اطرافيان احمدينژاد هنوز هم استدلالهاي عجيبي دارند. تحليلهايشان به هيچ يك از جريانهاي سياسي كشور شباهت ندارد و از چيزهايي حرف ميزنند كه شايد هيچ كس حتي به آنها فكر هم نكرده باشد.
به نوشته اعتماد، اين روزها عبدالرضا داوري از چهرههاي رسانهيي اطراف احمدينژاد يك ماموريت مهم را بر عهده گرفته است. احمدينژاديها به خوبي ميدانستند كه آنچه كه ميتواند گرهگشاي معماي بازگشت آنها به عرصه سياست باشد چيزي نيست جز حضور پررنگ در رسانهها. حالا آنها مهرههاي رسانهاي شان را به ميدان فرستادند.
علي اكبر جوانفكر و عبدالرضا داوري شاخصترين آنها هستند كه به ميدان آمدهاند. داوري اما اظهارات عجيبي دارد. روز گذشته در گفتوگويي كه با ايلنا داشت بازهم گريزي به آيتالله هاشميرفسنجاني زد و ادعا كرد كه انتخابات سال 92 توسط آيتالله هاشمي مهندسي شده است. اين در حالي است كه خود دولتيها از واژه مهندسي در انتخابات آنچنان دل خوشي در سالهاي خدمتشان نداشتند.
از سوي ديگر او تحليلهاي جالبي هم در مورد خطاهاي اصولگرايان در انتخابات اخير داشته و گفته است كه «اولين خطاي راهبردي، اشتباه محاسباتي جريان اصولگرا در رفتارشناسي آقاي هاشمي پس از ردصلاحيت بود. جريان اصولگرا حداكثر دو سناريو را درباره رفتار آقاي هاشمي پس از ردصلاحيت پيشبيني كرد. آنها تلقيشان اين بود كه ردصلاحيت آقاي هاشمي، يا موجب ميشود كه آقاي هاشمي به طور كلي از صحنه سياسي ايران قهر كند و در انتخابات هيچگونه اعمال مديريت نكند يا تصورشان اين بود كه جريان نزديك به آقاي هاشمي صحنه انتخابات را برهم ميزنند و فعاليتهاي كف خياباني شروع ميشود؛ اما اين دو اتفاق رخ نداد يعني آقاي هاشمي، بعد از ردصلاحيت سكوت كرد و به كنار نشست و براي اولين بار در طول 35 سال گذشته، از يك كانديداي خاص حمايت كرد و اين رفتار، كاملا برخلاف پيشبيني اصولگرايان بود. خطاي دوم راهبردي اصولگرايان، درباره احتمال رايآوري آقاي روحاني بود. در بسياري از تحليلها ميشنيديم و ميخوانديم كه استراتژيستهاي اصولگرا كه راهبردهاي انتخاباتي اين جريان را تعيين ميكردند، تلقيشان اين بود كه آقاي روحاني به جهت اينكه در كسوت روحانيت قرار دارند، نميتواند آراي مردم را به سمت خودش جلب كند و بعضيشان ميگفتند كه در دهه چهارم انقلاب فردي نميتواند با كسوت روحانيت آراي عمومي مردم را جلب كند منتهي آنان بدون عبرتگيري از انتخابات خرداد 76 كه فردي با كسوت روحانيت و با ژست تغييرخواهي توانست آراي مردم را جلب كند اين خطا را در محاسبات خود وارد كردند».
مهره رسانهاي تيم احمدينژاد تحليل جالبي هم از رايدهندگان به روحاني دارد و ميگويد: تودههاي مردم كه به آقاي روحاني در انتخابات 92 راي دادند، همان تودههايي بودند كه در انتخابات 84 و 88 به آقاي احمدينژاد راي داده بودند؛ با اين معنا، راي «آري» به آقاي روحاني، راي «نه» به احمدينژاد نبود. بسياري خواستند راي آقاي روحاني را عليه آقاي احمدينژاد مصادره كنند اما اشتباه ميكنند. از قضا تيم رسانهاي ـ سياسي آقاي روحاني هم دچار همين اشتباه است. تيم آقاي روحاني ميخواهد هويت مقابل آقاي روحاني را آقاي احمدينژاد تعريف كند.
داوري از انگيزههاي اصولگرايان براي انتقاد از احمدينژاد هم استدلالهاي جالبي دارد و ميگويد: اصولگرايان پس از راهپيمايي 9 دي 88، به اين جمعبندي رسيدند كه آقاي هاشمي و اصلاحطلبان به كنار رفتهاند و منزوي شدهاند و ديگر تاثيري در معادلات سياسي كشور ندارند و تنها مزاحمشان براي يكپارچهسازي قدرت، آقاي احمدينژاد است. بنابراين جريان سياسي – رسانهيي اصولگرايان تمام هموغمشان را در دو سال آخر بر اين قرار دادند كه آقاي احمدينژاد را به گوشه رينگ ببرند.