در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه، مراسم سوگواری سرور شهیدان به گستردگی در تهران برگزار میشد. با توجه به بی سوادی عمومی و کاستیهای نظام آموزش مکتب خانه ای، برگزاری این مراسم، فرصت مغتنمی در اختیار دانشوران دینی قرار میداد تا به آموزش عمومی معارف دینی اقدام نمایند.
در این مقاله، تعداد، نحوه برگزاری و میزان استقبال مردم از آن مجالس مورد بررسی قرار گرفته و ضمن معرفی برخی از وعاظ مشهور، به نقش ملاآقادربندی در تشکیل آن مجالس، و ملااسماعیل واعظ در تإمین منابع مورد نیاز سخنوران آنها، اشاره شده است.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، باب هشتم کتاب (المآثر و الاثار) خود را به بیان برخی آثار روحانیه و مآثر معنویه و حقایق تمدنیه ای اختصاص داده که در مدت چهل سال ـ تا زمان نگارش کتاب ـ پادشاهی ناصرالدین شاه، با ترویج دولت، در ایران پدیدار گشته است و در بخشی از این باب (رواج کلی و شیاع کامل امر تعزیه داری و سوگواری حضرت امام ابوعبدالله سیدالشهدا) را به حق، از جمله مآثر معنوی دوران ناصری به شمار آورده است. او ضمن بیان تاریخچهای از برگزاری این سنت موکده که تالی فرایض مشدده است، از دوران آل بویه تا صفویان، یادآور میشود که در زمانهای گذشته، برگزاری مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام به روز عاشورا، غالبا و به عشر اول محرم احیانا، منحصر بوده است و در غیر این میقات مخصوص، احدی بر این تکلیف منصوص، رسم اقدام نداشته؛ اما در زمان او چندان این سنت سنیه رواج گرفته که در تمام ایام، جمیع اسابیع، هر شهر از شهور، در هر شهر و قصبه مشهور از ممالک شیعه، چندین مجلس حافل به ذکر این مصاب هایل، منعقد میگردد) و میافزاید که از غره محرم تا سلخ صفر بخصوص، به مثابه عاشورای عهد سایر سلاطین شیعه میباشد.
افزون بر این، وی از تعطیلی عمومی دهه اول محرم و شرکت شاه در مراسم تعزیه در تکیه دولت سخن گفته و میافزاید که سالانه از سوی دولت زیادتر از پنجاه هزار تومان برای برگزاری مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام خرج میشد و البته در تمام اقطار ایران در این دو ماه، دو کرور تومان بل متجاوز، مردم در کار خیر مصروف میدارند و بعضی حساب کرده و گفته اند که در طهران، فقط در این دو ماه، تقریبا یک کرور تومان قند و چای به مصارف روضه سیدالشهدا خوانی میرسد. (۱)
گزارشهای نظمیه از وقایع مختلف محلات تهران در سالهای ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۵ ه' بر درستی سخن اعتمادالسلطنه و اهتمام مردم به برپایی مراسم عزاداری سرور شهیدان گواهی میدهد. برای نمونه، نظمیه در ضمن گزارش وقایع روز (دوشنبه غره شهر ذیقعده الحرام ۱۳۰۳) در محله عودلاجان مینویسد: دیروز در خانه حاجی اسدالله بزاز مجلس روضه خوانی بوده است. جمعی از تجار و ... در آن جا مستمع بودند. دیروز عصر در خانه حاجی میرزا حسین تاجر مجلس روضه خوانی بوده است. جمعی از تجار و ... در آن جا حضور داشتند، غروب متفرق گردیدند. (۲)
در گزارش همان روز، به برقراری مجالس روضه در خانه چند تن از ساکنان محله چالمیدان و محله بازار نیز تصریح شده است و گزارشهای نظمیه در روزهای بعد نیز همین گونه بوده و کمتر روزی است که خبر از برگزاری مراسم عزاداری داده نشده باشد. اهتمام مردم به این امر به حدی بوده که حتی در شب روزی چون یازدهم ذیقعده (سالروز تولد حضرت امام رضا علیه السلام) مجالس عزاداری برپا شده است و گزارش داده اند که در این شب در محله دولت، در خانه حاجی حسین نام بزاز (۳) در محله سنگلج، در خانه شیخ رضا و در محله عودلاجان در خانه حاجی علی (۴) مجلس روضه خوانی بوده است و شرکت کنندگان در آن مجالس پس از صرف شام متفرق شده اند.
