ابوالفضل پورعرب گفت: در اصل نميخواهم کار بازيگري را انجام دهم و صحبتي هم که با آقاي معيريان و سجادي براي کار انجام دادم در رو دربايستي ماندهام. من مانند يک ساعت زنگ زدهام که زنگهايش را زده است بنابراين ترجيح ميدهم فيلم بسازم تا آنکه بازي کنم.
به گزارش ایسنا، اين بازيگر که شامگاه جمعه (14 شهريور ماه) در برنامه تلويزيوني هفت حضور پيدا کرد، ادامه داد: من به واسطه اجابتي که بايد در برابر شما مردم داشته باشم، مقابل شما هستم و بايد بگويم که دعاهاي شما مردم بود که مرا نجات داد، البته پزشک هم بسيار موثر است اما دعاهاي شما نيز موثر بود و من از شما ممنونم.
او که مدتي از بيماري سرطان رنج ميکشيد، افزود: سه بار در بيمارستان بستري شدم که پزشکان براي سومينبار بيماري مرا خوش خيم اعلام کردند و خوشبختانه به خير گذشت.پور عرب درباره ادامه کارش توضيح داد: واقعا ميترسيدم که کارم را شروع کنم. چون فيلمهايي که ديديم آن چيزي نبود که من دوست داشته باشم. دههاي که من وارد سينما شدم، دههاي بود که بايد به خواستگاري ميرفتي و با پدر دختر دعوا ميکردي تا تو را به خانهاش راه بدهد. در دههي دوم دختر و پسر يکديگر را بيرون ميديدند، اين سينماي مطلوبي براي من نيست چون تمام رسانهي ما اينترنت و کامپيوتر نيست. اين بازيگر ضمن اعلام اينکه صفحهاي در شبکه اجتماعي فيس بوک ندارد، تصريح کرد: تا کنون 6 سايت به نام من است که من از هيچکدام شان خبر ندارم. سايت من صدا و سيماست و توقع دارم آن سازمان جواب مرا بدهد.
او ضمن انتقاد از انتشار خبر فوتش در صدا و سيما بيان کرد: زماني که در يک برنامه شرکت ميکنم و خبر فوت من را در آن اعلام ميکنند با وجود اين همه دوست و آشنا در اين سازمان براي من سوال پيش ميآيد. ما هم پدر، مادر، فرزند و... داريم. هيچکس نگفت، که او سرطان دارد و هر کدام مثالي زدند، يکي گفت معتاد است، ايدز داشته و.... هيچکس اين خبر را تکذيب نکرد. مقابل خانه به پسرم ميگويند که پدرت فوت شده است! بچه من شوکه شد و خبر را تکذيب کرد که اي کاش اين کار را نميکرد و حداقل به ختم خودم ميرفتم. واقعا اين مسخره بازيها چيست؟پور عرب اضافه کرد: من با خانم کريمي بعد از اجراي فيلمي در گچسر، پينگ پنگ بازي کرديم. فرداي آن روز ما را مورد بازخواست قرار دادند! الان چه دههاي است واقعا؟ سه دهه است که سينما اين طور شده است. بعد ميگويند چرا سينما نميفروشد! تمام اين اتفاقات من را متحير کرده است.
يک مملکت اين همه هنرپيشه و کلاس نميخواهد!
بازيگرفيلم «نرگس» با انتقاد از ديالوگهاي اين روزها در فيلمها گفت: زماني من در يک فيلم از مرسي استفاده کردم، به من گفتند چنين چيزي قابل پخش نيست، لغت فرانسوي است اما امروز از ديالوگهايي مانند خفن، دورش بزن و..... استفاده ميکنند! اين ديالوگها يعني چه؟ اين اصطلاحات اصلا براي ما نيست. به اعتقاد من سختگيريهاي دوران ما به مراتب بهتر بود. يک مملکت اين همه هنرپيشه و کلاس نميخواهد. چرا براي فيلمبرداري، صدابرداري و... ثبت نام نميکنند! چون ميدانند اين کارها نياز به تجهيزات دارد.
