شرق در گزارشی، رفتار انتخاباتی سه دسته از استانها بررسی کرده، «استانهای محروم»، «استانهای مرفه یا توسعهیافته» و «استانهای اهل سنت».
بنا بر این گزارش، هشت استان به عنوان «محروم» انتخاب شدهاند: کهگیلویه و بویراحمد، سیستانوبلوچستان، ایلام، چهارمحال و بختیاری، هرمزگان، بوشهر، لرستان و کردستان.
هشت استان نیز به عنوان «مرفه، برخوردار و توسعهیافته» انتخاب شدهاند: گیلان، سمنان، خراسان رضوی، فارس، یزد، مرکزی، اصفهان و تهران.
پنج استان که بیشتر «اهل سنت» در آنجا سکونت دارند نیز انتخاب شدهاند: سیستانوبلوچستان، هرمزگان، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی.
از بررسی خط میانگین مشارکتِ سه دسته استان یادشده مشخص میشود که:
ـ استانهای محروم در ابتدای انقلاب بیشتر با بدبینی و مشارکت پایین آغاز کردند، اما هماکنون همگی مشارکتی بالاتر از ٦٠ درصد دارند.
ـ استانهای مرفه در ابتدای انقلاب بیشتر با مشارکت بالا آغاز کردند اما عمدتا در تداوم کار، رشد مشارکت از طرف آنان مشاهده نمیشود و گاهی شاهد افت شدید مشارکت هستیم.
ـ استانهای اهل سنت در ابتدای انقلاب بدون استثنا با مشارکت بسیار پایینی که نشاندهنده بدبینی بود، آغاز کردند، اما تمامی آنها با رشد در مشارکت ادامه دادند و بیشترشان هماکنون بیش از ٧٠ درصد مشارکت دارند.
مردم به لحاظ «روحیه مشارکت» در چه وضعیتی قرار دارندبرای فهم وضعیت مردم در سالهای پس از انقلاب، منحنی مشارکت مردم بررسی میشود. در شکل شماره یک، منحني «ميزان مشاركت» برحسب «سال برگزاري» انتخابات برای دو استان تهران و سیستانوبلوچستان نمایش داده شده است. در این شکل، ابتدا وضعیت هریک از انتخاباتها به شکل یک «نقطه» نمایش داده شده و سپس برای هریک از دو استان یادشده، منحنی میانگین و خط میانگین مربوطه رسم شده است. درباره خط میانگین در ادامه توضیح داده میشود، اما منحنی میانگین هر استان، منحنی پرنوسانی است که با نوسانات خود، افتوخیز روحیه مردم در انتخاباتها را نمایش میدهد. این منحنی با گذر از میان اوج و حضیضهای احساسی و ناگهانی مشارکت مردم، وضعیت میانگینی را که همان «روحیه مشارکت» واقعی مردم است، نمایش میدهد.این منحنی بیانگر تعامل ميان «مردم» و «نظام جمهوري اسلامي» است؛ يعني اظهار علاقه و کنش و واکنش ميان دو پديده «مردم» و «نظام جمهوری اسلامی»، در سير همهپرسيها به شكل «منحني میانگین» که در شکل شماره یک مشاهده میشود خود را نشان داده است. این بدان مفهوم است که رابطه «مردم» با «نظام» را نمیتوان در مشارکتهای بسیار بالای ابتدای انقلاب، سال ٧٦ یا سال ٨٨ خلاصه کرد. همانطور که رابطه مردم با نظام را در مشارکتهای بسیار پایین سالهای ٨٢ و ٨٦ هم نمیتوان محدود کرد. روحیه واقعی مردم، نه آن شور و هیجانهای شدید انتخاباتی است و نه آن قهر و ترک صندوقها. روحیه واقعی مردم، وضعیت میانگینی است که منحنی ترسیمشده آن را نمایش داده است.
«خط میانگین مشارکت» به جای «منحنی میانگین»در گام بعدی با پذيرش اندكي تقريب در محاسبات، از روشی كاربرديتر استفاده شد و به جای «منحني میانگین»، از «خط ميانگين» استفاده شد. خط میانگینِ استان تهران و استان سیستانوبلوچستان در شکل شماره یک نمایش داده شده است. «خط میانگین»، خط مستقیمی است که با گذر از میان افتوخیزهای انتخاباتی مشارکت مردم، روند و جهتگیری کلی مردم در یک دوره طولانی انتخاباتی را نشان میدهد.