بر اساس همین گزارش ها، این آگاهی حاصل میشود که در شب دوازدهم ذیقعده سال ۱۳۰۳ ه' در یازده خانه در محلات مختلف تهران مجالس عزاداری برپا بوده است (۵) و گاه این مراسم، برای بزرگداشت خاطره درگذشتگان صورت میگرفته است. مإموران نظمیه از محله دولت خبر داده اند که شب یازدهم ذیقعده ۱۳۰۳ مصادف با شب سال فوت همشیره استاد علی نام بوده، کسانش مجلس روضه خوانی ترتیب داده، جمعی از طلاب را دعوت کرده بودند. چهار ساعت از شب گذشته متفرق شدند. (۶)
بدیهی است، در دو ماه محرم و صفر بر تعداد این مجالس افزوده میشده است. در دهه نخست محرم تعداد این مجالس به حدی بوده که گزارشهای مستقلی در مورد آنها به شاه ارائه شده است.
این گزارشها با عنوان راپورت مجالس روضه خوانی و تکایا، مربوط به مراسم روز جمعه ۲ محرم ۱۳۰۴ تا جمعه ۹ شهر محرم الحرام ۱۳۰۴ بوده و در آنها به تفصیل در مورد برگزار کنندگان مجالس عزا، نحوه برگزاری مراسم عزاداری و پذیرایی از شرکت کنندگان سخن گفته شده است. (۷) نقل برخی از آن گزارشها خالی از لطف نیست:
جمعه ۲ شهر محرم الحرام ۱۳۰۴. دیشب نواب ارفع و الاعزالدوله و امیرزاده پسرش و... با جمعی از اعیان و اشراف در مجلس روضه خوانی جناب امین السلطان حضور داشتند. جمعیت کثیری از دراویش و فقرا آمده، شام کاملی هم به مردم داده و هم مبلغی پول دادند. امسال از سایر سالها در این مجلس جمعیت زیادتر است. (۸)
دایی ابراهیم، ناظر درب حرمخانه مبارکه در خانه اش مجلس روضه دارد. یازده نفر از سادات روضه میخوانند. (۹)
از بعدازظهر در خانه جناب عضدالملک مجلس روضه خوانی است. نه نفر از ذاکرین معروف روضه میخوانند جمعی کثیر در آن جا حضور داشتند. (۱۰)
ساری اصلان اول آفتاب در خانه اش مجلس روضه دارد. جمعیت زیاد میشود. چند نفر از ذاکرین معروف روضه میخوانند. علی الرسم هر یک از اهل مجلس را دو دانه نان لواش و چای میدهند. (۱۱)
در این گزارش ها، همچنین از برقراری مجلس روضه خوانی زنانه در منزل حاجی میرزاشفیع لشکرنویس (۱۲) پرداخت مخارج شام و ... مجلس روضه خوانی منعقد شده در منزل سیدابوطالب صدرالذاکرین از سوی وزیر نظام (۱۳) حضور جمعی کثیر از فقرا و اهل محله در مجلس روضه خوانی نواب امیر آخور (۱۴) پرداخت پول به فقرا و مساکین شرکت کننده در مجلس روضه خانه ناظم خلوت (۱۵) اقدام مستوفی الممالک به دعوت از چهل نفر طلبه برای شرکت در مجلس عزاداری و پرداخت یک هزار دینار وجه نقد به هر یک از آنها (۱۶) و برگزاری مجلس عزاداری در منزل مرحوم حاجی سیدصادق مجتهد سنگلجی با شرکت سیدمحمد طباطبایی خبر داده شده (۱۷) و درباره مجلس روضه خوانی تشکیل شده در خانه حاج ملاعلی کنی مجتهد برجسته آن روزگار چنین آمده است:
