بازار کار ایران، سرزمینی عجایب...؛ «به آبدارچی و نظافتچی با مدرک لیسانس و فوقلیسانس نیازمندیم»...؛ اگر تا چندیدیگر به چنین آگهی استخدامی برخورد کردید، اصلا تعجب نکنید چون هماکنون انبوهی از تحصیلکردههای دانشگاههای معتبر کشور پس از سالها درسخواندن به جمع آبدارچیها و نظافتچیها پیوستهاند.
روزنامه شرق در ادامه مطلب خود آورده است: آنها خوشبین بودند که پس از فارغالتحصیلی، فرش قرمزی به پهنایی بزرگ در بازار کار برایشان پهن شده است اما زهی خیال باطل... .
آبدارچیها آکادمیک شدند
عبدالله وطنخواه، از نمایندگان تشکل کارگری، عجیبترین اتفاق این روزها در بازار کار ایران را که، به گفته خودش در مواجهه با این پدیده، جا خورده است، اینطور روایت میکند: کار ما به جایی رسیده که هماکنون لیسانسهها و فوقلیسانسهها برای استخدام بهعنوان آبدارچی و نظافتچی در سازمانها و شرکتها پیشقدم شدهاند. چندیپیش با افراد تحصیلکردهای برخورد کردم که فرم استخدام آبدارچی را پر کردند، آنهم با حقوق کمتر از 800 هزار تومان... .
وی میگوید: این اتفاقات ناشی از وقوع سیاستهای نولیبرالیستی در کشور است، وقتی سیاستهای نولیبرالیستی حاکم میشود، حاکمیت از وظایف محولشده به خودش هم شانه خالی میکند. شاید از دیدگاه نظام سرمایهداری چنین پدیدهای هنجار تلقی شود چون آنها حتی طبیعت را هم کالا میدانند و تنها به دنبال سود و صرفه اقتصادی خود هستند اما چنین بدعتگذاری جدیدی در بازار کار ایران، پدیدهای ناهنجار است و بس.
فوقلیسانسههایی که خود را زیر دیپلم جا میزنند
در سویی دیگر علیرضا حیدری از اعضای اتحادیه پیشکسوتان تشکلهای کارگری از ازدیاد کارگران نظافتچی در بازار کار ایران با تحصیلات آکادمیک خبر میدهد و میگوید: چندیپیش با افراد تحصیلکردهای مواجه شدم که با تحصیلات آکادمیک تیکشی میکردند؛ با وجود آنکه تمامی سازمانها و شرکتها، طبقهبندی مشاغل دارند، حتی مدرک لیسانس و فوقلیسانس خود را از سازمانی که در آن مشغول به کار هستند، پنهان میکنند تا که همین شغل تیکشی روی زمین را هم حفظ کنند؛ آنقدر وضع بازار کار ایران خراب است که عدهای در این شهر مدرک تحصیلی خود را از ترس اینکه شغل خود را از دست بدهند، به سازمانها ارائه نمیدهند و حتی خود را زیر دیپلم معرفی میکنند.
اختفای توانایی
بهگفته این نماینده کارگری « وقتی بینظمی در بازار کار باشد، دیگر همهجور اتفاق عجیبوغریبی را میتوان دید؛ نرخ بیکاری مدام در حال افزایش است و در چنین شرایطی افراد از ترس اینکه موقعیت و کار خود را از دست ندهند، خیلی از تواناییها و مهارتهای خود را هم پنهان میکنند؛ در خیلی موارد با افرادی مواجه شدم که با وجود داشتن اطلاعات کافی و مفید درباره یک رشته تخصصی، اما ادعای ندانستن هم میکنند فقط به صرف اینکه یک شغل چیپ را ازدست ندهند.»
این عضو تشکلهای کارگری همچنین میگوید: ترس و واهمه در بازار کار ایران آنچنان شدت گرفته است که اشخاصی که قراردادهای موقت در سازمانها دارند حتی از حضور در کارهای تشکیلاتی و صنفی کارگری خودداری میکنند. چند وقت قبل درگیر پرونده فردی شدم که با 11 سال قرارداد موقت کار تنها به جرم کارِ صنفی و کاندیداشدن در شورای اسلامی کار، اخراج شده است، به همین خاطر است که بسیاری از کسانی که قراردادهای موقت دارند، از حضور در تشکلهای کارگری خوددداری میکنند چون کارگاهها آنها را از شرکت در تشکلها میترسانند.
کار با نازلترین قیمت
غلامرضا عباسی رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران در ارزیابی خود از وقوع چنین اتفاقاتی در بازار کار ایران میگوید: با هزار مکافات و درنهایت بیبضاعتی به دانشگاه میروند و درس میخوانند اما پس از فارغشدن از تحصیل برای رشته آنها در بازار، کاری نیست، آنوقت ناچار میشوند که با حداقل مزد، تن به کار دهند. اشکال کار اینجاست که هیچگونه هماهنگی بین دولت و دانشگاه نیست؛ باید مطابق با نیازسنجی در بازار، نیروی انسانی در دانشگاه تربیت شود، ضمن اینکه همه چیز در ایران، با رابطه جلو میرود؛ در بسیاری از ادارات و سازمانها، افرادی جذب شدهاند که رشته تحصیلی مرتبط با کار را ندارند؛ مثلا بررسی کنید و ببینید در همین وزارت نفت، رشته تخصصی چند نفر، نفت است.
