کیهان در سرمقاله خود نوشت:
جنگ علیه فلسطینیهای ساکن در غزه 30 روز به درازا کشید و به طولانیترین جنگ رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها تبدیل شد. هنوز این جنگ به پایان نرسیده بودکه صدای اختلاف شدید در اسرائیل به گوش میرسد و بسیاری از ناظران معتقدند نتانیاهو به سرنوشتی بدتر از «ایهود اولمرت» که فرماندهی جنگ 33 روزه را در دست داشت، مبتلا شده است. در آن جنگ مقامات دولت اولمرت ناچار شدند یکی - یکی استعفا بدهند و بعضی از آنان راهی زندان شوند و حزب تازه تاسیس اولمرت یعنی «کادیما» از حیز انتفاع خارج شود و در نهایت خود او برکنار شده و به زندان بیفتد البته دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی وانمود کرد که اولمرت را به دلیل پرونده اخلاقی به زندان انداخته است ولی واقعیتی که بعدها محافل اطلاعاتی این رژیم به آن اذعان کردند بیانگر آن بود که کوتاهی در انجام وظایف امنیتی در جریان جنگ 2006 با حزبالله لبنان و خسارات ناشی از آن، اولمرت را به زندان انداخته است.
تداوم شلیک موشکها و فعال بودن تونلها در سیامین روز جنگ بیانگر آن است که آنچه نتانیاهو درباره نتایج جنگ سوم غزه میگوید و بخاطر آن خود را پیروز در جنگ معرفی میکند، با واقعیت میدان نمیخواند و این چیزی نیست که نتانیاهو بتواند آن را مخفی نماید. علاوه بر آن فهرست شروط بلند بالای مقاومت فلسطین هم به خوبی نشان میدهد که چه کسی در پایان دادن به این جنگ عجله دارد و چه کسی بر تحقق خواستههای خود تاکید میکند. از اینرو روز گذشته «شیمون شیفر» تحلیلگر نام آشنای «یدیعوت آحارنوت» نوشت: «نخستوزیر چه در تصمیمگیری برای جنگ و چه در خروج از این جنگ بدون فکر و برنامهریزی عمل کرده است.»
در خصوص این جنگ گفتنیهایی وجود دارد که به بعضی از موارد آن میپردازیم:
1- در هفته گذشته و پس از آنکه مشخص شد که عملیات زمینی - که در عمل بسیار محدود بود - نتوانسته سرنوشت جنگ را تغییر دهد، از یک سو رژیم صهیونیستی به کشتار بیشتر مردم مظلوم غزه روی آورد و در این حملات مدارس کودکان تحت مدیریت سازمان ملل هم بینصیب نماندند و از سوی دیگر اعتراضات غرب به رژیم صهیونیستی رو به فزونی گذاشت و حمایتهای قاطع اولیه اوباما، اولاند، بانکیمون و... را به انتقادها نسبت به عملکرد اسرائیل تبدیل کرد. البته نباید گمان کرد که جنایت اسرائیل دلیل این تغییر رویکرد غرب بود بلکه این ناتوانی رژیم صهیونیستی در تحقق دلایل و اهداف جنگ علیه فلسطینیها بود که حمایتهای قاطع اولیه را به انتقاد تبدیل کرد و در واقع سران غرب متوجه شدند که این جنگی است با هزینه بسیار و بدون دستاورد.