چهار ساعت به غروب مانده در خانه جناب حاجی ملاعلی مجلس روضه خوانی است. قریب بیست نفر از ذاکرین معروف و غیر معروف روضه میخوانند. جمعیت زیادی میشود. از هر طبقه مردم در آن جا حضور داشتند. چای و غلیان و افر به مردم میدهند. (۱۸) گاهی در این مجالس اتفاقات پیش بینی نشدهای رخ میداد. مأموران نظمیه برخی از آن اتفاقات را گزارش کرده اند، از جمله خبر داده اند که به سبب مفقود شدن یک عدد سر قلیان در مجلس روضه منزل اقبال السلطنه، خدام مجلس، هر کس از آن جا خارج میشد، او را میکاویدند و به مردم از این حرکت، خیلی بدگذشته بود. (۱۹)
همچنین خبر داده اند که در مجلس روضه منزل آقاشیخ جعفر پیشنماز... دو سه نفر به واسطه چای نزاعشان شده، میخواستند زد و خورد بکنند، خدام آنها را ساکت کرده، از آن جا خارج مینمایند. (۲۰) یا دیروز جمعی از خوانین قاجار، طلاب و اهل محله در مجلس روضه خوانی جناب عضدالملک حضور داشتند. بعد از روضه به زنها یکی پنج شاهی پول میدادند. زنها به واسطه پول ازدحام کرده روی هم ریخته نزدیک بود بعضی صدمه بخورند. آنها را متفرق کردند. (۲۱)
در همین گزارشها از پرداخت پول به شرکت کنندگان در مجلس روضه برگزار شده در خانه صنیع الدوله (محمدحسن خان اعتمادالسلطنه) خبر داده و گفته اند که در آن مجلس در روزهای نخستین ماه محرم بعد از ختم روضه به زن ها، هر یک، یک دانه شاهی سفید میدادند (۲۲) و در روز هشتم محرم (علی الرسم، به زنها هر یک پنج شاهی داده اند)). (۲۳)
با توجه به محدوده شهر و محلات و تعداد جمعیت تهران در آن روزگار، میتوان استنباط کرد که تعداد مجالس عزاداری منعقد شده زیاد و شرکت کنندگان در آنها بسیار بوده اند. از بررسی گزارش مربوط به روز هفتم محرم ۱۳۰۴ برمی آید که در آن روز ۴۸ مجلس روضه یا تعزیه خوانی برپا بوده و تعداد این گونه مجالس در تاسوعای سال ۱۰۳۴ به ۵۳ مجلس رسیده است.
مجالس روضه گاه مختلط بوده و گاه تنها به مردان یا زنان اختصاص داشته است. مإموران نظمیه از شرکت (قریب سیصد نفر مرد و زن) در مجلس روضه خوانی منزل صنیع الدوله خبر داده اند (۲۴) و از گزارشهای آنان برمی آید که مجلس روضه حاج ملاعلی کنی از شلوغترین مجالس تهران بوده است.