چیتگر تفکیک جنسیتی شد
عیسی رستمی، از طراحان طبقهبندی مشاغل پرسنلی و کارگری، یکی از چالشهای دهه اخیر نظامهای پرسنلی کارگری و کارمندی در حوزه بازار کار ایران را بحث تفکیک جنسیتی عنوان میکند که بهتازگی با صرف هزینههای میلیاردی برای حصارکشیدن، چنین پدیدهای در پارک چیتگر به وقوع پیوسته است.
او در توضیح بیشتر این پدیده نادر توسط شهرداری منطقه 22، میگوید: با وجود آنکه در بخش دفاتر خدمات شهری و فضای سبز انجام وظیفه خانمها و آقایان مکمل یکدیگر بود، اما این تفکیک جنسیتی موجب شده است بسیاری در مواجهه با این مسأله دچار چالش شوند؛ بسیاری به سبب همین تفکیک جنسیتی، شغل خود را هم از دست دادند.
رقابت برای تکدیگری
بهگفته وی، رقابت شدیدی در بازار کار ایران برای تکدیگری درگرفته است تا جایی که اکنون افراد بر سر نوع ادبیات، رفتارهای اجتماعی و موقعیت جغرافیایی برای تکدیگری در رقابت هستند. اگر یک نفر تا بعدازظهر بتواند در تهران 200 نفر را مجاب به استمداد به خود کند، 200 هزار تومان بهدست میآورد؛ یعنی 10 برابر بیشتر از حداقل حقوق قانون کار. تکدیگری در بازار کار ایران به حدی رواج پیدا کرده است که افراد بهخاطر درآمد بالای این کار آبرو و حیثیت خود را کف دست میگیرند و به سطح شهر میآیند.
خانمها ویترین شرکتها
زهرا کریمی، اقتصاددان، درباره عجیبترین اتفاقات در بازار کار ایران به این نکته اشاره دارد که زمانی کارمندان بانکها تحصیلات سیکل داشتند و دیپلمه آنها رئیس بانک بود، اما حالا دیپلمهها مجبورند کارهای رفتگری انجام دهند. از این بدتر هم آن است که هماکنون درآمد آژانسها بیشتر از پزشکان است به همین دلیل، خیلی از پزشکان به آژانسها رفتهاند و در آنجا کار میکنند؛ از خانمها هم در بازار کار ایران بیشتر استفاده ابزاری میشود و حالا با اعطای شغل منشیگری به خانمها، آنها را ویترین شرکت به حساب میآورند، حالا هرچقدر در این میان فرد تحصیلات بالاتر داشته باشد و از فن بیان بهتری هم برخوردار باشد، بیشتر مورد توجه خواهد بود.
امضاهای سفید
اولیاء علیبیگی، رئیس شورای اسلامی کار سراسر کشور، امضاهای سفید را همچنان از موارد عجیب بازار کار ایران توصیف میکند که حالا به غصه مراجع حل اختلاف کار بدل شده است اما در کنار اینها، به این نکته اشاره دارد با وجود آنکه 25 سال است بر این موضوع تأکید میشود که مشاغل غیرمستمر از مستمر تعیین تکلیف شوند، اما هرروز به قراردادهای موقت اضافه میشود تا جایی که هماکنون میتوان گفت 85 تا 93 درصد از قراردادهای اشتغال بهکار، موقت است به این صورت که با افراد یک قرارداد یک ماهه، سه ماهه یا شش ماهه برای کار منعقد میشود.
سندسازی برای حقوق چندرغازی
رحمتالله پورموسی، دبیرکل کانون عالی شورای اسلامی کار، از سندسازی کارفرماها در بازار کار ایران علیه کارگران و بهمنظور تصاحب حقوق چندرغازی آنها خبر میدهد.
او میگوید: چندی پیش با پروندهای مواجه شدم که پس از 13 سال خانم مسنی را بدون پرداخت حقوق ماهانه، عیدی و پاداش از کار اخراج کرده بودند و کارفرما در همه این سالها با در دستداشتن کارت ملی و شناسنامه این فرد که سواد کافی نداشته، حقوحقوق این فرد را برداشت میکرده است. در برخی موارد هم کارفرما با سندسازی، کارگران را مجبور به پرداخت نصف حقوق به خود میکنند.
اجبار کارگران به دادن سفتههای 10 میلیونی
احمدرضا معینی، از دیگر اعضای کانون عالی شورای اسلامی کار، هم از اجبار کارگران به پرداخت سفتههایی 10 میلیونی و تسویهحسابهای صوری در کارگاههای کوچک خبر میدهد.
خانمها لحیمکار میشوند
حسین اکبری، عضو انجمن صنفی کارگران، نیز از سپردن کارهای مردانه به زنان در کارگاهها و مونتاژکاریها میگوید. بهگفته وی، هماکنون خانمهایی با مدرک فوقلیسانس در کارگاهها لحیمکاری میکنند و لیسانسیههای گرافیک نیز به کارگر ساده تبدیل شدهاند که البته تعداد اینها کم هم نیست و روزبهروز در حال افزایش است. ضمن اینکه همه اینها ترجیح میدهند مدرک خود را برای جذب در سازمان و کارگاه پنهان کنند.