2- رژیم صهیونیستی ادعا کرد که آتشبس را به این دلیل پذیرفته است که به اهداف جنگی خود یعنی تخریب تونلها و انهدام انبار موشکها نایل گردیده است ولی واقعیت این است که اسرائیل، پایان جنگ را بدون هیچ پیششرطی قبول کرده و حال آن که نه مدرکی وجود دارد که نشان دهد همه موشکها از میان رفتهاند و یا این که همه تونلها ویران شدهاند و ثانیا به فرض درست بودن ادعای صهیونیستها، چه تضمینی برای رژیم تلآویو وجود دارد که سلاحها دوباره در غزه تولید نشوند و یا از خارج ارسال نشوند و نیز تونلها دوباره حفر نشوند پس این جمله معاون رمضان عبدالله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی واقعیت دارد که گفت نتانیاهو از یک پیروزی خیالی که هیچکس قادر به لمس آن نیست، حرف میزند. پذیرش آتشبس بدون پیششرط بیانگر آن است که رژیم صهیونیستی نتوانسته جنگ را به گونهای مدیریت کند که به دستاوردی سیاسی ختم شود و حال آن که همیشه جنگها برای رسیدن به یک دستاورد سیاسی و موقعیت برتر راهاندازی شده و خاتمه مییابند. اینکه نتانیاهو نتوانست از ظرفیت همراهی کامل غرب در ده روز اول جنگ استفاده کند و مدیریت سیاسی جنگ به نفع اسرائیل را در دست بگیرد، پرده از ناکارآمدی او و کابینهاش برمیدارد و طبعا باید در انتظار شکلگیری کمیتهای شبیه کمیته وینوگراد که عملا دولت اولمرت را پای میز کشاند و از قدرت ساقط کرد و به زندان افتاد، باشیم. با توجه به آنچه گفته شد، نتایج، اختلافات را در داخل رژیم صهیونیستی افزایش خواهد داد و دولت ائتلافی قادر نیست از گرداب انتقادات احزاب رقیب جان سالم بدر برد.
3- جنگ غزه در سه هفته اول با یک بنبست سیاسی مواجه بود چرا که طرف غربی - اسرائیلی به اجرای طرح سه مادهای مصر تاکید میکردند و حال آن که این طرحی پر از تناقض و کاستی بود و از سوی فلسطینیها با قاطعیت رد شده بود غرب و رژیم صهیونیستی در این دوران به طور مکرر اعلام میکردند که طرح وزارت خارجه مصر جایگزین دیگری ندارد و هیچ کشور دیگری اجازه ندارد در این مورد کاری انجام دهد اما بعد از سه هفته هم مصریها از آمادگی خود برای اصلاح طرح سه مادهای به گونهای که دربردارنده بعضی از شروط مقاومت باشد، سخن گفتند و از سوی دیگر غربیها به بعضی از کشورها نظیر عربستان، قطر و ترکیه اجازه دادند که توانایی خود را برای تحقق آتشبس به میدان بیاورند از آن پس بحثهای جدید شروع شد ولی کماکان طرف فلسطینی بر تحقق همه شرایط خود تاکید میکرد در این میان فلسطینیها حتی سه بند هم به شروط خود اضافه کردند که شامل باز شدن فرودگاه غزه، باز شدن بندر غزه و ایجاد یک راه زمینی میان باریکه غزه و کرانه باختری میشد. براساس آنچه شنیده شده است تاکنون همه شرایط اولیه مقاومت شامل رفع محاصره غزه، آزادی اسرای اخیر که در کرانه باختری دستگیر شدهاند، آزادی عمل ماهیگیران در 12 مایلی و برگزاری کنفرانس بازسازی از سوی سازمانملل پذیرفته شدهاند و در مورد بقیه موارد که باز شدن گذرگاههای پنجگانه به ویژه گذرگاه جنوبی رفح از جمله آنهاست گفتوگوها جریان دارد. با این وصف باید گفت که مقاومت فلسطینی توانسته ابتکار عمل سیاسی را به دست بگیرد و هیئت اسرائیلی که از آمدن به قاهره امتناع میکرد اینک وارد قاهره شده است. این در حالی است که شرایط منطقهای و بینالمللی در هفتههای اول جنگ به نفع اسرائیل بود. پیروزی مقاومت فلسطینی در شرایطی که رژیمهای مصر و سعودی عملاً در کنار رژیم صهیونیستی قرار داشتند، از ارزش بسیار بالایی برخوردار است و میتوان گفت در این جنگ فضای سیاسی کاملاً تحت تاثیر اتفاقات میدان قرار داشته و آنچه سرنوشت این جنگ را رقم میزند، مقاومت طرف فلسطینی است نه طرحهای سیاسی طرفهای غربی- عربی. با این وصف مقاومت بدون آنکه ذرهای عقبنشینی کرده باشد به پیروزی کامل رسیده و رژیم صهیونیستی بدون ذرهای موفقیت شکست را پذیرفته است.
