در ضیافت شامی که ˈعبدالله گلˈ رئیس جمهوری ترکیه به مناسبت حضور ˈحسن روحانیˈ رئیس جمهوری ایران و هیات همراه ترتیب داد، حضور خانم پا به سن گذاشته ای، متفاوت بود.
به گزارش فیسبوکی ˈپرویز اسماعیلیˈ معاون ارتباطات دفتر ریاست جمهوری، خانم ˈاسین چلبیˈ نوه بیست و دومِ ˈجلال الدین محمد بلخیˈ (معروف به مولوی) مثنوی سرای بی همتای ایرانی است که به عنوان میهمان ویژه در مراسم حضور داشت و با روحانی نیز صمیمانه گفت وگو کرد.
نواده مولانا که از نسل بیست و دوم اوست، در بیان برخی واژه ها ته لهجه زیبای فارسی داشت و البته اهل ادب و فرهنگ بود. پس از درخواست؛ خانم ˈاسین چلبیˈ کنار کارت دعوت را به احترام همه ایرانیان امضا کرده است.
-----------------------------------------------
بعد از تحریر: جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی، مولانا، بلخی و ملای رومی؛ نام کاملش «محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده است. مولوی در بلخ که از بلاد خراسان قدیم بوده متولد شد و به همین جهت خود را اهل خراسان به حساب می آورد و چون مدت زیادی را در قونیه - دیار روم شرقی آن زمان - زیست، به «ملای رومی» نیز معروف شده است.
مولوی در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری به دنیا آمد و در پنجم جمادی الثانی 672 قمری در قونیه وفات کرد. زبان مادری او فارسی بود. شمس تبریزی عارف و فیلسوف نیز در خوی دفن است و مزار این دو چون زیارتگاهی برای مردم این منطقه به حساب می آید.
رئیس جمهوری کشورمان بارها در سخنرانی خود قونیه را نقطه پیوند فرهنگی دو ملت ایران و ترکیه خواند که تاریخ آن را مستحکم کرده است.
سرآغاز مثنوی با حکایت خواندنی و خیره کننده «نی» آغاز شده است که:
بشنو از نی چون حکایت می کند - از جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند - در نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق - تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش - باز جوید روزگار وصل خویش ...
و این ابیات دلنشین از او هم به خاطرم آمد که تقدیم شما دوستان می کنم:
هـرکه اول بین بود اعمی بود - هـرکه آخر بین چه با معنی بود
چشـم آخربین تواند دید راست - چشم اول بین غرور است و خطاست
هـرکه آخربین تر او مسعودتر - هـر که اول بین تر او مطرودتر
هـرکه اول بنگرد پایان کار - انـدر آخر او نگردد شرمسار
حکم چون بر عاقبت اندیشی است - پادشـاهی، بنده درویشــی است
... و چه زیبا آموزه ای دارد این مولانا که «پادشاهی، بندۀ درویشی است»