دگردیسی فرهنگ سیاسی در ملاک انتخاب نمایندگان؛

لیست های ائتلافی از شهرت و مدرک تحصیلی پیشی گرفتند!

نظرسنجی ها نشان می دهد، تنها حدود یک چهارم مردم بر اساس شهرت یا مدرک تحصیلی به داوطلبان رأی می دهند. آن سوی معادله اما نشان از علاقه وافر به انتخاب لیست ها و جریانات سیاسی دارد؛ علامتی که شاید به معنای عبور از سیاست شخصی به سیاست جریانی و یک «تحول در فرهنگ سیاسی» باشد.
کد خبر: ۵۶۸۴۸۱
|
۲۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۵ 17 February 2016
|
16664 بازدید
مشارکت کنندگان در نظرسنجی اخیر تابناک، «قرار داشتن در لیست یک جریان سیاسی» را با بیش از 43 درصد آرا، ملاک اصلی در گزینش یک نامزد انتخاباتی برشمرده اند. در مقام دوم نیز گزینه ای قرار دارد که به سوابق کاری و کارنامه مدیریتی داوطلبان مشرف بود؛ اما گزینه های دیگر یعنی تخصص و شهرت نتوانستد بازتاب مثبتی در نظام فکری شهروندان داشته باشند، ولی چرا چنین ترتیبی در افکار عمومی به چشم می خورد؟ آیا شاهد یک تغییر فرهنگی هستیم؟

به گزارش «تابناک»، 29306 تن از شهروندان با مشارکت در نظرسنجی دو روز اخیر این سایت، به این پرسش پاسخ دادند که «ملاک اصلی برای رأی دادن به یک نامزد انتخاباتی کدام است؟» بر اساس نتایج به دست آمده تا زمان تنظیم این گزارش 43.88 درصد از آرای مردمی به گزینه «قرار داشتن در لیست یک جریان سیاسی» اختصاص یافت. به بیان دیگر، رتبه نخست اولویت های مردم در انتخابات هفتم اسفند ارتباطات سیاسی نامزدهاست.

اما گزینه های دیگر این پرسش شامل «سوابق کاری و کارنامه مدیریتی»، «تخصص و میزان تحصیلات» و «شهرت و وجهه اجتماعی افراد» بودند که به ترتیب توانستند 35.2 ، 14.62 و 6.3 درصد از آرا را کسب کند. بر اساس این یافته ها می توان یک شکاف بزرگ میان گزینه ها دید. در یک سو وابستگی حزبی و کارنامه مدیریتی داوطلبان قرار دارد که حدود 80 درصد آرای عمومی را به سمت خود جلب کرده و در سوی مقابل، شهرت و تخصص و مدرک تحصیلی افراد مطرح می شود که اقبال خوبی از سوی مردم به آنها نشده است. 

لیست های ائتلافی از شهرت و مدرک تحصیلی پیشی گرفتند!

در واکاوی علل این نوع از ارزیابی داوطلبان انتخابات مجلس، مشاهده می شود که مردم به دلیل افزایش میزان سواد و رشد کمی تحصیلات عالی دیگر اعتماد چندانی به عناوین مدارج علمی افراد نداشته و ترجیح می دهند تا آنها را در ورطه عمل بیازمایند؛ بنابراین، همچون دوره های نخستین شکل گیری مجلس، به صرف القاب و عناوینی مانند «دکتر» و «مهندس» نمی توان به یک سبد رأی قوی دست یافت، بلکه باید مردم از فعالیت های قبلی شما خاطرات خوبی داشته و کارنامه شما را موفق ارزیابی کنند.

شاید بتوان مدارک دانشگاهی و عناوین فوق الذکر را بخشی از نمود بیرونی یک بازیگر سیاسی دانست که به زعم مردم نقش مهمی در فرایند انتخاب شدن آنها نخواهد داشت. اما ضلع دوم این نمود بیرونی، همانا «شهرت» آنهاست. طبیعی است افرادی احراز صلاحیت می شوند که پیشینه سیاسی و اجتماعی مثبتی داشته و به تعبیر دیگر از «حسن شهرت» برخوردار باشند. اما چرا این موضوع دیگر برای مردم چندان چشمگیر نیست؟ برای این نکته می توان فرضیه های متعددی را مطرح کرد که شامل توزیع شهرت نزد تعداد بالای داوطلبان، کارنامه ضعیف مشاهیر غیر سیاسی در سیاست (مانند ورزشکاران، علما و هنرمندان) و انتقاد به عدم ارتباط سوابق کاری (هنری، ورزشی و ...) به امور سیاسی می شود.