این خط، نشان میدهد جهتگیری کلی مشارکت مردم هر استان رو به افزایش یا کاهش است. طبعا با استفاده از این روش، امکان پیشبینی آینده نیز فراهم میشود.
الف ـ رفتار انتخاباتی استانهاي محروم ـ عبور از نارضايتي به رضايتمندیدر این مطلب، براساس یک تحقیق اجمالی، هفت استان به عنوان محروم انتخاب شدهاند و رفتار انتخاباتی آنها بررسی میشود. این هفت استان عبارتند از ایلام، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، سیستانوبلوچستان، کردستان، کهگیلویهو بویراحمد و هرمزگان.
در شكل شماره دو، وضعيت خط میانگینِ مشارکت هریک از آنها نمايش داده شده است. برای فهم بهتر وضعیت این استانها، «خط میانگین مشارکت در کل کشور» نیز در این شکل نمایش داده شده است. خط میانگین مشارکت در کل کشور، از حدود ٦٤ درصد در سال ٥٨ شروع شده و در انتها در سال ٩٢ به حدود ٦٣ درصد میرسد.
شکل شماره دو درباره استانهای محروم است و نشان میدهد که:
- بیشتر استانهای محروم در ابتدای انقلاب با مشارکتی کم و پایینتر از متوسط کل کشور آغاز کردند، اما هم اکنون بیشتر آنها مشارکت بالایی در انتخاباتها دارند. خط میانگین استان سیستانوبلوچستان از حدود ٣٦ درصد شروع میشود و در سال ٩٢، به ٨٣ درصد میرسد. کردستان از حدود ٤٤ درصد شروع میکند و در انتها در حدود ٦٢ درصد قرار میگیرد. هرمزگان از ٤٨ درصد آغاز میکند و در سال ٩٢، ٨٠ درصد مشارکت دارد.
- فقط دو استان محروم لرستان و ایلام در ابتدای انقلاب با مشارکت بسیار بیشتر از متوسط کل کشور و حدود ٧٠ درصد آغاز کردند. لرستان تاکنون وضعیت ثابتی داشته و خط میانگین مشارکت ایلام با رشد زیاد، در سال ٩٢، حدود ٨٢ درصد است.
-اگر رشد در مشارکت را نشانی از رضایتمندی بدانیم، رشد شدید مشارکت در استانهای محروم بیانگر رضایتمندی آنان است. پس از لرستان که به لحاظ میزان مشارکت وضعیت ثابتی داشته، کمترین رشد مشارکت در میان استانهای محروم، ٩ درصد و مربوط به استان ایلام است. پس از آن بوشهر با ١٤ درصد رشد قرار دارد. بیشترین میزان رشد در مشارکت ٤٧ درصد و مربوط به استان سیستانوبلوچستان است. این استانها در ابتدای انقلاب عمدتا با بدبینی شروع کردند؛ ولی رشد در مشارکت آنان نشان از خوشبینی آنان در این روند است.
- سه استان اهل سنت هرمزگان، سیستانوبلوچستان و کردستان در مجموعه استانهای محروم قرار دارند که همگی رشد شدید در مشارکت دارند و به استثنای کردستان همگی در سال ٩٢ بالاتر از متوسط کل کشور هستند. خط میانگین مشارکت کردستان در سال ٩٢ حدود ٦٢ درصد و در محدوده متوسط کل کشور است.
ب ـ رفتار انتخاباتی استانهاي مرفه یا توسعهیافته: عبور از رضايتمندي به نارضايتیبراساس یک بررسی اجمالی، هشت استان به عنوان استانهای مرفه و برخوردار انتخاب شدند. گیلان، خراسانِرضوی، فارس، سمنان، یزد، تهران، اصفهان و مرکزی.
