ابعاد اجتماعی رفتار دهه هشتادی‌ها

دکتر داود پرچمی
کد خبر: ۵۹۸۷۷۰
|
۰۲ تير ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۳ 22 June 2016
|
9974 بازدید
رخدادهایی نظیر میتینگ غیر منتظره دهه هشتادی ها که از طریق شبکه های اجتماعی هماهنگ شد و در روزهای گذشته باعث بروز هنجارشکنی هایی در پاساژ کورش و برخی نقاط دیگر شهر تهران شد، خبرگزاری «تابناک» را بر آن داشت تا چرایی این موضوع را در بخش خبرهای ویژه با خوانندگان خود به مشورت بگذارد.

به گزارش «تابناک» غالب نظرهای دریافتی از سوی خوانندگان ناظر بر برخی فرصت ها و آسیب های اجتماعی در رابطه با این نسل از جامعه ایرانی بود. با توجه به نظر کاربران صلاح دانسته شد این موضوع با یکی از صاحب نظران و متخصصین مسائل اجتماعی در میان گذاشته شود و نظرات ایشان به خوانندگان منعکس شود.

در همین راستا «تابناک» دغدغه ها و اظهار نظرهای خوانندگان و نیز فرصت ها و آسیب های اجتماعی که متوجه دهه هشتادی ها هست را با «دکتر داود پرچمی» عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران و متخصص مسائل جامعه شناسی در میان گذاشت.  
در ادامه مشروح گفت و گوی «تابناک» با دکتر «داود پرچمی» را می خوانید:

-آقای دکتر پرچمی با سلام و قبولی طاعات، در ابتدا بفرمایید؛ آسیب ها و فرصت های تکنولوژی های جدید و ابزار اطلاع رسانی نظیر شبکه های اجتماعی و اینترنت را برای این نسل از جامعه (دهه هشتادی ها) چگونه ارزیابی می کنید؟

بنده هم عرض سلام و ادب دارم، و از خداوند متعال قبولی طاعات وعبادات شما عزیزان و همه مخاطبان گرامی شما را خواستارم. امید است که در این شب های پیش رو که مقدرات یکساله ما رقم می خورد، خداوند بهترین تقدیر وتدبیر را برای همه ما، جامعه ما و همه مسلمانان جهان تقدیر نماید.

در ابتدا اجازه بدهید قدری درباره فضای مجازی و یا با تعبیری دیگر جامعه مجازی و ویژگی‌های آن صحبت کنیم. اولا ما می‌توانیم از جامعه مجازی صحبت کنیم زیرا همانطور که انسان‌های دارای اشتراکات مهم در جامعه عینی با هم روابط اجتماعی دارند تا بتوانند نیازهای خود را برای نیل به اهدافِ پیدایش و خلقت و تعالی خود ارضاء کنند.

 در جامعه مجازی نیز همین ویژگی‌ها را شاهدیم، شاید بدلیل فرامکانی و فرازمانی بودن آن از مفهوم فضا استفاده می شود و تلویحاً نوعی نامحدودی در آن وجود دارد. اما عناصر تعریف جامعه عینی بطور کامل در آن محقق است و به نظر می رسد اطلاق جامعه مجازی به آن به صواب نزدیکتر باشد.

 این جامعه دارای مطلوبیت هایی است که اقبال به آن روزافزون گردیده است. انسانها در این جامعه می توانند هویت هایی را بخود اختصاص دهند که دوست دارند آنگونه باشند، بی اینکه هویت جدید هزینه ای را به آنها تحمیل کند و این می تواند با هویت آنان در جامعه عینی که محدود به حدود و ثغور اجتماعی است، متفاوت باشد. در جامعه مجازی نابرابری اجتماعی کم رنگ‌تر می شود و هرکس در سقف ظرفیت‌های وجودی خود بی اینکه از دیگری بکاهد ارتقاء می یابد و نقش‌های اجتماعی را به نحوی که رضایت کسب کند عهده دار و ایفا می کند.

هرچند که محدودیت قابلیت‌های فردی و موجودیت فرهنگی او از بنیان‌های اساسی این حضور در جامعه مجازی نیز خواهد بود. جامعه مجازی گستره نامحدودی دارد تنگنای زمان و مکان در آن کمرنگ شده، در نتیجه تغییر حرکت مادی به انتقال انرژی، پایه و اساسی برای حیات مجازی گردیده و ابزار و وسایل خود را طلب نموده که در صورت تکنولوژی بروز و ظهور یافته است. تاکنون کنشگری در جامعه مجازی برمبنای توان شنیداری و دیداری و کنترل و تسلط دو حس بینایی و شنوایی رخ نموده و احتمال میرود در جهت کنترل دیگر ابزار های شناخت حسی یعنی بویایی، چشایی و لامسه نیز حرکت نماید. این موفقیتی است که در صورت تحقق، احتمالاً بسیاری ازکاستی های جامعه مجازی نسبت به جامعه عینی درآینده جبران شود و عینی شدن در فضایی بدون محدودیت زمان و مکان جلوه گر شود.