آنان در گزارش مربوط به روز یک شنبه ۴ محرم ۱۳۰۴ آورده اند: دیروز در مجلس روضه خوانی جناب حاجی ملاعلی جمعیت زیاد از مرد و زن حضور داشتند. (۲۵) و در گزارش مربوط فردای همان روز آمده است: دیروز در مجلس روضه خوانی جناب جاجی ملاعلی به حدی جمعیت شده بوده که درب خانه را بسته بودند. (۲۶) در مورد مجلس روضه خوانی منزل سیدمحمد طباطبایی هم نوشته اند: به حدی جمعیت شده بود که حیاط دیگر گنجایش نداشت. (۲۷)
شور و هیجان و بروز احساسات مردم نیز در برخی گزارشها مورد توجه قرار گرفته است. در مورد مجلس منعقد در خانه میرزا احمد پیشنماز چنین گزارش شده: با این که روز اول بود، رقت زیادی برای مردم دست داده بود، به طوری که در موقع روضه حاجی میرزا الطف الله یک دو نفر زن غش کرده بودند (۲۸) یا در مجلس روضه خوانی جناب حاجی ملاعلی... شورش و رقت زیادی برای مردم پیدا شده بود (۲۹) و یا در مجلس روضه خوانی در منزل مرحوم آقا سیدصادق مردم حالت حزن غریبی داشتند، به طوری که سه چهار نفر زن به حالت ضعف افتاده بودند. (۳۰)
علاوه بر گزارشهای نظمیه، خاطرات قهرمان میرزا سالور که برادرزاده ناصرالدین شاه بود نیز موجود است. مجلس روضه پدر او ـ عزالدوله ـ در سال ۱۳۰۸ در تجریش برپا شده بود و وی از شرکت صدوهفتاد نفر زن و هشتاد نفر مرد در مجلس روز چهارشنبه نهم صفر و شرکت دویست نفر زن و جمعا دویست و پنجاه نفر زن و بچه در مجلس روز یازدهم صفر خبر میدهد. (۳۱)
او در ادامه خاطرات خود متذکر میشود به هنگام شیوع بیماری وبا در تهران به سال ۱۳۱۰ ه'. تعداد مجالس روضه خوانی فزونی یافت. وی در روز ۲۲ محرم ۱۳۱۰ ه' چنین نگارش کرده: دو سه مرتبه خلق طهران با علما و سادات به حضرت عبدالعظیم و امام زاده حسن و امام زاده اهل علی، مصلی رفته اند. هر مرتبه متجاوز از بیست هزار نفر بودند. صدقه، روضه خوانی و بذل و بخشش به شدت زیاد شده. (۳۲) هم چنین در روز شنبه ۲۹ محرم ۱۳۱۰ ه'. نوشته است: روضه خوانی و خیرات به حدی در طهران و شمیرانات زیاد شده که چه نویسم... دسته جات سینه زن متصل در گردش است. تمام مردم زاهد و عابد شده اند. (۳۳)
چنان که ذکر شد، در آن دوره مجالس روضه به گستردگی برپا میشد. برای اداره این مجالس تربیت نیروهای کارآمد ضروری بود و دانشوری پرآوازه به نام ملاآقادربندی که خود علاقه زیادی به برگزاری مراسم سوگواری سالار شهیدان داشت، آستین همت بالا زد و با نگارش کتاب اسرار الشهاده به رفع این نیاز پرداخت.
ملاآقادربندی در علوم معقول و منقول ماهر بود. در اصول فقه، کتاب خزائن الاصول را نوشت و در دو مجلد آن که به سال ۱۲۶۷ ه' در تهران چاپ شد، اصول فقه، اصول عقاید، درایه، رجال و نظایر اینها را مورد بحث قرار داد. (۳۴) چکیدهای از آن نیز با عنوان «عناوین المسائل» چاپ شد. (۳۵)
در فقه، کتاب (خزائن الاحکام) را به عنوان شرح منظومه فقهی دانشمند برجسته و صاحب کرامات شیعی سیدمهدی طباطبایی معروف به بحرالعلوم نوشت که در یک جلد چاپ شد. (۳۶) رساله عملیه او نیز به فارسی نوشته شده بود و مباحث تقلید، طهارت و صلوه را دربر میگرفت. (۳۷) او در علم رجال، کتاب (قوامیس القواعد) را نوشت. (۳۸)
وی همچنین از نجوم، خبر داشت و کتابی مبسوط و محققانه در فن اسطرلاب نوشت که در سال ۱۲۸۰ ه' در لکنهو به چاپ رسید. (۳۹) با این همه، عمده شهرت او به سبب اهتمام ویژه در برقراری مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام و تإلیف کتاب (اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات) است که به (اسرار الشهاده) آوازه یافته است.
