هر یک از شب های محرم به نام یکی از شهدا یا شخصیت ها یا وقایعی مرتبط با جریان کربلا نام گذاری شده است. نام گذاری این شب ها با گذشت زمان صورت گرفته و واضع خاصی ندارد. این کار از طرف مداحان و ذاکران اهل بیت و بر اساس جایگاه شهیدان کربلا، نزدیکی هر یک از آنها به نقطه وحدت بخش کربلا یعنی امام حسین(ع) و هم آهنگی شور و التهاب مراسم و روضة آنان با مرکز شورآفرین شب عاشورا صورت گرفته است. شب و روز پنجم به عبدالله بن حسن بن علی (ع) اختصاص دارد.
عبدالله بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع) کودک یازده ساله امام مجتبی ـ علیه السلام ـ است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن عبدالله بجلّی» بوده است.
شیخ مفید چنین نقل می کند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین ـ علیه السلام ـ زد، امام پارچه ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه ای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند.
عبدالله پسر امام مجتبی ـ علیه السلام ـ هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه گاه با زنان بود. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمه گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین ـ علیه السلام ـ رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب ـ علیهاالسلام ـ او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد.
امام حسین ـ علیه السلام ـ به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگه دارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می ورزید. او به عمه اش گفت: «والله لا افارق عمّی(2)؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی شوم.
ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می خواهی عمویم را بکشی؟» بَجر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!»
امام حسین ـ علیه السلام ـ او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: "ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوند تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد."
امام دست خود را به آسمان بلند کرد: "پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام مرگ آنها را مهلت داده و بهره مند می سازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاری مان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند."
در این هنگام، حرمله تیری به سوی آن کودک انداخت و او را در آغوش عموی خویش به شهادت رساند.