البته نکته ای که شاید از دید بسیاری پنهان بماند ارتباط میان گزینه های محبوب در میان مردم باشد. کارنامه موفق و حسن سابقه یک کاندیدا با اختلاف اندکی از لیست های انتخاباتی در جایگاه دوم قرار گرفت. اما نکته پنهان اینجاست که بخش اعظمی از حسن سوابق کاری یک داوطلب به صورت اجتناب ناپذیری در زمان تصدی امور توسط یک جریان سیاسی رخ داده است؛ بنابراین، یک مدیر شهری و استانی که در دهه 1370 وارد یک سازمان شده و در نیمه نخست دهه 80 توانسته تصویر خود را به عنوان یک مدیر موفق و مجرب در میان شهروندان تثبیت کند، اصولا ارتباطات سیاسی خوبی نیز با جریان اصلاحات خواهد داشت. لذا می توان تلویحا این گونه برداشت کرد که رأی دادن به یک داوطلب بر اساس میزان موفقیت در کارنامه مدیریتی اش، معادل انداختن تعرفه در صندوق به سود جریان سیاسی هم راستا با آن نامزد است.

حال باید به این موضوع پرداخت که چرا نقش «لیست ها» طی دوره های اخیر مجلس شورای اسلامی در مقایسه با دهه 60 و اوایل دهه 70 برجسته تر شده است؟ مجلس مجموعه ای از افراد است که باید پیرامون موضوعات گسترده ای از شیوه قیمت گذاری محصولات کشاورزی تا نحوه اجرای یک توافق بین المللی امنیتی قانون گذاری کند؛ که در این مسیر از قاعده اکثریت پیروی می کند. حال اگر افراد منفرد وارد بازی سیاسی شوند، کسب این اکثریت در میان حاضرین در صحن مجلس بسیار پیچیده خواهد شد. در نتیجه بازیگردانان سیاسی می کوشند تا بخشی از فرایند ایجاد اکثریت را پیش از آرای مردمی ساماندهی کنند. به همین دلیل است که احزاب، جبهه ها و تشکل های سیاسی شکل می گیرند تا اندیشه های همسو را ساماندهی کرده و مجموعه آرای منفرد را به یک گفتمان قدرتمند و یکپارچه مبدل سازند.

در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران نیز جریانات و احزاب به خوبی دریافته اند که بهترین راه برای موفقیت توزیع سبد رأی به سود نامزدهایی است که علیرغم همسویی با آنها از توان رقابتی کمتری برخوردارند. بر پایه همین استدلال، آرای نامزدهای شناخته نشده یک فهرست انتخاباتی بعضا از آرای چهره های بسیار برجسته نیز پیشی می گیرد. شاید به همین دلیل است که در انتخابات گذشته در حوزه انتخابی تهران، رأی کسی که سال 1379 تحصیلاتش را پایان داده و در دهه 80 وارد سیاست شده، بیشتر از آرای نفر دوم انتخابات ریاست جمهوری یا رکورددار حضور در مجلس شورای اسلامی نیز بیشتر بود.

به هر حال این روزها ذائقه جامعه سیاسی ایران دچار تغییر شده و یک کاندیدا دیگر نمی تواند صرفا به خاطر عضویت در یک تیم ورزشی یا اجرای برنامه تلویزیونی، انتظار پیروزی در انتخابات را داشته باشد، بلکه باید مرزبندی سیاسی شفافی از خود بروز داده و با حضور در فهرست انتخاباتی، تعهد خود را نیز به نظام فکری و برنامه های حزب اثبات کند؛ بنابراین، طبق این نظرسنجی مردم نیز به استناد بزرگان و معتمدینی که یک لیست را تأیید کرده اند به آن رأی خواهند داد؛ حتی اگر در آن فهرست شاهد حضور افرادی باشند که نه تنها مشهور نیستند، بلکه مدارج علمی و سوابق کاری شگفت انگیزی نیز در چنته ندارند.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