موجب گشته تا جراحی مدیریتی سرخابیها و واگذاری آنها به بخش خصوصی به سادگی انجام نشود.
در این رهگذار که گاه سخن گفتن درباره واگذاری این دو باشگاه تبدیل به تب روز ورزشیها شده و گاه به فراموشی سپرده شده و هیچ کسی سراغ از آن نمیگیرد، به سراغ استاد دانشگاهی رفتیم که مدیریت ورزشی خوانده و در کنار تدریس آن، بازاریابی ورزشی میآموزد و ایدههای جالبی در این باره دارد (
مشروح این
گفتوگوی تفصیلی را اینجا بخوانید).
دکتر عبدالرضا امیرتاش راه خصوصی سازی این دو باشگاه را در واگذاری سهامشان از طریق بورس میداند و چرایی رقم نخوردن این اتفاق که همواره شعار نخست دولتها در عرصه فوتبال بوده، برگرفته از عوامل گوناگون دانسته و میگوید: ناتوانی این باشگاهها در درآمدزایی، نخستین مانع انجام این کار است که دلیل آن هم قرار گرفتن مدیریتهای ناکارآمد در رأس هرم مدیریتی این باشگاههاست.
وی میافزاید: چون در سالها، مدیریت این باشگاهها با پشتوانه دولت و بیت المال اداره شده، به جای آنکه دنبال راههایی برای تأمین مالی باشگاه و رسیدن به خودکفایی باشند و سراغ راهکارهای علمی و مدیریتی برای درآمدزایی بروند، همیشه به دنبال دست انداختن به بیتالمال بوده و پول گرفتن از دولت، چه از سازمان تربیت بدنی در گذشته و چه از وزارت ورزش در سالهای اخیر را پی گرفتهاند و نهایتا به سراغ اسپانسرهایی رفتهاند که حمایتشان بیشتر دستوری رقم خورده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد تهران مرکز، نخستین گام برای تحقق واگذاری این باشگاهها در بورس را ملزومات این ورود یعنی سودآوری، توانایی و شفافیت مالی و فاکتورهایی از این دست میداند که محقق نشدهاند و میافزاید: فقدان شفافیت مالی که متأسفانه از هزینهکردهای غیرعادی در فوتبال ما نشأت میگیرد، توانایی سوق فوتبال ما به خصوصی سازی را میگیرد. این موضوع هم برگرفته از مدیریت ناکارآمد و وابسته این باشگاههاست که دستشان در جیب دولت است و چون نیازهایشان از این راه برآورده میشود، حتی از امثال زیرمیزی دادن و هزینههای غیر ضروری هم دریغ ندارند تا جایی که گاه میشنویم از یک سو از بیپولی مینالند و از سوی دیگر، اردوهای تدارکاتی در خارج کشور را با هواپیمای اختصاصی برگزار میکنند.
امیرتاش با اشاره به اینکه در همه دنیا باشگاهها را به نام بنگاه تجاری ثبت میکنند، میگوید: چند سال پیش، هنگامی که رئال مادرید، کریستین رونالدو را ۵۰ میلیون یورو خرید، مدیریت باشگاه با این انتقاد رسانهها و برخی سهامداران روبه رو شد که چرا دست به چنین خرید گرانی زده است؟
پس از این اتفاق بود که مدیران رئال تور مسافرتی خاصی را ترتیب داد و با سفر به نقاط گوناگون دنیا توانستند حدود ۹۰ میلیون یورو درآمد به دست آورند. اکنون باید بپرسیم چه کسانی از عهده چنین کاری برمیآیند؟ آیا غیر از این است که مدیریت مسئول توانایی چنین کاری را دارد؟ مدیریتی که میداند باید پشتش به خودش گرم باشد و جیبی برای خرج کرد از دیگران ندارد؟
وی در ادامه پاسخگو کردن مدیریت باشگاههای استقلال و پرسپولیس را از جمله ضروریان اولیه خصوصی سازی این باشگاهها دانسته و میگوید: در حالی که گاه بیان برخی اعداد و ارقام ساده در فوتبال ما جنجال به پا می کند، میبینیم این دست اطلاعات در باشگاههای اروپایی روی خروجی سایت باشگاه نیز قرار میگیرد و حتی در انگلیس فصل نامه منتشر شده و ریز نکات مالی تمامی تیمها را در اختیار همگان قرار میدهد. این در حالی است که در کشور ما حتی اطلاعات ساده مالی باشگاهها را محرمانه تلقی کرده و از ارائه آنها سر باز میزنند.