امروز تعاملات مبتنی بر نور و صدا و آثار برآمده از آنها توسط افراد، بدون ضرورت حضور عینی، حضوری با سرعت، متنوع، متکثر و با ماندگاری بیشتر را در تعاملات جامعه مجازی سبب شده و اینها از جذابه های مهم حیات در جامعه مجازی است. جامعه مجازی دارای ظرفیتی است که تولید و مصرف انواع سرمایه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درآن تسهیل و همه گیر شده و نوعی آزادی فردی برای انتخاب سبکی از زندگی در این جامعه را که ممکن است تفاوتهایی با سبک زندگی عینی او باشد را فراهم ساخته است.

در این جامعه انتخاب برمبنای جهان بینی و انسان شناسی افراد، به صورت بیشتر و کم هزینه تر امکان پذیر است. این جامعه مظروفی است که می توان هر چیزی در آن ریخت، همانند جامعه عینی فرصت بهره مندیِ قدرت از آن کسی است که تولید سرمایه بنماید. در جامعه مجازی هرکس که سرمایه فرهنگی و اجتماعی بیشتری تولید کند می تواند فرصت بیشتری در تولید و اعمال قدرت اجتماعی و تبدیل آن به اشکال دیگر قدرت یعنی اقتصادی و سیاسی به خود اختصاص دهد. این ویژگیها باعث شده قشر خاصی که این فضا مطلوبیت بیشتری برایشان دارد و از آن بنابر آنچه توضیح داده شد استفاده بیشتری می کنند، حضور بیشتری هم داشته باشند. لازم است موضوع فضای مجازی و یا جامعه مجازی و ویژگیهای آن و موضوع محتوی، نحوه بهره برداری و حرکتهای اجتماعی که درون این فضا سازماندهی می شود را منفک از هم تحلیل و به علل و عوامل آن توجه نمود.

-آقای دکتر امکانش هست به صورت خلاصه  به مهم ترین اثرات فضای مجازی کنونی بر محیط اجتماعی اشاره کنید؟


بله بطور خلاصه باید گفت: موضوع اصلی تولید سرمایه فرهنگی یعنی علم، دانایی و معرفت و سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد، اعتبار و احترام است، جوامع مختلف متناسب با شرایط خود تولید کننده و مصرف کننده این سرمایه ها هستند.

جامعه ای که تولید سرمایه نکند ناگزیر مصرف کننده دیگران خواهد بود و این نوعی وابستگی در پی خواهد داشت. فرهنگ مدرن و اقتضائات آن در حال تسخیر نظام های فرهنگی سنتی است. امروز تکنولوژیِ ایجاد کننده فضای مجازی به عنوان ابزاری برای گسترش نوعی سبک زندگی بکار میرود و در شرایط فعلی تاریخی و سیاسی و اجتماعی ما این سبک زندگی به مثابه ابزاری برای وقوع تغییرات اجتماعی و سپس سیاسی بکار میرود. فضای مجازی با انبوهی از اطلاعات شرایطی می سازد که غربالگری آن برای مخاطب و کاربر سخت است و مخاطبی توان حضور بدون آسیب در این فضا را خواهد یافت که خود اندوخته لازم از علم، معرفت، اخلاق و عقلانیت برای غربالگری داده های مورد مصرف در این فضا را داشته باشد.

علاوه بر این مسئله نبود شرایط پذیرش هنجارهای نظام اجتماعی است. در دورانی که هنجارهای سنتی سست شده، و هنجارهای جدید، بیرونی و حاکمیتی تلقی و زمینه پذیرش خود را از دست بدهد، وقوع این نوع حرکاتی که نوعی هنجارشکنی است قابل پیش بینی می‌باشد. تلقی ناکارآمدی از نظام اداره کشور زمینه پذیرش قواعد آن را سست و این امر نیز می‌تواند آسیب‌پذیری حضور در فضایی که سیلی از اطلاعات سره و ناسره را منتشر می کند افزون نماید.