وی این کتاب را در چهل و چهار مجلس تدوین نمود، برای آن دوازده مقدمه قرار داد و خاتمهای بر آن نوشت. در هر یک از این بخش ها، مجالس متعدد جای گرفت و نوشتن آن همه، هجده ماه زمان برد و سرانجام صبح روز جمعه ۱۵ ذیالقعده سال ۱۲۷۲ ه' به پایان رسید. این کتاب چندین بار به چاپ رسیده و خود ملاآقا از صفحه ۱۸۰ کتاب به بعد را به فارسی ترجمه کرده که با عنوان «سعادات ناصری» به چاپ رسیده است. (۴۰)
همچنین میرزا محمدحسین فرزند علی اکبر این کتاب را به فارسی برگرداند و با عنوان «انوارالسعاده فی ترجمه اسرارالشهاده» در تبریز به چاپ رساند. (۴۱) به سبب عربی بودن و تفصیل اسرار الشهاده، ملاآقا برآن شد تا مقتلی مختصر به فارسی بنویسد و این کار را انجام داده (جوهر الایقان) را نوشت که چاپ شده است. (۴۲)
اگرچه اسرار الشهاده به سبب اشتمال بر روایات و قصههای نادرست، سخت مورد انتقاد واقع شد و محدث نامی حاج میرزاحسین نوری، کتاب (لولو و مرجان را بر ضد آن نوشت (۴۳)، اما چاپهای مکرر این کتاب گواه استقبال مردم از آن است.
ملاآقادربندی، روحیهای سریع التإثیر و عاطفی و جانی سرشار از عشق به اهل بیت علیهم السلام داشت و افزون بر نگارش دو کتاب مقتل، خود در اقامه مراسم سوگواری امام شهیدان پیش گام بود و به ویژه در روز عاشورا، رفتاری عجیب از وی ظاهر میشد. سخن اعتمادالسلطنه در این مورد این است که در آن روز از او (عادات دیوساران، در جوامع مواج از تعزیه داران به صدور میرسید، بی اختیار عمامه بر زمین میکوفت و گریبان چاک میزد و برسر خاک میریخت)). (۴۴) محمدبن سلیمان تنکابنی نیز مینویسد که وی (در اقامه مصیبت حضرت سیدالشهدا مواظب و متصلب و راسخ بود به نحوی که در بالای منبر از شدت گریه غش میکرد و در روز عاشورا لباس خود را از بدن میکند و لنگ میبست و خاک بر سر میریخت و گل به بدن میمالید)). (۴۵) اهتمام این دانشور برجسته به برگزاری مراسم سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، از دیده مردم دور نمیماند، بر آنان تإثیر میگذاشت و آنان از وی الگو میگرفتند. ملاآقادربندی خود نیز به منبر میرفت و در القای مطالب، شیوهای خاص و تإثیرگذار داشت و میتوان وی را آموزگار اهل منبر در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه دانست.
گذشته از دو ماه محرم و صفر، چنان که گزارشهای نظمیه گواهی میدهند، مجالس روضه خوانی در دیگر ماههای سال نیز برگزار میشد و شنیده شده است که رسم روضههای هفتگی و ماهانه را ملاآقادربندی بنیاد نهاد. برگزاری موفق آن مراسم که گهگاه خارج از زمان مربوط به مناسبتهای مذهبی صورت میگرفت، نیاز به تإمین مواد و آموزههایی داشت که شخص منبری را به القای مطالب مختلف توانا سازد. در این زمینه، آثار ملااسماعیل واعظ سبزواری کارگشا افتاد. تسلط ملااسماعیل بر معارف سنتی و تبحر او در تنظیم و تبویب مطالب، به او این امکان را داد که از نظر محتوای منبر، راهنمای واعظان گردد.