این استاد دانشگاه در ادامه با مثبت ارزیابی کردن پیشنهاد واگذاری سرخابیها به سرمایه گذاران خارجی، میگوید: این رویداد خیلی خوبی خواهد بود، چراکه سرمایه گذار خارجی با شرایطی پا به میدان خواهد گذاشت که اصلاح روند را موجب خواهد شد و تلاش خواهد کرد با یک سیستم درست مدیریتی، بدهیها را پرداخت کرده و سودآوری ایجاد کند. در فوتبال دنیا هم این امر مرسوم است و میبینیم که حتی قدیمیترین و پر هوادارترین باشگاهها را هم به سرمایه گذاران خارجی واگذار میکنند. حتی در همسایگی ما و در فوتبال ترکیه هم چنین اتفاقی رخ داده و میبینیم در سایه مدیریت درست حتی میتوانند برخی بازیکنان خوب دنیا را هم به خدمت بگیرند و موفق ظاهر شوند.
امیرتاش کسب درآمدی مالیاتی دولت از باشگاهها را عامل دیگری برای خصوصی کردن باشگاهها دانسته و با تأکید بر ضرورت به کارگیری افکار جدید مدیریتی در استقلال و پرسپولیس میگوید: اگر بدانیم با تبدیل باشگاه به بنگاه اقتصادی، نه تنها موفقیت آن رقم میخورد و دستش از جیب دولت کوتاه میشود، بلکه باید به دولت مالیات بپردازد، قطعا در این مسیر گامهای واقعی برخواهیم داشت. در حالی که فعلا شواهد نشان میدهد که ارادهای برای خصوصی سازی وجود ندارد؛ اینجاست که میبینیم دایره محدودی از افراد مدیریت این باشگاهها را دست به دست کرده و حتی گاه پیشکسوتان تیمها پیشنهاد میدهند که مدیریت باشگاه به ایشان سپرده شود. انگار فردی که بارها سوار هواپیما شده باشد، بخواهد در جایگاه خلبان نشسته و آن را هدایت کند.
وی واگذار نشدن سرخابیها به رغم اعلام موافقت دولت و مجلس را شاهد نبود و آن را اراده ای برای تحقق این امر دانسته و میافزاید: اگر قصد خصوصی سازی داریم، یا باید به سراغ مزایده جهانی رفته و راهی مانند آنچه در کشورهایی مانند انگلیس رقم میخورد به کار بگیریم و یا باید به داخل نگاه کرده و از سرمایه گذاران داخلی بهره بگیریم و البته اجازه دهیم که مالک باشگاه، اختیار کامل داشته باشد. وقتی میبینیم که همه موافقند و مالکیت هر دو باشگاه در اختیار دولت است، باید بپرسیم که چرا استقلال و پرسپولیس را به مانند شرکتهای دیگری که واگذار شدهاند، واگذار نمیکنند؟
عضو هیأت علمی دانشگاه، اجرای طرح «هوادار ـ سهامدار» را راهکار به میدان آوردن هواداران پرشمار و دو آتشه پرسپولیس و استقلال دانسته و میگوید: وقتی هواداران سهامدار میشوند، در مواقعی که باشگاه سهامش رو به نزول میگذارد، بر خلاف جهت عادی بازار سهام عمل میکنند؛ یعنی بر خلاف اوضاع عادی بورس که با پایین آمدن ارزش سهام خاصی، صف فروش آن تشکیل میشود، هواداران باشگاه در زمان پایین آمدن ارزش سهام، به جای فروش سهامشان، صف خرید شکل میدهند تا از تیمشان حمایت کنند. اینجاست که اگر توجه کنیم با عرضه سهام این باشگاهها، بیشک به سرعت سهمها فروش رفته و هواداران به یاری تیم محبوبشان خواهند آمد، به دنبال تحقق شفافیت مالی خواهیم رفت تا شرایط ورود این باشگاهها به بورس را فراهم آوریم.
امیرتاش گام بعدی را اعلام آمادگی دولت برای فروش این باشگاهها دانسته و میافزاید: با این گامها، مراحل بعدی خود به خود محقق خواهد شد چرا که خریدار میداند باید خودکفا باشد، خودش درآمد ایجاد کند، مشاوره بگیرد، مالیات بدهد و ... . در نتیجه به این سمت خواهد رفت که امکاناتی مانند استادیوم برای خود تدارک ببیند و درآمدزایی داشته باشد، اما می بینیم که به خطر افتادن منافع برخی موجب میشود هر بار صحبت خصوصی سازی مطرح میشود و تحرکاتی به این منظور شکل میگیرد، با اتفاقات پشت پرده و لابیگری، موضوع به سکوت ختم شود؛ درست مثل امروز که میبینیم تب و تاب این بحث فروکش کرده و روند ضرر به بیت المال و مردم تداوم مییابد.