سرانجام مذاکرات هسته اي ميان جمهوري اسلامي ايران و اعضاي 1+5 در نيويورک پايان يافت. اين مذاکرات جمعه شب با ديدار سه جانبه ظريف اشتون و کري ادامه يافت. اما پس از دو ساعت رايزني دو طرف نتوانستند به نقطه نظر مشترک براي رفع اختلاف نظرها برسند. همچنين لوران فابيوس وزير امور خارجه فرانسه ضمن ابراز تاسف از عدم پيشرفت ملموس در مذاکرات هسته اي، از لغو نشست وزراي امور خارجه ايران و اعضاي 1+5 خبر داد.
با اين حال برخي اظهارات نيز دال بر وقوع پيشرفت در مذاکرات بود. وندي شرمن معاون وزير امور خارجه ايالات متحده آمريکا به صورتي و در دو مصاحبه جداگانه، از پيشرفت در مذاکرات خبر داد. اين در حالياست که سيد عباس عراقچي معاون وزير امور خارجه کشورمان در خصوص مذاکرات اخير نيويورک مي گويد:
"فعلا تمرکز بر استفاده کامل از فرصت باقي مانده يعني تا سوم آذر است زيرا شرايط و مقدماتي فراهم شده است، تفاهم مقدماتي وجود دارد که بر اساس اصولي که در آن قرار دارد بايد تفاهم ديگري صورت گيرد....
برخي موارد درباره جزييات مسائل فني پيشرفت هاي خوبي صورت گرفته است و به برداشت هايي دست يافته ايم و راه حل هايي نيز وجود دارد اما هنوز درباره موضوعات کلان و اساسي به يک درک مشترک و تفاهمي که بتواند پايه يک توافق باشد نرسيده ايم البته نااميد نيستيم و تلاش ها ادامه دارد."
سرگئي ريابکوف، نماينده روسيه در مذاکرات هسته اي ايران و اعضاي 1+5 نيز اعلام کرده است که علي رغم وجود اختلافات اساسي ميان طرفين، امکان رسيدن به توافق تا ضرب الاجل زماني مقرر شده ( 3 آذرماه امسال) وجود دارد.
فراتر از همه اين موارد، رئيس جمهور کشورمان در توصيف مذاکرات هسته اي نيويورک مي گويد :
"زمان باقي مانده براي توافق کوتاه است و پيشرفت هايي که در روزهاي گذشته ما مشاهده کرده ايم بسيار بسيار کند بود است.بايد حرکت سريع تر باشد و با توجه به واقعيت ها بتوانيم اين توافق را به نتيجه برسانيم. اين توافق نه فقط به نفع ايران و 1+5 بلکه به نفع ثبات و امنيت کل منطقه خواهد بود."
بايد اذعان کرد که رصد اخبار مذاکرات هسته اي ايران و اعضاي 1+5 در نيويورک به طور طبيعي ذهن مخاطبان را نسبت به آنچه در پشت ميز مذاکره گذشته است با ابهامات و پارادوکسهايي مواجه ساخته است. اين پارادوکسها نشات گرفته از مواضعي است که در روزهاي نخست تا آخر مذاکرات و از سوي اعضاي شرکت کننده در مذاکرات اتخاذ شده است. به عنوان مثال سرگئي ريابکوف در روزهاي نخست مذاکرات از پيشرفت بي سابقه در آن خبر داده بود. همچنين اظهارات آقاي عراقچي در خصوص "بسيار خوب" بودن جو مذاکرات در روزهاي نخست گمانه زني هاي مربوط به " ايجاد يک وضعيت استثنايي" در مذاکرات نيويورک را تقويت کرده بود. در ادامه،اظهارات وندي شرمن معاون وزير امور خارجه آمريکا در خصوص پيشرفت مذاکرات اين فضا را تقويت کرد اما در نهايت ، برگزاري نشست 2 ساعته ظريف،کري،اشتون نتوانست منجر به اتخاذ تصميمي اساسي در مذاکرات شود و حتي پس از آن، مذاکرات در سطح کارشناسان نيز برگزار نشد.
در خصوص مذاکرات هسته اي ايران و اعضاي 1+5 نکات مختلفي به ذهن متبادر مي شود که در اينجا به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
1- برگزاري مذاکرات فشرده وين 6و نيويورک ،هر دو نشان داده است که توافق نهايي ميان ايران و اعضاي 1+5 در ساختار وقالب فعلي امکان پذير نيست. در جريان مذاکرات وين 6، اصرار ايالات متحده آمريکا و تروئيکاي اروپايي بر مواضع غير عقلاني و غير منطقي آنها سبب شد تا مذاکرات نتواند به نتيجه برسد و در نتيجه ،توافقنامه ژنو تمديد شد. با اين حال در جريان مذاکرات نيويورک نيز فرصت طلايي غرب براي پذيرش حقوق حقه هسته اي ايران و اتخاذ تصميمي اساسي براي رسيدن به توافق نهايي از دست رفت. در اين ميان پيشرفتهاي جزئي اگرچه در جاي خود مطلوب است، اما متضمن رسيدن به توافق نهايي،آن هم تا ابتداي آذرماه امسال نخواهد شد. صراحتا مي توان اعلام کرد که عملاً در يك دور باطل در مذاكرات هسته اي گرفتار آمده ايم.