4- اسرائیل در این جنگ دستکم 200 نفر نظامی خود را از دست داده است که در بین آنها فرمانده نابترین تیپ اسرائیل یعنی تیپ پرآوازه گولانی هم قرار دارد. متاسفانه از تعداد تلفات آنان در جریان اصابت موشک به شهرها ومراکز نظامی و غیرنظامی خبر موثقی وجود ندارد و رژیم اسرائیل همه این شهرها و مناطق را قرنطینه کرد و اجازه درج اخبار آن را نداد در عین حال خیلی بعید است که تلفات اسرائيل در جریان شلیک موشکهای مقاومت کمتر از 300 نفر باشد این میزان تلفات برای رژیم متجاوز بیسابقه و غیر مترقبه و غیرقابل توقع بوده است. این درحالی است که رژیم تلآویو نتوانسته آسیب مهمی به یگانهای مقاومت وارد کند و در پایان 30 روز جنگ همه این گردانها و فرماندهان آنان سالم و فعال هستند و آمادهاند تا چند ماه دیگر هم به شلیکهای خود ادامه دهند.
5- نقش هدایتگرانه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای- دامت برکاته- در این جنگ بسیار برجسته و کارآمد بود. والاستریت ژورنال و نیویورکتایمز هر دو به این نکته اشاره کردند که «در این جنگ، رهبری جهان اسلام و جبهه مسلمین را آیتالله خامنهای به عهده داشت و از عهده آن برآمد». رهبر معظم انقلاب خطاب به مقاومت فلسطینی چند نکته اساسی مؤثر را بیان کردند: 1- در این جنگ اسرائیل سگ هاری است که باید مهار شود. این سخن کنایه از این داشت که خود غرب ناچار است سگ هار را مهار کند و این دور نیست. شما الان به اظهارات بانکیمون و اولاند نگاه کنید که میگویند اسرائیل باید جنگ را متوقف کند و حال آنکه اینها در هفتههای اول میگفتند حملات موشکی به اسرائیل باید متوقف شود و اسرائیل حق دفاع از خود را دارد 2- در این جنگ پیروزی با مقاومت و شکست حتمی با اسرائیل است و قطعا وعده الهی در این باره تحقق مییابد. این بخش از سخنان رهبری بیانگر آن بود مقاومت نباید لحظهای در حقانیت خود تردید داشته باشد و نیز نباید تصور کند حالا که سران عرب هم در کنار اسرائیل هستند، پس پیروزی در دسترس آنان نیست 3- رهبر معظم انقلاب از لزوم تسلیح کرانه باختری سخن گفتند و با این عبارت به محاصرهشدگان در زیر بمباران دشمن فرمودند که کرانه به کمک آنان میآید و به زودی جهنمی برای اسرائیل برپا میشود که جز فرار از آن چارهای نخواهد داشت. این در عمل اتفاق افتاد. اگرچه تسلیح کرانه باختری نیاز به مقداری زمان دارد اما خیزش عظیم ساکنان کرانه باختری و محتمل شدن انتفاضه سوم، غرب و حامیان عربی و رژیم صهیونیستی را دچار وحشت کرد و از این رو درست از فردای روزی که آن خطابه توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شد، هیئتهای سیاسی غرب برای متوقف کردن جنگ به راه افتادند و فشارها برای پایان دادن به جنگ بر اسرائیل هر روزه زیاد و زیادتر شد.
6- این جنگ حتما تاثیر عمدهای در منطقه برجای میگذارد، تاثیر این جنگ بر آینده رژیم السیسی قطعی است کما اینکه رژیم ملک عبداله در عربستان هم تحت تاثیر این جنگ قرار خواهد داشت. رژیم سیسی در اولین آزمون امنیتی و سیاسی خود باخت و به نظر میآید که تن دادن به باز شدن دائمی گذرگاه رفح اولین هزینه این رژیم باشد. سیسی نشان داد که چه کینهای از فلسطینیها در دل دارد و قطعا از فردا موج انتقادها رژیم او را دربر خواهد گرفت کما اینکه این وضعیت در مورد رژیم مصر هم صدق میکند.