-اصولاً به نظر شما سبک زندگی جامعه ایرانی با مبنا قراردادن متولدین هر دهه به صورت مجزا در طول دهه های اخیر دچار چه تغییر و تحولاتی شده است؟

اولا ما نمی توانیم یک جمعیتی محدود که برخی آمارها آن را بین 600 تا 2000 نفر گفته اند و در یک پدیده اجتماعی بروز کرده را به تمامی جمعیت آن تعمیم دهیم. لذا اطلاق دهه هشتادی ها محل تردید است. وقتی آنچه در آن تجمع دیده شده حداکثر 2000 نفر، در مقابل کل جمعیت دهه هشتادی تهران که حدود 1775000  نفر و جمعیت 14 – 17 سال دبیرستانی ها که احتمال حضور دراین تجمع را داشته حدود 640000 -650000 نفر است، نمی توانیم تجمع را دهه هشتادی ها بنامیم، دهه هشتادی هایی که نیامده اند و به مراتب بیشترند دیده نمی شوند، بدون تعمیم به کل، پدیده تجمع در پاساژ کوروش به عنوان یک پدیده اجتماعی  و فعلا نه به عنوان یک مسئله اجتماعی قابل بررسی است. بنابراین درباره آنها که آمدند صحبت میکنیم و از تعمیم به کل خودداری می نمائیم. برای تعمیم به کل مطالعات خاص آن را باید انجام داد.

نکته دیگری که لازم است به آن توجه و مورد تاکید قرار گیرد فرهنگی و اجتماعی بودن این پدیده است، اساسا از سیاسی کردن موضوع باید اجتناب نمود، هرچند این پدیده در ریشه های خود ابعاد سیاسی به معنی چگونگی اداره جامعه را دارد و دارای پیامدهای سیاسی نیز می تواند باشد. این پدیده بروز و یک مانور قدرت اجتماعی است که خود در بستری از قدرت اقتصادی و زمینه فرهنگی حاصل ازآن ( یعنی قدرت فرهنگی) بوجود آمده و می‌تواند تبدیل به قدرت سیاسی شود. مانوری که اگر از سازماندهی پنهان جریانهای سیاسی برخوردارباشد تلاشی برای بروز نگهداری ظرفیتهای آنان در مواجه های سیاسی می تواند باشد.

حضور در فضای مجازی و عضویت در گروه‌های آن این یک شرایطی است که بالقوه می‌تواند برای جامعه فرصت و یا تهدید باشد. ما در شرایطی هستیم که وجوه تهدیدی آن را بیشتر درک می کنیم و بیشتر با آن مواجه ایم. در شرایطی که در سالیان اخیر یعنی هرچه از وقوع انقلاب می گذرد جامعه ما از یک جامعه فعال در عرصه های مختلف به یک جامعه منفعل میل می کند وجوه تهدیدی تغییرات اجتماعی بیشتر شرایط ما را شامل می‌شود.

نکته دیگر آنکه سرعت گردش اطلاعات و جامعه اطلاعاتی تغییرات ارزشی بسیار زیادی را در همه اقشار و گروه-های سنی ایجاد کرده و می‌کند این تغییرات درون جامعه وجود دارد و منحصر به متولدین یک دهه نیست، اما در بزنگاه ها بروز و ظهور می‌نماید، لذا توجه ما را بخود جلب و ایجاد هراس می نماید. تغییرات فرهنگی در جمعیت با فاصله یک نسل به خوبی قابل رویت، شناخت و تحلیل است.

برای درک بهتر می توان دهه 80 را با دهه 50 و 60 مقایسه کرد. امروز تحول در ایفای نقشهای اجتماعی تقریبا در همه گروههای سنی از جمله در گروه سنی نوجوانی که از 12-13 سالگی تا 17-18 سالگی است مشاهده می شود. همانطور که در سبک زندگی و الگوی مصرف بویژه الگوی مصرف فرهنگی اقشار جامعه تحولاتی را مشاهده می کنیم در این گروه سنی هم می بینیم. این تحول خاص دهه هشتادی ها نیست یک فرایند تغییر در ارزشها، و هنجارها و سبک زندگی است که هم متولدین دهه های قبل، و هم متولدین دهه های بعد را به صور مختلف و با درجه شدت گوناگون در بر می‌گیرد.

از نظر تیپولوژی این تجمع را می توانیم جماعت و یا انبوه مردم (Crowd) بنامیم. این نوع از تجمع عده ای از افراد که دارای تجانس هستند، با هم دارای رابطه می باشند، از توان هماهنگی سریع و حرکت جمعی برخوردارند، بدون رهبر و بدون تفکیک نقش در تجمع می باشند. قابل ذکر است از آنجا که ظاهرا عمده این سازماندهی در تلگرام و گروهها و هشتکهایی صورت گرفته که قبلا هم سابقه دورهمی داشته اند، برحساسیت این موضوع و بررسی دقیقتر آن بویژه اهداف و مقاصد سازمان دهندگان افزوده می شود.

