رویکرد شورای چهارم در حق حیات

حق حیات و آبرو دو مولفه‌ای است که در تعالیم اسلام بر آنها تاکید زیادی شده است و بر همین اساس رویکرد دوره چهارم شورا نیز تقویت جایگاه همین دو اصل است: کرامت و حیثیت و نیز حفظ حیات انسانی.
کد خبر: ۴۲۹۸۲۹
|
۰۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۶:۵۱ 28 August 2014
|
3689 بازدید
احمد مسجدجامعی، رییس شورای شهر تهران در شرق نوشت:

از نخستین حقوقی که در اسلام مورد عنایت و توجه ویژه قرار گرفته، حق زندگی است. این حق تنها برای انسان نیست بلکه دربرگیرنده تمامی موجودات زنده از قبیل گیاهان، حیوانات و حتی جاندارانی است که به چشم نمی‌آیند. حیات اسم مصدر از ریشه «حی»‌ و به معنای زندگان و زنده‌شدن است که در برابر آن موت و ممات (مردن) به کار می‌رود و در اصطلاح نیرویی است که موجب بروز حس و تحرک در موجود زنده می‌شود و موجودات با آن، خود را از نقص به کمال می‌رسانند.  در قرآن‌کریم واژه حیات 76 بار به کار رفته است و همه موجودات زنده را دربرمی‌گیرد. 

نمونه‌های فراوانی از توجه به حق حیات گیاهان در روایات و احادیث می‌توان یافت. در حدیثی از رسول خداست که اگر نهالی در دست یکی از شماست و در آستانه برپایی قیامت هستید و تنها به اندازه کاشتن آن فرصت دارید، آن را بکارید. درباره مرگ درخت از قول پیامبر گرامی آمده است که هر کس (بی‌جهت) درخت سدری را قطع کند خدا سرش را در آتش فرو می‌برد. یکی از نکات ویژه این سخن توجه به موقعیت جغرافیایی خشک حجاز است که حتی از قطع‌کردن درخت سدر که نیازمند آب فراوان است، پرهیز داده شده و عذاب الهی را برای ازبین‌برنده آن پیش‌بینی کرده‌اند. یعنی حق حیات برای این‌گونه گیاهی با مصرف بیش از حد آب، حتی در آن منطقه خشک ترجیح دارد.

در فقه اسلامی نیز کاشتن درخت به‌ویژه درخت میوه مستحب و قطع‌کردن درختان مثمر مکروه است. این احترام به طبیعت تا جایی است که در نبود تربت از برگ درخت به‌عنوان مهر استفاده می‌کنند.  از این‌رو است که در سنت معمول ایرانیان کاشتن درختانی مانند توت، خرما، گردو و انجیر در گذر مردم و به‌ویژه پیرامون زیارتگاه‌ها و امامزاده‌ها مرسوم و فروختن میوه این درختان کراهت داشته است.  درباره حق حیات حیوانات نیز احکام و احادیث فراوانی دیده می‌شود. حیوانات از نگاه دینی محترم شمرده می‌شوند و از ادراک و شعور بهره‌مند و دارای عواطف و احساسات هستند و برای همین است که اسلام برای آنها حق زیستن قایل است. آدمیان هم در بهره‌گیری از آنها به رعایت احترام ذاتی و این حق حیات مکلفند زیرا برای آنها از سوی پروردگار حقوقی در نظر گرفته شده که همگان ملزم به رعایت آن‌ هستند به‌گونه‌ای که فقه اسلامی حقوق حیوانات را نوعی حق واجب می‌شمارد.

