همزمان با افزایش نقدها به نظام سلامت به واسطه حوادث رخ داده در این مجموعه ـ که پس از وقایع رخ داده برای عباس کیارستمی به اوج رسید ـ این پرسش پیش آمد که مهمترین دلیل افزایش سوءتفاهمها میان
پزشک و بیمار و مرتفع شدن این دیوار بیاعتمادی چیست و وزارت بهداشت و درمان چه راهکاری برای تغییر این وضعیت میتواند انجام دهد؟
به گزارش «تابناک»، در پی وقایع رخ داده پیرامون نحوه درگذشت عباس کیارستمی، موج اول اعتراض هنرمندان، موج دوم از سوی عموم مردم در فضای مجازی شکل گرفت و گروهی از مردم در شبکههای اجتماعی چون فیس بوک و توییتر با هشتگ #خطای پزشکی، از دیگر کاربران فضای مجازی خواستند تا تجربیاتشان را در این زمینه به اشتراک بگذارند و اگر خود یا نزدیکانشان قربانی چنین خطاهایی شدهاند، این وقایع را بازگو کنند.
«تابناک» وعده داد در سلسله مطالبی به کالبدشکافی علل وقوع این
وضعیت و همچنین کاهش اعتماد عمومی نسبت به سیستم درمان کشور و افزایش نگاه
منفی نسبت به این حوزه خواهد پرداخت، تا شاید وزیر بهداشت و درمان و
مدیرانش در این زمینه، اقدامات اصلاحی در دستور کار قرار دهند و سیستم درمان
که کوشیده میشود از آن انتقاد نشود، به شرایط استاندارد نزدیکتر شود.
در این راستا، شاید مهمترین دلایل افزایش بیاعتمادی به پزشکان و تنشهای متعدد که گاهی رسانهای میشود، عدم اطلاع رسانی درست به بیمار و بستگان بیمار و عدم مشارکت کافی بیمار در انتخاب روند درمانی است. در واقع به دلایل مختلف از جمله تصور برخی پزشکان مبنی بر اینکه بیمار توان «فهم» بیماری را ندارد، به جای سادهسازی تعریف عارضه، معمولاً یا توضیح کلی میدهند و یا توضیحات را به صورت مستمر بیان نمیکنند.
این در حالی است که اطلاع رسانی پیوسته به بیمار درباره بیماری و همچنین اقدامات درمانی و داروهای مصرفی جزو حقوق پایه یک بیمار محسوب میشود و زمانی که بیمار یا بستگانش در جریان جزئیترین روند درمان نباشند، طبیعتاً هر گونه تحول در سلامت بیمار، منجر به ایجاد تنش و افزایش بیاعتمادی عمومی میشود.
البته تنها اطلاعرسانی حق بیمار نیست و پس از این حق بدیهی، این بیمار است که با توجه به اطلاعات دقیق دریافتی از
پزشک -پزشکان- معالج درباره عوارض و نتایج روشهای درمان، با این روشهای درمانی موافقت کند. طبیعتاً وقتی بیمار مستمراً در جریان این اطلاعات قرار نگیرد و در نهایت وقایع غیرمنتظرهای در روند درمان رخ دهد، انگشت اتهام به سمت سیستم درمانی گرفته میشود.
در نمونه عباس کیارستمی، مشخصاً خانواده کیارستمی اعتقاد دارند که اطلاعات کافی در ارتباط با روند درمانی پدرشان به آنها منتقل نشده و البته نقدهای دیگری نیز دارند و حتی پزشکی که به عنوان مسئول تیم پزشکی کیارستمی در نظر گرفته شده، تأکید کرده که به شدت با انتقال این هنرمند مخالفت کرده و وزیر بهداشت نیز مخالف بوده، حال آنکه
پزشک حداکثر میتواند یک نظر مشورتی دهد و بلافاصله پس از انتخاب بیمار، بستر لازم را برای انتخاب بیمار فراهم سازد.
ای کاش در سیستم درمان تجدیدنظر جدی شده و «روابط عمومی» و «حقوق بیمار» با تکیه بر استانداردهای کشورهای توسعه یافته در نظام درمان تدریس شود تا بخشی از این دیوار بیاعتمادی فرو ریزد.