-نظر و نگاه شما در مورد ابعاد جامعه شناختی رفتار و کنش های اجتماعی متولدین دهه 80 چیست؟

اساساً ما در یک فرایند تغییر قرارداریم، این فرایند از یکسو تابع تغییرات ارزشی در نظام بین المللی از سنتی به مدرن، از دینی به سکولار است و از سوی دیگر تابع شرایط حاصل از وقوع انقلاب، جنگ و رکود اقتصادی به عنوان عوامل تغییرات اجتماعی است. مقایسه مقاطع مختلف این فرایند نتایج خاص خود را خواهد داشت. مراحل و مقاطع اولیه این فرایند با مقاطع انتهایی آن تفاوتهایی بسیاری را نشان می هد. بطور کلی نسل جدید نسبت به نسل قبل خود، از نظر فرهنگی نسبی گراتر، از نظر اجتماعی خواهان آزادی های اجتماعی در روابط خود و امکان رابطه متنوع تر و با قیودات کمتر هستند، از نظر سیاسی بیشتر خواهان نظامی هستند که این نوع ارزشها را در جامعه ترویج و یا حداقل از آن ممانعت نکند، می توانیم دهه شصتی ها را به ارزشها، نگرشها، قواعد و هنجارهای منبعث از انقلاب اسلامی پایبند تر بدانیم  این درحالی است که به نظر می‌رسد در شرایط کنونی جامعه بروز عدم پایبندی به هنجارها و قواعد بیشتر شده است. از نظر اقتصادی خواهان تمکن مالی از راههای میانبر و با زحمت کمتر، از نظر قشر بندی اجتماعی تمایل بیشتری به تحرک و ارتقاء اجتماعی دارند، از نظر گروه مرجع بیشتر گروه مرجع غیر خودی یا بیرونی را بر می گزینند. بیش از نسل خود از رسانه و وسایل ارتباط جمعی مدرن استفاده می کنند، سطحی ترند، فردگرا ترند، کمتر تمایل به فدارکاری و ایثار اجتماعی دارند، از امید کمتری برخوردارند، کمتر ارزشها و هنجارهای دینی و سنتی را تمکین می کنند، در کل ارزشها، گرایشات و سبک زندگی آنان متفاوت با نسل پیشین آنهاست، از این سبک زندگی به مثابه ابزاری برای نمایش اعتراض وتقابل در برابر وضع موجود استفاده می کند.

 رعایت هنجارهای مرسوم را برای دستیابی به مطالبات بحق خود غیر مفید  و یا ناکافی می‌داند، امیدواری کمتری برای تحقق اهداف و آرمان‌های خود دارد. این موارد در مقایسه با نسل قبل از آنها بیشتر مشاهده می‌شود. در عین حال جوانان و نوجوانان بسیاری هستند که این گونه نیستند و شباهتهای زیادی با نسل قبل خود بویژه در پایندی و امیدواری به نتیجه رسیدن فرایند اجتماعی فعال و پویای مبتنی بر انقلاب و اصول آن.

بی نظمی اجتماعی به معنی ناهماهنگی اجزای نظام اجتماعی از مهمترین معضلات کشور است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ساختارهای درون نظام اجتماعی ناهماهنگ عمل می کنند. نهاد اقتصاد و سیاست و فرهنگ هماهنگی لازم را ندارند. مهمترین تعیین بی نظمی اجتماعی در جامعه مغایرت سبک زندگی مورد انتظار نهاد دین و سیاست، اقتصاد و فرهنگ، و اجتماع است. سبک‌های زندگی مورد انتظار نهادهای مختلف متفاوت و بعضا مغایر و متضاد با هم است.
وقتی کوروش هست فرصت‌ها و تهدیدهای نیز با آن همراه است. کورش و دیگر هایپرها و مگامال‌ها و موسسات اقتصادی برآمده از نظام اقتصادی سرمایه داری است. این پدیده ها اقتضائات فرهنگی و اجتماعی خود را دارند. نظام سرمایه داری فقط یک نظام اقتصادی نیست بلکه در درون خود خرده نظام‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متناسب با نظام اقتصادی را دارد. شاپینگها و مگامال‌ها برای طبقات بالای جامعه به وجود می‌اید و حضور و رفت آمد در آنها هویت بخش است، از یکسو نوعی آگاهی طبقاتی را منتشر می کند که کنشگران احساس می کنند با کسانی در تعامل هستند که خواستگاه طبقاتی مشترک دارند، از سوی دیگر گمنامی در شهر  و بودن در آن محیط و خرید احتمالی و پرسه زنی در آنها نشانه تفاخر اجتماعی و تعلق طبقاتی و برخورداری از پایگاه اقتصادی و اجتماعی بالاست، بسیاری را می بینیم که بی اینکه قدرت خرید از داشته باشند، در این گمنامی خود را دیگری احساس کرده و خود جدید به تعامل می پردازند هم باخود و هم دیگران  در این مراکز و فضای فرهنگی و مناسبات اجتماعی متناسب با آن را به نمایش می گذارند و از این طریق احساس لذت و شادمانی و خود شکوفایی می کنند.