2- بدون شک اگر صرفا جوانب " فني" و " حقوقي " مذاکرات مورد توجه اعضاي 1+5 قرار مي گرفت، رسيدن به توافق نهايي قبل از امضاي توافقنامه ژنو نيز امکان پذير بود! با اين حال معضلات اصلي از آنجا نشات مي گيرد که واشنگتن و تروئيکاي اروپايي و دو کشور چين و روسيه مطالباتي مافوق آنچه در اساسنامه هاي آژانس
بين المللي انرژي اتمي و ان.پي.تي آمده است را از جمهوري اسلامي ايران طللب مي کنند.
ماهيت مذاکرات ايران و اعضاي 1+5 ديگر فني و کارشناسي و حتي حقوقي نبوده و نظارت فني و حقوقي ايران بر مذاکرات ناظر بر متن نهايي توافق است نه ماهيت مذاکرات! مذاکرات به صورت ماهوي صرفا سياسي بوده و تصميم گيري واقعي در اين خصوص نيز تابعي از " رويکرد سياسي" اعضاي 1+5 است. اين تصميم سياسي در جريان مذاکرات وين 6 و نيويورک اتخاذ نشده و در نتيجه توافقي نهايي براي امضاي طرفين در کار نيست!
در چنين شرايطي اظهارات مقامات آمريکايي و اروپايي دال بر "لزوم اعتمادسازي ايران" و مسائل مترتب بر آن نوعي شانتاژ تبليغاتي آشکار جهت لاپوشاني سياسي بودن ماهيت مذاکرات محسوب مي شود.
3- شرمن در يکي از مصاحبه هاي خود به نکته اي اشاره کرد که عدم موضع گيري به موقع در برابر آن مي تواند سرآغاز استمرار و رويکرد اين مشي وقيحانه باشد. او در اين خصوص مي گويد :"ما اعتقاد نداريم که همه کشورها بايد اقدام به غنيسازي کنند، به اندازه کافي سوخت هستهاي در بازار آزاد وجود دارد. ولي ما اينجا تلاش داريم به وضعيتي برسيم که به ايران اجازه دهد جامعه جهاني را قانع کند که برنامه هستهاياش کاملا صلحآميز است."
اين اظهار نظر شرمن، که البته به مانند هميشه با سکوت آژانس بين المللي انرژي اتمي و شخص آمانو همراه شده است، به معناي نقض عيني حقوق حقه امضا کنندگان ان.پي.تي و اعضاي آژانس محسوب مي شود. به عبارت بهتر، معاون وزير امور خارجه آمريکا صرفا مرجعيت حقوقي آژانس را در راستاي نظارت بر فعاليتهاي هسته اي اعضا زير سئوال برده و کشور متبوع خود را به عنوان مرجعي جايگزين معرفي کرده است. از سوي ديگر، مطابق ماده 4 ان.پي.تي، حق غني سازي به صورت طبيعي به اعضا داده شده است. در چنين شرايطي اساسا آمريکا در جايگاهي قرار ندارد که بخواهد اين حق را براي ديگران به رسميت شناخته يا نشناسد.
4- صورت مسئله مذاکرات هسته اي ايران و اعضاي 1+5 کاملا مشخص است.بر اين اساس ما به عنوان يکي از اعضاي آژانس بين المللي انرژي اتمي به دنبال حقوق حقه اي هستيم که مدتهاست به دلايل و بهانه هاي واهي از کشورمان سلب شده است.در مقابل، اعضاي 1+5 هر يک با رويکرد خاص خود در صحنه مذاکرات حضور يافته اند.برگزاري ده روز مذاکرات هسته اي فشرده در نيويورک نتوانسته است متضمن حل اختلافات اساسي بر سر پرونده هسته اي ايران شود .مسلما تا زماني که اين اختلافات حل نشود توافق نهايي در کار نخواهد بود و از طرفي ديگر، زمان نيز به سرعت در حال گذر است! در اين شرايط تنها راه ممکن، اتخاذ تصميم دشوار از سوي اعضاي 1+5،مخصوصا آمريکاست. اين تصميم دشوار بايد در اسرع وقت اتخاذ شود زيرا در غير اين صورت حتي در صورت برگزاري دهها دور مذاکرات هسته اي ديگر با سبک و سياق فعلي در نيويورک،وين و ژنو ماجرا حل و فصل نخواهد شد. کليد حل پرونده هسته اي ايران ، " اتخاذ تصميم دشوار" از سوي غرب است.
اگرچه ممکن است قرائت بازيگران مختلف سياسي حاضر در مذاکرات 1+5 نسبت به صحنه مذاکرات يکسان نباشد ، اما کليت صحنه و صورت معادله براي مخاطبان موضوع کاملا شفاف است. اين معادله به صورت بالقوه حل شدني است اما حل آن در گرو اراده واقعي غرب است. در جريان مذاکرات اخير هسته اي ، سياستمداران غربي مانند ديويد کامرون نخست وزير انگليس نه تنها اين اراده را از خود بروز ندادند، بلکه با رفتارهاي مضحکانه و وقيحانه خود در قبال جمهوري اسلامي ايران، بيگانگي خود را با ابتدايي ترين اصول ديپلماتيک در نظام بين الملل به اثبات رساندند.بديهي است يکي از راهکارهاي رسيدن به توافق نهايي هسته اي ،تنظيم و هدايت رفتار گستاخانه اعضاي 1+5 است.