او خود القای وعظ و خطابه را کاری دشوار میدانست و در مجلس سی و هفتم از مجالس یکصدوشصت گانه کتاب «عددالسنه» به تشریح شرایط وعظ و واعظ پرداخته و مهیا کردن اسباب معاش، فراغت از هر مشغله، برخورداری از کتابخانهای کامل، تحصیل زبان عربی، حافظه نیکو، ذوق سلیم، آگاهی از کلیات هر علم و اصطلاحات اهل فن، نیکو زبانی، تقوا و پرهیزکاری و قوت قلب را از جمله شرایط واعظ برشمرده است و این همه را با شواهد تاریخی، آیات قرآنی و حکایات و قصص آراسته و مطالب را به خوبی پرورانده است و در خاتمه، به مناسبت موضوع مورد بحث خویش، برای ذکر مصیبت، از اقدام امام حسین علیه السلام به هنگام خردسالی یاد میکند که مواعظ پیامبر گرامی اسلام را برای زهرای مرضیه سلام الله علیها نقل فرمود و خبر به پیامبر رسید و برای شنیدن آن به منزل دختر خویش آمد و در نهانگاه آماده شنیدن بازگویی مواعظ خویش از سوی حسین گردید، اما کودک از بازگویی خودداری نمود و به مادر گفت ظاهرا مردی بزرگ به من مینگرد که نمیتوانم درست سخن بگویم، پیامبر از نهانگاه خود بیرون آمد و حسین را در آغوش گرفت و (سه مرتبه لب هایش را بوسید و فرمود جدت قربان شیرین زبانیت شود. نمیدانم پیغمبر کجا بود ببیند روز عاشورا همین حسین به همین فصاحت، کوفیان را موعظه میکند، گوش به حرفش نمیدهند... پیغمبر کجا بود ببیند آن لبها را که میبوسید، ملعون شرابخوار به چوب آزرده اش نمود: لما وضع الرإس بین یدیه اخذ قضیبا فضرب بها ثنا یا الحسین حتی کسرت. الا لعنه الله علی القوم الظالمین. (۴۶)
ملااسماعیل واعظ، نزدیک به ۹۵ سال زیست و سالیانی دراز منبر رفت و چکیده دانستههای خویش را در کتابهای خود نوشته، به یادگار گذاشت.
در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه؛ علاوه بر ملاآقادربندی و ملااسماعیل واعظ، چندین تن دیگر در عرصه وعظ خوش درخشیدند و برخی از آنان همچون سیدابوطالب صدرالذاکرین از محبوبیت بسیار برخوردار شدند. (۴۷) اعتمادالسلطنه درباره او مینویسد: اصلا خراسانی است و فعلا طهرانی، از ذلاقت [ گشاده زبانی] لسان او شگفتی میباید گرفت. قدرتی عظیم در ترقیق قلوب و اجرإ دموع دارد. شعر هم میگوید و از علم عدد و ختوم و ادعیه نیز استحضار یافته است. (۴۸)
مخبرالسلطنه از ویژگی صدای صدرالذاکرین سخن گفته، میافزاید: او تنها کسی بود که میتوانست هیاهوی پنج شش هزار زن را در تکیه دولت فرونشاند. (۴۹) سیدابوطالب صدرالذاکرین از اخلاق خوش و مردم داری هم بهرهمند بود. نظمیه در ضمن وقایع روز دوشنبه ۵ محرم ۱۳۰۴ ه' گزارش داده که وی (در خیابان چراغ گاز برای رسیدن به مجلس روضه خوانی سواره میتاخته، پسرهای شاگرد نعل بند عبور میکرده است. مشارالیه به او پهلوزده انداخته بود. صدرالذاکرین ملتفت گردیده ایستاده یک مشت نقل به چند دانه شاهی سفید به او داده و نوازش و از خود راضیش کرده، میرود. (۵۰)