پرسه زنی و نشاط حاصل از آن نوعی گذران اوقات فراغت است که می توان آن را نوعی عکس العمل به از خود بیگانگی از نظامات موجود دانست. جای تعجب است در کشوری که علمداری تقابل با نظام سلطه جهانی را دارد و اقتصاد مقاومتی مدل اقتصادی آن برای حضور در این رزمگاه سیاسی و اقتصادی است، این گونه بنگاه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که چند کارکردی است و وجوه اجتماعی و فرهنگی آن کم اهمیت تر از وجه اقتصادی آن نیست چگونه سر برمی آورند و تاسف بیشتر آن است این گونه موسسات بعضا توسط نهادها دینی و مذهبی و انقلابی به وجود می‌آید.

از جمله موفقیت‌های استکبار در تقابل خود با جبهه مقاومت اسلامی صرف انرژی و توان ما به حفظ نظام در ابعاد سیاسی و امنیتی بوده، و این امر ما را از پرداختن به جنبه های فرهنگی و اقتصادی غافل کرده است. ما در ساختار سیاسی و نظامی تا کنون مدلی متناسب با انقلاب بوجود آورده ایم اما در اقتصاد و فرهنگ دست به کپی برداری زده ایم و این شرایط فعلی را بوجود آورده که شاهد بروز چنین پدیده‌های هستیم. ما پدیده های فرهنگی را با تحلیل‌های سیاسی تحلیل و برخوردهای امنیتی و پلیسی حل می‌کنیم.

-آقای دکتر شما اساسی‌ترین تفاوت‌های متولدین دهه 80 با متولدین دهه های مانند 70 و 60 را در چه چیزی می بینید؟

از نظر فرهنگی ترجیح نسبی گرایی فرهنگی و تساهل نسبت به خود و دیگری و لذت جویی های مادی در زندگی روزمره و کم توجهی به لذات معنوی، غیر فلسفی و غیر ایدئولوژیک بودن، ابراز علاقه بیشتر به فرهنگ و هنر ایران، تمایل به استقلال مالی فردی، فردگرایی و ترجیح خود بر دیگران، مادی شدن و سودانگاری در مقابل معنویت گرایی، سهل گیری و سطحی نگری، ترجیح زندگی در حال، مسئولیت پذیری اجتماعی ضعیف تر، تمایل بیشتر به گرایشات مدرن مانند فمنیسم و محیط زیست، دارای الگوی متفاوتی از مصرف کالای فرهنگی و روشهای گذاران اوقات فراغت، تمایل به دین اخلاقی، تمایل بیشتر به ادیان نوظهور و قرائت های دنیوی از دینداری و سعادت و مرجح دانستن خوشبختی به رستگاری، مصرف بیشتر رسانه ای جدید دیجیتال و از نظر اجتماعی تمایل بیشتر در آزادی در روابط اجتماعی، تمایل بیشتر به روابط مجازی و عضویت دراین شبکه ها، عدم آمادگی برای پذیرش نقش های اجتماعی بویژه نقش های اجتماعی سنتی مانند نقش والدینی،  دارای گروه مرجع غیر خودی بیرونی علاقه بیشتر به خروج از ایران و از نظر سیاسی این نسل بطور کلی کمتر سیاسی هستند و ضمن بروز رفتارهای اعتراضی و اعلان نارضایتی، علاقه زیادی برای مشارکت در امورسیاسی ندارد. از نظر اقتصادی، خواهان رفاه مادی بیشتر و با زحمت کمتر .

