بر اساس آخرین نظرسنجی سایت خبری-تحلیلی تابناک، 47.76 درصد از مخاطبان در روز رای گیری به لیست های انتخاباتی رای خواهند داد. به بیان دیگر نزدیک به نیمی از مردم تمامی اعضای یک لیست را به عنوان نمایندگان خود مطرح خواهند کرد. در این نظرسنجی که با حضور 32749 نفر به انجام رسید، رای به لیست با تعدیل محدود 23.05 و رای به افراد به صورت گزینشی نیز 29.19 درصد آرا را به خود اختصاص داده اند.
به گزارش «تابناک» طی نظرسنجی های موجود گرایش به لیست ها به صورت روزافزونی رشد نشان می دهد. به طوری که به نظر می رسد 70 درصد مردم در انتخابات آخر هفته به لیستها رای خواهند داد. این گرایش به فهرست های جریانی در حالی تقویت می شود که شاید تا 2 دهه پیش این لیست ها چندان جایگاهی در میان مردم نداشتند.
شاید نخستین باری که فهرستهای مدونی برای انتخابات مجلس ارائه شد، به سال 1378 باز می گشت. اما پس از آن تقریبا هر انتخاباتی با حضور لیست های متعددی همراه بود که در برخی از موارد عمر آنها حتی به انتخابات نیز نمی رسید. در انتخابات مجلس نهم نیز فهرست های داوطلبان در تعیین ترکیب نهایی مجلس نقش ایفا کردند. به طوریکه بخش قالب نمایندگان تهران از فهرست اصولگرایان و جبهه پایداری به مجلس رسیدند.
لیست هایی برای عبور از تهران
تا پیش از این، اکثر فهرست های انتخاباتی روی محوریت تهران شکل می گرفتند. به بیان دیگر جریان سیاسی محوری در هر یک از فهرست ها مداخله چندانی در حوزه های انتخابیه سراسر کشور نداشتند. به بیان دیگر اگر حمایتی نیز از سوی یک جریان از یک نماینده در یکی از شهرستان های استان یزد یا کرمان رخ می داد، این مسئله صرفا محدود به گفته ها و شنیده های غیررسمی بود.
اما در این دوره از انتخابات هر یک از دو جریان بزرگ اصولگرایی و اصلاح طلبان، در عمل با معرفی بیش از 200 نفر برای کرسی های مختلف مجلس، گام را از تهران فراتر گذاشته اند. جریان های سیاسی طی 2 دهه ای که از تولد لیست های انتخاباتی می گذرد توانسته اند به کادرسازی و شبکه سازی گسترده تر دست زده و در نتیجه نیروهای سیاسی حامی خود را در مقیاس کلان برای حضور در انتخابات مجلس بسیج کنند. در نتیجه بخشی از هزینه های تبلیغاتی کاهش یافته و شبکه اجتماعی و انسانی وسیع تری دست به حمایت از مجموعه بزرگ کاندیداهای مورد حمایت یک جریان می زند.
از فرد تا لیست؛ از لیست تا حزب فراگیر؟
یکی از انتقادات بزرگی که به سیاست در ایران وارد می شد، محوریت افراد در آن بود. به طوریکه به زعم اساتیدی همچون نراقی و ازغندی این افراد و شخصیت های سیاسی بودند که به جریانات فکری هویت داده و در نتیجه اثرگذاری افراد با توجه به میزان قدرت کاریزماتیک آنها تعریف می شد. ولی هر چه به پیش می رویم می بینیم که اسامی مانند اصولگرایان، جبهه رهروان، جبهه پایداری، اصلاحات، کارگزاران و میانه رو و معتدل جای اسامی افراد را می گیرد.
بر اساس این گذار از فرد به جریان سیاسی و فکری به نظر می رسد نهادهای مشارکتی در حال تثبیت خود در فضای سیاسی ایران هستند. اگر طی سالهای نخست پس از انقلاب کشور با توجه به چهره کاریزماتیک امام خمینی (ره) و ضرورت تمرکز برای مقابله با تهدیداتی مانند جنگ تحمیلی، نهادهای مدنی همگی در چارچوب تعریف شده فعالیت می کردند. اما پس از خروج از بحران و تثبیت نسبی شرایط، هر جریان سیاسی خواستار نهادینه کردن آرای خود شد. به همین دلیل موجی از تشکیل احزاب و تشکل ها شکل گرفت که بسیاری از آنها با همدیگر همپوشانی بالایی داشتند.