پورعرب در پاسخ به مجري برنامه که از او پرسيد، چطور شد که ابوالفضل پور عرب سوپر استار سينماي ايران شد، بيان کرد: زيرا آن زمان کسي نبود. يک روز پسري از پدرش پرسيد، بابا فلان باغ براي ماست؟ پدرش گفت، امروز براي ماست. پسر گفت، يعني چه ؟ پدر گفت، امروز نوبت ماست. ما هم در کنار کساني مانند مرحوم شکيبايي بوديم.او درباره خاطرهاش با فيلم «عروس» بيان کرد: خدا رحمت کند نعمت حقيقي (فيلمبردار) را، او بزرگترين خاطره ما در فيلم «عروس» ساخته بهروز افخمي بود. آن فيلم براي من پرخاطره بود چون من با هيجان و مکافات براي اين فيلم انتخاب شدم. چون آن فيلم اولين کارم بود به روي همه آدمهايي که در آن بودند، تعصب دارم. در کل مردم و منتقدين آن فيلم را دوست داشتند و نظرشان نسبت به آن مثبت بود.اين بازيگر درباره بازياش در فيلم «مردي شبيه باران» ساخته سعيد سهيلي اظهار کرد: يک روز داشتم راه ميرفتم که يک بسيجي به من گفت، تو خيلي بي معرفت هستي در هر فيلمي بازي کردي اما براي دل ما بسيجيها يک فيلم بازي نکردي! خيلي به من برخورد و بعد از آن فيلم «مردي شبيه باران» بازي کردم. پيش از آن هم نمايشنامهاي در تلويزيون بازي کردم که تنها کاري بود که من با جنگ ارتباط داشتم و گرنه به جز آن در فيلم ديگري که مرتبط با جنگ باشد بازي نکرده بودم.او همچنين درباره راز ماندگاري يک بازيگر گفت: زماني که با زحمت وارد اين حرفه شوند قدر ميدانند و ماندگار ميشوند مانند جمشيد مشايخي. او مانند کتاب حافظ ميماند.
بازيگر ميتواند تختي باشدپورعرب ادامه داد: اگر به مردم احترام نگذاريم، آنها هم به ما احترام نميگذارند. در خيابان و پشت صحنه بايد يک هنرپيشه با مردم ارتباط برقرار کند.بازيگر ميتواند تختي باشد. در هر صنفي که شما برويد، تختي وجود دارد و ميتواند بدرخشد.او درباره سياستهاي اين روزهاي سينماي ايران اظهار کرد: سياستهاي ما هميشه ناقص است و زيرا هر رييس جمهور که ميرود و رييس جمهور بعدي که ميآيد کارهاي خودش را انجام ميدهد. ما به تجربههاي يکديگر احترام نميگذاريم. در سينما هم چنين است. خانه سينما از نامش مشخص است. عدهاي ميگويند راي ميدهيم براي خانه سينما. اگر آنجا يک خانه است که ديگر راي نميخواهد! بسته يا باز باشد. بايد مشکل آن را پيگيري کنيم.پور عرب افزود: چرا من بايد کارت خانه سينما را آنجا بگذارم و بيرون بيايم؟ راي گيري ميشود و ما اصلا از کانديداي آن خبر نداريم. از مديران مملکتم توقع دارم که براي ما بيشتر تلاش کنند. بيمه ما را درست کنند تا به خاطر اينکه کسي يارانه نميگيرد، بيمهاش کنند! ميگويند شما بيمه نيستيد چون حق عضويت ندادي پس نميتواني عضو خانه سينما شوي، خوب شايد اصلا من ندارم که حق عضويت بدهم!
او فوت کرد اما من فوت نکردمبازيگر«نيش» تصريح کرد: آقاي ميرزاييان فوت شد اما خانه سينما هيچ اطلاعيهاي نداد! او هم مانند من بيمار شد، او فوت کرد اما من فوت نکردم. خيلي پيگير نيستند. اگر مُردم فقط توقع دارم که دوستانم يا تلويزيون بگويند چرا من مُردم.
او درباره ي دستمزد اين روزهاي بازيگران اظهار کرد: شنيدهام دستمزدها بالا رفته است حالا نميدانم براي همه بالا رفته يا براي برخي از آدمها. به هرحال خبر دارم که دستمزدها بالا رفته است. دستمزدها هم مانند فوتبال است. زماني من براي يک فيلم دو ميليون تومان دستمزد گرفتم که همه جا پر شد فلاني اين مقدار دستمزد گرفته است!هر کسي يک قيمتي دارد.اين بازيگر درباره کساني که دوست داشته با آنها کار کند اما نتوانسته گفت: من با مهرجويي کار نکردم يعني شرايط پيش نيامد، نشد که در فيلم«اعتراض» آقاي کيميايي هم کار کنيم.
او در صحبت به مردم گفت: خواهش ميکنم بيشتر به سينما بروند و کمتر به کپيهايي که وجود دارد توجه کنند. قدري از هنرمندانشان حمايت کنند.اين بازيگردرباره برنامه آيندهاش گفت: با آقاي سجادي صحبت کردم تا فيلمي را بازي کنم. فيلمي هم به نام «نقطه صفر» ساخته آرش معيريان هم قرار است، بازي کنم که از مهر ماه کليد ميخورد. همچنين اگر قسمت بشود دست نوشتههايي هم دارم که قرار است، منتشر شود.