-حضرت عالی در شکل گیری شخصیت متولدین دهه 80 به ترتیب نقش خانواده، رسانه ملی و آمورش و پرورش را چگونه ارزیابی می کنید؟

نقش خانواده در جامعه پذیری کاهش یافته است. اساسا از برآمدهای مدرنسیم نظام خانوادگی کوچک، روابط اجتماعی فردمحور، تغییر در الگوی ایفای نقش در خانواده و کاهش اقتدار والدین به نفع فرزندان، گرایشات فمنیستی منجر به حضور کمتر زنان در نقشهای فطری و طبیعی مادری و همسری و استقلال طلبی منجر به اشتغال و حضور بیشتر در جامعه است. از سوی دیگر وسعت نقش نهادهای اجتماعی کننده دیگر مانند رسانه‌ها و آموزش و پرورش و فراهم کردن حضور بیشتر فرزندان در بیرون خانه و استفاده بیشتر از رسانه ها نقش خانواده را در جامعه‌پذیری فرزندان کمرنگ نموده است. بعلاوه اولیای فرزندان خود آمادگی و دانش لازم برای تاثیرگذاری و جامعه پذیری فرزندان شان برای نقش آفرینی در دنیای مدرن را ندارند.

آموزش و پرورش توانایی‌هایی را هدف گرفته و از برخی توانایی‌های ضروری دیگر غفلت کرده است، تربیت آموزش و پرورش برای سبک زندگی متناسب با نظام فرهنگی جامعه و نقش‌های پیش روی کودکان و نوجوانان و جوانان نیست. توانایی‌های عمومی را افزایش می دهد که نیروی انسانی مورد نیاز نظام سرمایه داری را در آینده تامین کند. تحت سلطه و فشار نهاد سیاست قدری آموزشهای دینی نیز در آن گنجانده شده است. این درحال است که کادر آموزشی آن نیز باور و آمادگی لازم برای درونی آنها را ندارد. اگر قرار است محصلین ما برای سبک زندگی با قواعد منبعث از فرهنگ اسلامی و ایرانی آماده شوند، لازم است دانش و شناخت لازم از هنجارها و قواعد این سبک زندگی و ضرورت رعایت انها در ایفای نقشهای اجتماعی شان بدست آورند. در کجای نظام آموزشی ما دختران ما برای نقش همسری و مادری آماده و انگیزه پیدا می کنند؟ و همچنین کجا ویژگی‌های روحی و جسمی زنان و چگونگی تعامل با همسر و فرزند به پسران ما آموزش داده می شود که در نقش همسری و پدری خود کارآمد باشند؟ با کدام کادر آموزش و معلم؟

از افزایش نرخ طلاق که عامل اصلی آن عدم شناخت زن و مرد ازتمایلات و خواسته هایشان از هم است، مهمتر از عوامل اقتصادی، می توان به اندازه توانایی و امادگی ایفای نقشهای اجتماعی در بین مردان و زنان پی برد.

 این در شرایطی است که دگر نظام سنتی جامعه پذیری متحول شده و فرزندان را برای آماده سازی ایفای نقشهای اجتماعی در اختیار ندارد. بسیاری از این آموزه ها آموزه های کاملا علمی است که در عین تطابق با آموزه های دینی از آن متفاوت است. نظام آموزش و پرورش لازم است نقش محور باشد، یعنی توانایی و آمادگی لازم برای ایفای نقشهای اجتماعی را با درونی کردن یافته علمی و ارزشهای نظام اعتقادی و دینی مردم بگونه ای فراهم آورد که نهادهای اجتماعی از قِبَل ایفای نقشهای اجتماعی کارکردهای خود را در راستای اهداف نظام کل و یا به تعبیری دیگر شکوفایی استعدادهای انسانها برای رسیدن به رستگاری و هدف خلقت خود داشته باشند. تربیت موجود در سطح خرد ما را در سطح میانه و کلان با اختلال اجتماعی و بی نظمی کارکردی مواجه کرده است.

در مورد رسانه ملی اساسا رجوع به رسانه ملی کاهش یافته است. اگر متولدین دهه شصت پای تلویزیون می نشستند متولدین دهه‌های بعد مصرف رسانه‌ای دیگری دارند، فضای مجازی به عنوان یک الگوی مصرف کالای فرهنگی رسانه‌ای آثار و تبعات خود را دارد. در این فضا دست برتر با فرهنگی است که تولید سرمایه فرهنگی بیشتر و مقبول‌تری را دارد. مقبولیت تولیدات فرهنگی صرفا متاثر از جنبه های هنری و فنی و محتوایی نیست، بلکه رسانه به عنوان ابزاری که پیامی را به مخاطب انتقال می دهد متاثر از میزان مقبولیت فرستنده پیام، ارزشگذارها و هنجار فرستها نیز هست. اگر به هر دلیلی فرستنده پیام مقبولیت لازم را نداشته و یا از دست داده باشد تاثیر پذیری مخاطب نیز کاهش پیدا خواهد کرد. وقتی در بسیاری از موارد مسئولین طراز اول اجرایی کشور رسانه ملی را به جانبداری متهم کنند  و یا از نظر منابع مالی و اعتباری در تنگنا و تحریم قرار می گیرد و نمی تواند برنامه های خود پر کند دیگر چه اعتباری برای آن باقی می ماند که محل رجوع مردم باشد.