بدیهی‌ترین حقوق، آماده‌سازی آب، غذا، مکانی مناسب و تامین آرامش و امنیت آنهاست که این امر شامل عدم زیاده‌روی در بهره‌برداری از آنها نیز می‌شود. در فقه اسلامی هرگاه کسی مالک حیوانی شد بر او واجب است نیازهای طبیعی آن را برآورده کند. در این حکم فرقی میان حیوان حلال‌گوشت یا حرام‌گوشت، پرنده یا غیرپرنده نیست تا جایی که اگر خوراک حیوان نزد فردی باشد و از فروش آن امتناع ورزد و جان حیوان هم در خطر باشد می‌شود آن خوراک را به‌زور از او گرفت و به حیوان داد تا زنده بماند. سپس باید قیمت آن را به مالک پرداخت. رسول خدا حتی در شرایط بحرانی به این حقوق توجه ویژه داشت. هنگام عزیمت سپاه اسلام برای فتح مکه، پیامبر گرامی سگی را دید که به‌خاطر بچه‌هایش زوزه می‌کشد و آنها را شیر می‌دهد. حضرت به جمیل‌بن‌سداقه فرمود: تا در برابر آن حیوان بایستد و از آن مراقبت کند تا مبادا سپاهیانی که از آنجا می‌گذرند به آن حیوان و بچه‌هایش آسیبی برسانند. 

حکم فقهی می‌گوید اگر حیوان تشنه در معرض هلاکت است و آب به اندازه‌ای نیست که هم حیوان را سیراب کند و هم وضو بگیرد باید حیوان را سیراب و به‌جای وضو، تیمم کرد.  سعدی در بوستان حکایتی نقل می‌کند که کسی در بیابان سگی تشنه را آب داد. او برای این کار کلاه خود را به دلوی تبدیل کرد. وقتی این خبر به پیامبر رسید فرمودند که او با این عمل به بهشت رفت.  به‌این‌سان و از مطالعه و بررسی منابع این نتیجه حاصل می‌شود که حیات حتی برای حیوانات محترم است و آنها نباید کشته شوند مگر در مواردی که از طرف شارع مجاز شمرده شده است مانند استفاده از آنها یا رهایی از خطر و ضررشان.  ‌امیرالمومنین(ع) حتی به رنجه‌نکردن موجودات زنده‌ای که به چشم نمی‌آیند هم توجه کرده است و می‌فرماید آب ساکنانی دارد آن را نیالایید و آنها را نیازارید.  البته باید یادآور شد که این توصیه‌ها و نظرها بیانگر رویکرد دیگری نیز هست و آن دفاع از حیات انسان‌هاست. زیرا ثمره این تلاش در نهایت به خود انسان برمی‌گردد.  به‌هرحال وقتی درباره حق حیات گیاه و حیوان تا این حد تاکید شده است مسلم است که این حقوق برای انسان تا کجاست. 

در تلقی قرآن، زندگی، اساسی‌ترین هدیه‌ای است که به انسان‌ها داده شده. قرآن کشتن نابجای یک انسان را همچون نابودی همه انسان‌ها و حفظ جان یک انسان را همچون نجات جان تمامی افراد می‌داند.  درباره انسان علاوه بر جان، توجه ویژه‌ای به کرامت، حیثیت و آبروی وی شده است. در فقه اسلامی آبروی آدمی، همچون جان او از حرمت ویژه‌ای برخوردار است و حفظ آن در برابر تعرض‌کننده واجب است، خواه نسبت به آبروی خود انسان باشد یا آبروی مسلمانی دیگر. بر همین اساس قانون اساسی هم در اصل دوم، جمهوری اسلامی را نظامی مبتنی بر شش پایه می‌داند که یکی از آنها «کرامت و ارزش والای انسان» است.

حق حیات و آبرو دو مولفه‌ای است که در تعالیم اسلام بر آنها تاکید زیادی شده است و بر همین اساس رویکرد دوره چهارم شورا نیز تقویت جایگاه همین دو اصل است: کرامت و حیثیت و نیز حفظ حیات انسانی. نگاهی به عملکرد شورا این نکته را به‌خوبی آشکار می‌کند که آنچه اهمیت دارد حق حیات و رعایت کرامت شهروندان است.