علاوه بر این چهار تن، باید از میرزا محمدرضا واعظ همدانی یاد کرد که به گفته اعتمادالسلطنه، در فقه و اصول و تفسیر و حکمت و کلام و عرفان ید طولایی داشت و مردم به مجلس موعظت و تذکیر وی، میلی عجیب داشتند. محمد قزوینی نیز واعظ همدانی را به بسیاری فضل و اطلاع و فصاحت و بلاغت در کلام و بیان شیوا ستوده، از اشتیاق فراوان خود برای حضور درپای منبر وعظ او سخن گفته و میافزاید: وی در سنین اواخر عمر خود، بسیار مکرر در مجالس وعظ تصریح میکرد که ظهور حضرت صاحب الامر بغایت نزدیک است و میگفت که رجإ واثق است که حتی بسیاری از کسانی که در همین مجلس حضور دارند، درک فیض ظهور آن حضرت را خواهند نمود و بر این مطلب فوق العاده اسرار و تقید و تعهد داشت.
قزوینی مینویسد، هرگز نفهمیده که سبب اصرار میرزامحمدرضا واعظ همدانی در بیان این مطلب چه بوده و چرا با وجود منع ائمه علهم السلام از تعیین زمان ظهور، وی بر این کار مبادرت میورزید. واعظ همدانی سرانجام روز پنج شنبه چهارم ربیع الاول سال ۱۳۱۸ ه' در گذشت (۵۱) و شنوندگان وعظ او نیز در گذشته اند و اگر چه سخن او در مورد ظهور حضرت صاحب الامر علیه السلام تحقق نیافت، اما احتمالا تإکید او بر ابراز این مطلب، به پذیرش عمومی تحولات جامعه ایران در دوران مشروطه خواهی یاری رسانده است.
برشماری نام و نشان همه واعظان تهران در دوره ناصری ممکن نیست و بجاست که تنها به یک نکته دیگر اشاره کنیم و آن این که، کسب شهرت در تهران گاه موجب اشتهار یک تن از وعاظ در سراسر کشور میشد و متقابلا گهگاه نیز از دیگر نقاط کشور واعظانی به تهران میآمده اند. اعتمادالسلطنه در مورد حاج میرزااحمد اصفهانی مینویسد: در شغل مرثیه سرایی و کار روضه خوانی به مقامی سامی رسید وصیت صوتش از طهران به همه جای ایران کشید. (۵۲) و همو این گونه از ملامحمدباقر فشارکی یاد کرد: در جرگه علمای اصفهان، مشهور است و به طهران نیز مکرر آمده، مسجد و منبرش رونقی لایق دارد و رواجی فائق. (۵۳) هم چنین از حاج مولی علی واعظ قزوینی و تسلط زیاد او در کار منبر یاد کرده که: در خراسان و آذربایجان و مملکت ری و عراق عرب که در آنها موعظه کرده و روضه خوانده است قبول عام دارد و شهرت تام. (۵۴)
علاوه بر مجالس روضه خوانی، در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه، مراسم تعزیه نیز به گستردگی برپا میشد و مورد استقبال مردم قرار میگرفت. پرداختن به موضوع تعزیه در آن دوران، مجال دیگر میطلبد، اما برگزاری آن مجالس و این مراسم، فرصت مغتنمی برای آموزش عمومی معارف دینی به مردم در اختیار دانشوران دینی قرار داد، آن هم در جامعهای که سطح سواد عمومی در آن نازل بود و آموزش در خور توجهی نداشت. بررسی نحوه بهره گیری آن دانشوران از این فرصت، نیازمند پژوهش گسترده در متون بازمانده از آن روزگار و عزم و همت پژوهشگران پرتلاش روزگار ماست.