جامعه پذیری دیجیتالی فرزندان ما را دربر گرفته، بدلیل پایین بودن نرخ تولید و مصرف سرمایه فرهنگی بومی و ملی بواسطه ناکارآمدی دستگاه‌های فرهنگی و کاهش تاثیر جامعه پذیرکنندگی خانواده از سوی دیگر، بخش مهمی از جامعه پذیری فرزندان ما را در گوشه اتاق‌هایشان، و درگوشی‌های همراهشان بصورت دیجیتالی صورت می گیرد و این درشرایطی است که فرزندان توانایی لازم برای غربال‌گری مصرف فرهنگی خود را پیدا نکرده اند. این شرایط فرصتی است برای کسانی که با این کشور دشمنی دارند و اینجا این پدیده بعد سیاسی نیز پیدا می کند.
پایین بودن تولید سرمایه فرهنگی، تضعیف نقش والدینی در خانواده، تک بعدی شدن تربیت در مدارس متناسب با نیاز جامعه سرمایه داری، یعنی تربیت نیروی انسانی برای ایفای نقشهای شغلی، تقلیل کار فرهنگی به کار تبلیغی درباره چند رفتار ظاهری دینی و ترویج صورت گرایی، و سیاست زدگی در نهادهای اجتماعی، سردرگمی و عدم وفاق بین مسئولین کشور در انقلابی ماندن یا نماندن و عدول از ارزشهای انقلابی در دستگاههای اجرایی و اداری و شکاف فرهنگی بین آنان، ما را در شرایط انفعال فرهنگی قرار داده است و این امر موجب نگرانی شده است. این شرایط نوعی هویت یابی متفاوت و متعارض با ارزشهای حاکم بوجود آورده و ایجاد نگرانی می کند، با ترویج الگوهای بیرونی برای سبک زندگی آن را به مثابه ابزاری برای تغییرات اجتماعی و سیاسی در آمده شده است. در این زمینه کارنامه شورای انقلاب فرهنگی که سیاستگذاری های فرهنگی را عهده‌دار است و به تبع آن دستگاههای فرهنگی مختلف، کارنامه قابل قبولی نیست و این در شرایطی است که خوشبختانه رشد علوم انسانی در کشور در حدی است که  بسیاری از این امور قابل سازماندهی است.

-با شرایط کنونی و بدون اعمال تغییر در وضعیت شما آینده متولدین دهه 80 را در بخش اقتصاد، سیاست، علم و فناوری و دیگر ابعاد زندگی اجتماعی به چه صورت می بینید؟


همانطور که قبلا اشاره شد این تغییرات خاص متولدین یک دهه نیست، چگونگی ظهور و بروز و شدت و ضعف آن متفاوت است. البته از آنجا که دهه هشتادی ها بیش از متولدین دهه های قبل تجربه زیسته در این فضا را داشته اند می توان آنها را خاص تر دید. اگر این روند ادامه پیدا کند فرهنگ برخاسته از مدرنیته در ابعاد مختلف آن که سلطه خود را بر تمامی نظامهای فرهنگی تحمیل کرده ادامه پیدا خواهد کرد و تشدید خواهد شد. اما در جامعه ظرفیتهای دیگری وجود دارد که اگر آز انها استفاده شود این روند تغییر خواهد نمود. وجود گرایشات اسلام خواهانه انقلابی در جوانان که معتقد است اداره جامعه براساس اصول انقلاب اسلامی موجب پیشرفت عادلانه جامعه و فراهم آمدن رفاه و توسعه دنیوی و رستگاری اخروی خواهدشد، وجود روحیه جهاد، تلاش و کوشش انقلابی برای آبادانی و سر بلندی کشور، آمادگی و صبر انقلابی برای تحمل مشکلات ناشی از مزاحمتهای دشمنان انقلاب و مبارزه علیه استکبار جهانی و مقاومت اسلامی در مقابل آن درجوانان متدین ظرفیت مهمی است که با فراهم بودن دیگر شرایط می توان از آن برای کنترل این وضعیت استفاده نمود.