این رویکرد باید در کانون توجه جدی همه مدیران و برنامه‌ریزان قرار گیرد چراکه مردم قبل از هرچیز از حق حیات برابر بهره‌مندند و باید از این حق صیانت کرد. نگاهی به موضع و عملکرد شورا در مورد حوادثی چون آتش‌سوزی خیابان جمهوری، واژگونی اتوبوس شرکت واحد، حادثه پارک ارم، توفان تهران و سقوط هواپیما، که شورای شهر برای ممانعت از تکرار چنین حوادث تلخی- ضمن تشکر از رییس‌جمهور محترم به‌خاطر دستور جلوگیری از پرواز اینگونه هواپیماها- خواستار جابه‌جایی محل پرواز هواپیماها از داخل به خارج شهر شد که نشان از تاکید اعضای شورا بر این مهم است. در مورد حادثه تلخ جان‌باختن یکی از شهروندان تهرانی توسط مامور رفع سدمعبر نیز باید گفت شورا بدون مصلحت‌اندیشی به موضوع پرداخت و صراحتا خواستار شناسایی عوامل این حادثه متاثرکننده و برخورد قانونی با آنها شد. شورا از مدیران شهر خواست که مسوولیت حوادث ناگوار اخیر پایتخت را بپذیرند و از مردم عذرخواهی کنند. همین رویه منجر به اقدامات موثری شد که سابقه نداشته است.

آنچه اهمیت دارد این است که در عکس‌العمل مدیر‌مآبانه در مواجهه با حادثه آتش‌سوزی خیابان جمهوری و جان‌باختن دونفر از شهروندان عزیزمان، همچون موارد مشابه شاهد توجیه غیرمنطقی مسایل به‌نحوی بودیم که به رفع مسوولیت از مدیران منجر می‌شد و در نهایت صرفا با یک اظهار همدردی، مساله فیصله می‌یافت چنان‌که حتی عذرخواهی از بازماندگان و مردم نیز برای متولیان سخت بود. اما شورای شهر چهارم با تبیین ابعاد مساله برای مسوولان و شهروندان با تمام آنچه در اختیار داشت وارد شد و بحث‌هایی اساسی در صحن شورا مطرح کرد و کمیته‌ای را برای تهیه گزارش از دلایل بروز این حادثه تشکیل داد. شورا از مدیریت‌هایی که در این حادثه دخیل بودند توضیح خواست تا آنها نیز به اهمیت حیات شهروندان بیندیشند و پاسخگو باشند. همین برخورد باعث شد در حادثه واژگونی اتوبوس شرکت واحد، رفتار مدیریت کاملا متفاوت شود.

اولین واکنشی که نشان داده شد، پذیرفتن مسوولیت و سپس عذرخواهی از شهروندان بود. اما این فقط آغاز کار بود. با دستور شهردار تهران بسیاری از مدیران شهری و همین‌طور ماموران سازمان‌های آتش‌نشانی، اورژانس، امداد هوایی، پلیس راهنمایی‌ورانندگی، نیروی انتظامی و مدیریت شهر سالم برای رسیدگی به درمان مجروحان حاضر شدند و عملا خود را موظف به پاسخگویی دیدند. در حادثه پارک ارم و مجروح‌شدن شهروندان و نیز در واقعه توفان و سقوط هواپیما، وضع بر همین منوال بود. باید گفت شورا در این دوره اهتمام خود را معطوف به همان چیزی داشته که در نگاه آیینی و بشری نسبت به زندگانی وجود دارد. وقتی پس از هر حادثه‌ای، اعضای شورا به دلجویی از صدمه‌دیدگان می‌پردازند و به ملاقات آنها می‌روند یا برای پیگیری مشکلات بازماندگان حساسیت نشان می‌دهند یا پرونده‌های حوادثی مانند بریدن درختان و دست‌اندازی به حریم کوهپایه‌ها و دفاع از حریم و حدود بوستان‌ها و جلوگیری از ساخت‌وسازهای ویرانگر یا برخورد با منابع آلوده‌کننده آب و هوای شهر را تا به‌دست‌آمدن نتیجه باز نگه می‌دارند و بلافاصله آن را مختومه اعلام نمی‌کنند برخاسته از همین دیدگاه است و از همین‌رو است که حتی درباره حفظ سلامت محیط، طبیعت و جلوگیری از تخریب و انهدام باغ‌ها و آلودگی‌ها و هدررفتن آب‌ها که منجر به آسیب‌رساندن به زندگی همه موجودات می‌شود تا این حد حساسیت وجود دارد. همه اینها نشان از توجه به حق حیات همه موجودات و کرامت شهروندانی است که در این شهر زندگی می‌کنند و لازم است همه مدیران در همه سازمان‌ها و در همه سطوح آن را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهند و از چنین رویکردی برخوردار باشند.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