شکل شماره سه وضعیت خط میانگین استانهای توسعهیافته یا مرفه را نشان میدهد. برداشت اجمالی از خط میانگین این استانها بیانگر نارضایتی از روند طیشده است. اکثر خطوط میانگین استانها یا حالت ثابت دارند و یا افت در مشارکت را نشان میدهند. این استانها در ابتدای انقلاب عمدتا با مشارکت پذیرفتنی و بالا که نشانه رضایتمندی است، شروع کردند؛ ولی وضعیت فعلیشان نشان از نارضایتی دارد.
شکل شماره سه درباره با استانهای توسعهیافته نشان میدهد که:
ـ از هشت استان توسعهیافته، تنها دو استانِ خراسان و گیلان رشد چشمگیری در مشارکت نشان میدهند. تمامی استانهای توسعهیافته یا مرفه در ابتدای انقلاب عمدتا با مشارکت پذیرفتنی و در حد میانگین کل کشور و یا بالاتر شروع کردند؛ ولی بهجز دو استان خراسان و گیلان، در سایر موارد رشد معناداری در مشارکت نداشتند.
ـ دو استانِ مرفه خراسان و گیلان در ابتدای انقلاب با مشارکت کمتر از میانگین شروع کردند؛ ولی رشد چشمگیری داشتند و هماکنون خط میانگین مشارکتشان بالاتر از ٧٠ درصد است.
- سه استان توسعهیافته سمنان، فارس و یزد هماکنون مشارکتی بالاتر از متوسط کل کشور و حدود ٧٠ درصد دارند و از ابتدای انقلاب تاکنون وضعیت تقریبا ثابتی را حفظ کردهاند.
ـ افت شدید مشارکت را میتوان در سه استان توسعهیافته و برخوردارِ مرکزی، اصفهان و تهران مشاهده کرد. خط میانگین استان مرکزی با ٢٦ درصد افت، از ٨٠ درصد به ٥٤ درصد رسیده. خط میانگین استان اصفهان با افت ١٨ درصدی از ٦٨ به ٥٠ رسیده. خط میانگین استان تهران هم با ١٦ درصد افت از ٦٢ به ٤٦ رسیده است.
ج ـ رفتار انتخاباتی استانهاي اهل سنت ـ رشد شدید در مشارکتپنج استان که بخش عمدهای از اهل سنت در آنها متمرکزند، برای بررسی رفتار انتخاباتی اهل سنت انتخاب شده است. این پنج استان عبارتند از: آذربایجانغربی، سیستانوبلوچستان، کردستان، کرمانشاه و هرمزگان.
شکل شماره چهار درباره استانهای اهل سنت نشان میدهد که:
ـ خط میانگین مشارکت در تمامی پنج استان اهل سنت رشد شدید در مشارکت دارد.
ـ تمامی استانهای اهل سنت در ابتدای انقلاب به شکل معناداری با مشارکت بسیار پایین شروع کردند و هماکنون اکثرا به شکل معناداری بالاتر از میانگین کل کشور هستند. دو استان آذربایجانغربی و کردستان، باوجود رشد در مشارکت، هماکنون اندکی پایینتر از میانگین کل کشور هستند.
سخن پایانی: از آمار گریزی نیست، اما... .
در اين بررسي و بررسیهایی ازایندست، پيوند و رابطه ميان «نظام» و «مردم» از زاويه انتخابات و آن هم صرفا از دريچه آمار و ارقام مشاركت بررسي شده است؛ اما باید دقت داشت که قطعا كم نیستند قهركنندگاني كه در زمان خطر، براي دفاع از کشور و نظام به ميدان میآيند و در مقابل هستند شركتكنندگاني كه نه از زاويه عشق و مشاركت، بلكه با ديد منفعتطلبي رأي ميدهند و واي بر روزي كه منفعت در جای ديگری باشد.
ولی باید توجه داشت که با وجود تمامی مسائل فوق، از آمار گريزي نيست. ارقام، ما را از وادي ذهنیاتِ خود و اطرافيانمان بيرون ميآورد و واقعيت را روشن ميکند و طبعا هرگونه برنامهريزي بايد برايناساس انجام شود؛ البته آمار و واقعيات نيز نياز به تحليل دارند و عمق آنها بايد كشف شود. درست است که تكيه بر ظاهر آمار ميتواند سادهلوحانه باشد؛ ولی بيتوجهي به آن نیز ميتواند مهلك بشود.