در اواخر دهه 70 و 80 این احزاب، تشکلها و گروه ها به مرور زمان در روزهای منتهی به انتخابات حرکتی همگرایانه در پیش گرفته و با یکدیگر ائتلاف می کردند. ائتلاف آبادگران را شاید بتوان یکی از همین نمونه ها به شمار آورد. اما طی روزهیا اخیر جبهه ها و احزاب کوچکتر همگی در قالب جریانات بزرگتری قرار گرفته و نشانه های ادغام نهادین را نیز از خود بروز می دهند.
در جامعه شناسی مدرن نیروهای اجتماعی یا حامی وضع موجود هستند و یا منتقدانی هستند که در پی تغییر ان هستند. در ایران نیز احزاب راست و محافظه کار با شعار رعایت اصول انقلابی و حفظ هویت انقلابی در نظام سیاسی به عنوان حامیان وضع موجود و اصلاح طلبان به مثابه منتقدین آن شناخته می شوند. در نتیجه این دو عنوان کلی، در حال تبدیل به نقطه کانونی دو گفتمان بزرگ هستند. به بیان دیگر گویی جریان همگرایی احزاب و تشکل ها و اجتماعات متعدد در لباس 2 یا 3 جناح برجسته به سمتی پیش می رود که در نهایت بتوان در انتخابات دهه 1400 منتظر فعالیت احزاب فراگیری باشیم که نه تنها شبکه ای وسیع از نیروهای سیاسی را به مشارکت دعوت می کنند، بلکه همچنین در تمامی کشور بسط یافته و سیاست را از سطح مبتنی به فرد فراتر ببرند.
لیست با تعدیل، لیست بدون تعدیل؛ مسئله این است!
بر اساس این گزارش تعداد افرادی که لیست های انتخابات 7 اسفند را تمام و کمال می پذیرند 2 برابر آنهایی است که معتقدند باید در این لیست ها دست برده و آنها را تعدیل کرد. دسته دوم شاید به این دلیل چنین رویکردی را اتخاذ می کنند که از این طریق نیروهای اصلح خارج از لیست را به مجلس سوق داده و نیروهای ضعیف تر لیست را کنار بزنند. البته شاید برخی نیز به واسطه تعلقات سیاسی خود در این لیست ها دست می برند. برای مثال شاید حامیان جریان الف حاضر در یک ائتلاف فراگیر تنها 20 نماینده خود را در فهرست تهران از لیست انتخاب کرده و به جای اسامی دیگر، از مابقی نامزدهای جبهه الف که بیرون از لیست مانده اند دست به انتخاب بزند.
به هر حال مردم باید بپذیرند که اعتماد به تصمیمات بازیگردانان جریان های بزرگ حزبی در کشور با نگاه فنی تری دست به چینش ترکیب لیست ها می زنند. بنابراین شاید بهتر باشد به تعبیر رهبر انقلاب با اعتماد به انسانهای مومن می توان به لیست کامل پیشنهادی آنها رای داد. به بیان دیگر اگر «شناخت کامل یکایک نامزدها واقعا دشوار» بود، می توان به نیروهای قابل اعتمادی تکیه کرد که با شناخت کامل این اشخاص، فهرستی از آنها را معرفی کرده اند.
به هر حال بر اساس یافته های این نظر سنجی، مردم دیگر علاقه چندانی به گزینش فردی داوطلبان نداشته و فهرست های انتخابی را ارجح می دانند. اما نباید فراموش کرد که شاید تعامل مداوم آحاد مردم با احزاب فراگیر در فواصل 4 ساله بتواند به تجمیع آرای مردمی منتهی شده و ترکیب فهرست ها را برای مردم قابل قبول تر کند. در چنین شرایطی شاید مسئله تعدیل در لیست ها نیز کاهش یافته و به مرور زمان به خاطرات مردم پیوند بخورد.