سوم خرداد، محصول تراوش زمزم ناب تفکر شیعه در عصر تشنگی مستمر نسلهاست. سوم خرداد شناسنامه واقعی و تاریخ تجدید حیات این ملت است. منش و سیرت مردانِ مرد این آوردگاه بهاری، متصل به جاری زلال عاشوراست. روایت آنان از حماسه فتح خرمشهر بهانهای است برای غواصی نسل امروز و فردا در ژرفای همت بلندشان.
امیر سرتیپ نصرتالله معین، وزیری در زمان جنگ تحمیلی، بنا بر دستور فرماندهی وقت نیروی زمینی سرهنگ صیاد شیرازی به قرارگاه عملیاتی جنوب فراخوانده شد و به عنوان افسر عملیات قرارگاه کربلا و در گروه طرح ریزی عملیاتهای فتح المبین و بیتالمقدس انجام وظیفه کرد.
آنچه در ادامه میخوانید، شرح مرحله پایانی عملیات بیتالمقدس از زبان ایشان است.
نحوه هدایت و اجرای مرحله آخر عملیات بیتالمقدسپس از ده روز که از دومین تلاش ناموفق نیروهای ما برای فتح خرمشهر میگذشت، سرانجام با یک ساعت دیرکرد ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱ /۳/ ۶۱ سومین تلاش آفندی قرارگاه سرفرماندهی کربلا به منظور آزادسازی خرمشهر با رمز (بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله (ص)) آغاز شد.
دشمن در مقابل تک غافلگیر کننده نیروهای خودی در منطقه غرب خرمشهر و پل نو، مجبور به ترک خاکریزهای دفاعی خود یکی پس از دیگری شد.
در ساعت ۳:۴۵ بامداد روز ۲ /۳/ ۶۱ قرارگاه نصر به جاده آسفالت خرمشهر ـ شلمچه رسید. فجر ۳ هنوز به جاده نرسیده بود. از قرارگاه نصر، نصر ۲ به جاده آسفالت رسیده بود، ولی نصر ۳ به علت برخورد با میدان مین و مقاومت شدید دشمن زمینگیر شده بود. این منطقه که در حوالی شرق شلمچه قرار داشت، همان منطقهای بود که قرارگاه نصر در روزهای ۲۰ و ۲۱ اردیبهشت ماه نتوانسته بود به آنجا دسترسی پیدا کند و در واقع منطقه مستحکم مواضع دشمن به شمار میرفت.
در ساعت ۲ بعد از ظهر فجر ۳ به رودخانه اروند رسید و قرارگاه فتح نیز به سواحل اروند رود دسترسی پیدا کرد و به این ترتیب، این دو قرارگاه مأموریت واگذاری در دستور جزء به جزء شماره ۹ را با موفقیت انجام دادند.
در برابر تک سریع و غافلگیرانه نیروهای خودی، دشمن دچار وحشت و سرگردانی شدید شد و نتوانست واکنش مناسبی نشان دهد. ارتباط یگانهای دشمن با یکدیگر قطع و فرار افسران و درجهداران و سربازان از منطقه خرمشهر، گویای ازهمپاشیدگی سازمان یگانهای دشمن در خرمشهر بود.
نصرهای ۲ و ۳ در عملیات خود موفق شدند و بیش از ۵۶۳ تن را اسیر، تعدادی تانک را منهدم و یک فروند بالگرد دشمن را که به علت نقص فنی فرود آمده بود، به غنیمت گیرند.
نتیجه عملیات روز ۲ /۳/ ۶۱ بسیار درخشان بود و میتوان گفت، قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید.
۲۸۳۰ تن در این روز اسیر شدند که در میان آنها ۵۶ افسر دیده میشد. یگانهایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم و شمار بسیاری از آنها اسیر شدند.
بنا بر پیامهای استراق سمع شده از دشمن، اندکی پس از آغاز این عملیات، فرماندهان اغلب یگانها در پیامهای خود درخواست اجازه برای عقب نشینی میکردند. بیشتر پرسنل یگانهای درگیر فرار کرده، یا تن به اسارت میدادند. برخی از افراد دشمن که فرار کرده بودند، از نیمه را برگشته و در سایر مناطق خود را تسلیم میکردند.
به رغم فعالیت شدید نیروی هوایی دشمن در بمباران مناطق درگیر عملیات، نیروی هوایی خودی نیز تلاش فراوان در پشتیبانی هوایی از یگانها را انجام میداد. هواپیماهایی که مأموریت بمباران و نابودی پل شناور صدام روی شط العرب را داشتند، مناطق تجمع دشمن را در آن سوی رودخانه مورد اصابت قرار دادند.
در پایان روز ۲ /۳/ ۶۱ قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت و موفقیت قرارگاههای فجر ۳ و فتح در احاطه کامل خرمشهر، مصمم به وارد کردن نیروهای خودی به شهر و پاکسازی آن از وجود دشمن و با صدور دستور جزء به جزء شماره ۱۰ دستور اجرای آن را به یگانها صادر کرد.
