جواد حيدريان در سرمقاله ابتکار نوشت:
جنايات گروه تروريستي داعش عليه شيعيان، کردها، شهروندان غربي و سنيها به طور آشکار درعراق و سوريه شايد يکي از نادرترين حوادث روزگار ماست که تهديد منافع مشترک غرب و ايران را نمايان ميسازد.
ضرورت از بين رفتن «داعش» در کنار اهميت رفع سوء تفاهمها درباره فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران، آنقدرها براي غرب حياتي است که حالا اين واقعيت را آشکار ميکند که «اين بار غرب به ايران نيازمند است.» درست همزمان با قرار گفت و گوي قطعي ديويد کامرون و حسن روحاني و بعد هم گفتههاي باراک اوباما در مجمع عمومي سازمان ملل متحد خطاب به ملت ودولت ايران که «من به شما اطمينان ميدهم ميتوانيد برنامه هسته اي صلح آميز خود را ادامه دهيد».
روزنامه ديلي ميل چاپ انگليس در يادداشتي از نياز غرب به ايران نوشت و تاکيد کرد «اوضاع فرق کرده است و غرب ايران را به چشم يک متحدبالقوه و حساس مينگرد.» واکاوي اين نوشته، ترجمه اي است از واقعيت ديپلماسي که همزيستي ديالکتيک دو يا چند رقيب يا متحد بينالمللي را ممکن م کند. گفت و گو براي رفع سوء تفاهمهايي که از ميزان تنشها ميکاهد و آرام آرام ميتواند حتي دشمنيها را به دوستيها بدل کند! تکاپوي رئيس جمهوري و هيات همراهش در نيويورک تلقي عيني از ديپلماسي پوياست و نشانگر اهميت گفت و گو است که دولت اساس کار خود را از روزهاي آغازين شکل گيري اش بر آن نهاد. ديپلماسي برد - برد که شکل شرافتمندانه رقابت براي پيشبرد اهداف استراتژيک تلقي ميشود.
بي شک از يک سال پيش تا کنون نشانههاي واضح اين گفت و گوي جهاني را ميتوان در مذاکرات هسته اي و توافقات نسبي آن ديد که البته به مراحل حساس و بسيار پيچيده اي رسيده است.
تمايل ايران و غرب براي نزديکي به هم يا لاقل در اندازه رفع سوء تفاهم ها، اگرچه آرام آرام و با شک و ترديد بسياري ابراز ميشود اما بي گمان نمايان تر شدن اين تمايل، محصول کنشهاي منطقي و مدبرانه دولتي است که با دولت پيش از خود، درست در نقطه تقابل است.
دولتي که بر خلاف نگراني دلواپسان مذاکره با جهان، اين روزها سخت حرفهايش خريدار دارد. برنامه فشرده اي از گفت و گو و قرارهاي ديپلماتيک. چرا که اين منش و روش، راه برون رفت کشور از تنگناي تحريمها و فشارهاي بي رحمانه است، نه گفتمانهاي هيجاني و بي تدبيرهايي که کشور را در کشاکش زور و سلطه به زير فرو ميبرد و فشار و تحريم را بر کشور تحميل ميکرد. مقايسه کيفي و کمي حضور دولت يازدهم در نيويورک نسبت به دولت محمود احمدي نژاد، جاي هيچ نگراني را باقي نميگذارد. از حضور چند نفره و مختصر اطرافيان در نشستها و مصاحبهها و اجلاسها گرفته تا نتيجههاي به دست آمده و ديدارهاي دو جانبه با سران کشورها!
حسن روحاني و دستگاه ديپلماسي حرفه اي اش، يک لحظه از مذاکره دست نکشيده و به قول آيت الله هاشمي رفسنجاني «نهراسيده اند» و با جهان بيني دور از هيجان و بر مبناي منافع ملي و نه هيجانات کاذب و شعاري به گفت و گو با جهان نشسته اند اما در مرحله اي ديگر بايد ميل و اشتياق غرب براي برداشتن گامهاي مثبت و نزديکي به ايران نيز به خوبي تحليل شود.
اينکه طرفين احتمال ديدار روحاني و اوباما را منوط به احتمال مذاکره هسته اي در سطح دو رئيس جمهوري دانسته اند خود گام ديگري بر روند بهبود شرايط البته با شيب ملايم است. اگرچه کاخ سفيد در هياهوي سفر روحاني به نيويورک، به صراحت از اشتياق براي گفت و گو با ايران سخن گفته اما آنطور که سال پيش اوباما در تماسي ناگهاني و تاريخي با حسن روحاني رئيس جمهوري ايران به صورت تلفني گفت و گوي کوتاهي داشت تا تابوي 35 ساله را شکسته باشد اين بار هم در سخنراني آغازين مجمع عمومي پيش فرض تازه اي را براي رفع سوء تفاهمها برداشت و گفت «ما ميتوانيم به راه حلي دست يابيم که پاسخگوي نيازهاي ايران در زمينه انرژي باشد و برنامه صلح آميز هسته اي را براي اين کشور تضمين کند.»