-اگر بخواهید به عنوان یک متخصص و صاحب نظر به مسئولین امر در رابطه با پدیده دهه هشتادی ها توصیه و سفارشی داشته باشید، مهم ترین نکاتی که قابل ذکر می دانید چیست؟


در ابتدا لازم است سلطه نهاد سیاست بر سایر نهادها و سیاست زدگی بیش از حد در مواجه پدیده های اجتماعی بویژه تحلیلهای مبتنی بر منافع جناحی پرهیز شود. از نفاق و چند دستگی مسئولین بویژه مسئولین سطح بالای کشور پرهیز شود و همانطور که تاکنون و در اکثر موارد رهبری انقلاب فصل الخطاب بوده‌اند این رویه تداوم داشته باشد، زیرا علاوه بر ضرورت شرعی و اعتقادی، ویژگی‌ها، توانمندی‌ها، تجربه و درایت ایشان، تعیین کنندگی سیاست‌های کلی نظام  بر اساس قانون اساسی، تحمیل هزینه های اجتماعی عدم موفقیت بخشهای مختلف کشور ایجاب می کند که در موارد اختلافی بین مسئولین فصل الخطاب رهبر معظم انقلاب باشند و براین اساس اطاعت از ایشان ضرورت شرعی و قانونی و عقلی است. طبق بررسی هایی که ما کرده ایم هم اکنون در جامعه با شکاف فرهنگی روبرو هستیم و اگر برای آن فکری نشود بزودی تبدیل به تضاد فرهنگی شده و سپس تضاد اجتماعی و رودرویی نیروهای اجتماعی را شاهد خواهیم بود. پیشگیری از هر نوع اقدام و رفتاری که به نحوی با اصول کلی انقلاب مغایر باشد و موجب تضعیف اعتقاد و عمل به این اصول شود، پیشگیری از اقداماتی که به نحوی از مقبولیت نظام نزد مردم می کاهد مانند زی تفاخر جویانه و تجمل گرایانه برخی مسئولین و خانواده هایشان که زمینه عدم پذیرش هنجارها و ارزشهای همسو با آن میشود. ایجاد شفافیت در امور و مبارزه با فساد گسترده که متاسفانه قوه قضائیه آنطور که لازم است با آن برخورد نکرده و نمی کند و این امر از کارآمدی نظام و مقبولیت آن کاسته و موجب گسترش نا امیدی در مردم و بویژه جوانان ونوجوانان شده است. کسب آمادگی برای پویایی نظام فرهنگی و افزایش توان خودسامان بخشی نظام فرهنگی و رشد تولید سرمایه فرهنگی در سطح خرد و کلان بوسیله دانشگاهها و حوزههای علمیه و بخصوص متخصصین علوم انسانی، پیش بینی علمی و آینده پژوهی تحولات اجتماعی فرهنگی آینده و اخذ تدابیر و سیاستگذاری‌های علمی و عقلانی برای مواجه با آن، تجدید نظر محتوایی و روشهای درونی کردن قواعد و هنجارها و ارزشهای اجتماعی در آحاد جامعه که خود توان تشخیص و غربالگری کاربرد داده و اطلاعات عرضه شده در فضای مجازی را داشته باشند. آموزش والدین برای بازگشت اقتدار خانواده و برقراری رابطه با فرزندان در شرایط جدید و همراهی هرچه بیشتر آنان در فضای مجازی، کمک به کارآمد سازی رسانه ملی و اقبال عمومی از آن، توجه به نیازهای نوجوانان و جوانان و فراهم سازی فعالیت فرزندان، نوجوانان و جوانان در فعالیتهای جایگزین ورزشی و هنری با توجه به اینکه برخی الگوهای آن از طریق ماهواره و اینترنت در حال گسترش است. تقویت هویت ملی در جوانانو نوجوانان برای آنکه در این قبیل تجمعات به منافع و ارزشهای ملی خدشه ای وارد نشود. کاهش فاصله بین فرهنگ رسمی و فرهنگ غیر رسمی که بخصوص در رسانه ملی لازم است به آن توجه شود از مواردی است که لازم است مسئولین محترم به آنها توجه نمایند.

-ضمن تشکر از وقتی که در اختیار «تابناک» قرار دادید، اگر در نکته ی خاصی در نظر دارید بفرمایید.

فکر می کنم درباره همه موارد لازم صحبت کردیم اگر شما سئوال مشخصی دارید مطرح کنید تا دربابره آن صحبت کنیم.  امید است این مصاحبه برای بهبود وضع جامعه و کمک به مسئولین عزیز مفید باشد.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