روز موعود
ساعت ۳ بامداد روز ۳ /۳ /۶۱ یک دستگاه پل شناور «پی.ام. پی» به منطقه مارد روانه شد و نیروهایی از تیپ ۲۳ نوهد به آن سوی رودخانه رفتند.
در تاریکی شب، تعدادی از افراد دشمن در خرمشهر با قایق و عبور از اروندرود اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایقها توسط تکاوران نیروی دریایی از بخش اشغال نشده خرمشهر، هدف قرار گرفته و سرنشینان آن غرق شدند. در حالی که نیروهای متجاوز در خرمشهر در محاصره کامل قرار گرفته و دست به فرار و تسلیم زده بودند.
رادیو عراق در برنامه فارسی خود اعلام کرد: «نیروهای خمینی تلاش کردند که با تک شب گذشته، خود را به محمره (خرمشهر) نزدیک نمایند که با مقاومت شدید نیروهای ما مواجه شدند و در حال حاضر تلاش میکنند که از دو طرف، شمال شرقی کارون و شمال غربی محمره در دو ستون به شهر نزدیک شوند ولی بدانند که نیروهای مستقر در شهر کاملاً مقاومت کرده، ضمن اینکه نیروهای المنصور در حال حرکت و کمک به آنها میباشند».
مقاومت جانانه بچههای تیپ ۲۷
دشمن در ساعتهای ۳:۵۰ و ۱۱ صبح و ۱۳:۳۰ روز ۳ /۳/ ۶۱ از سمت شلمچه به یگانهای نصر ۲ و نصر ۳ دست به تک زد و ظاهراً تلاش میکرد که از طریق جاده شلمچه ـ خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکند، ولی یگانهای نصر ۳ دلاورانه پایداری کردند و تک دشمن را با وارد کردن تلفات و ضایعات دفع کردند.
یگانهای نصر ۲ تلاش میکردند که سرپل ۵ /۱ کیلومتری دشمن را در شمال نهر خین در هم شکسته و خود را به رودخانه شط العرب برسانند. اما مقاومت شدید دشمن در نخلستانهای موجود در این سرپل، تلفات سنگینی بر نصر ۲، به ویژه تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) وارد کرد و دشمن موفق گردید که سرپل خود را حفظ و از دستیابی نصر ۲ به پل شناور صدام جلوگیری کند.
در حالی که یگانهای قرارگاه فتح خود را برای ورود به خرمشهر و پاکسازی آن آماده میکردند، نه تنها هیچ گونه شواهدی از پدافند و مقاومت شدید نیروهای محاصره شده، دیده نمیشد بلکه دسته دسته نیروهای دشمن یا در حاشیه غربی خرمشهر خود را تسلیم کرده و یا در شرق خرمشهر با عبور از پل مارد تن به اسارت میدادند. یگانهای نصر ۲ و فجر ۳ در مقابل تکهای ذکر شده دشمن پایداری بسیار شایستهای از خود نشان دادند.
ساعت ۱۱ صبح روز ۳ /۳/ ۶۱ در حالی که درگیری شدیدی بین نیروهای خودی و دشمن به شکلی که اشاره شد، در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در صدد شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، یگانهای قرارگاه فتح از سمت غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. مقاومت دشمن بسیار ضعیف و تقریباً هیچ بود. فقط مقاومت بسیار جزئی در ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند رود وجود داشت که به سرعت منهدم شد.
ساعت ۱۲ نیروهای ما از سه طرف شمال، شرق و غرب وارد خرمشهر شدند. دشمن که ۲۴ ساعت در محاصره کامل قرار داشت، راهی جز اسارت و یا فرار و کشته شدن نداشت و گروه گروه به اسارت درآمدند. نیروهای عراقی به صورت ستون در حالی که دستهای خود را بالا گرفته بودند برای اسیر شدن میآمدند. نیروهای موجود در خرمشهر به طور کلی نیروهایی از ۱۴ تیپ و تعدادی گردان مستقل و نیروهای جیشالشعبی بودند.
برافراشتن پرچم ایران
ساعت ۲ بعد از ظهر خرمشهر کامل تصرف و پرچم جمهوری اسلامی ایران بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد و این شهر که ساعت ۴ بعد از ظهر روز چهارم آبان ماه سال ۱۳۵۹، پس از ۳۴ روز پایداری به اشغال دشمن درآمده بود، سرانجام ساعت ۱۴:۲۵ بعد از ظهر سوم خرداد ماه ۶۱ پس از نوزده ماه اسارت (۵۷۸ روز) به دست فرزندان غیور این مرز و بوم که برای رهایی این شهر از چنگال متجاوز سر از پا نشناخته و خون پاک خویش را بیدریغ ایثار کرده بودند آزاد شد.
متن کامل این روایت را در
اینجا بخوانید