رصدخانۀ جمهوری اسلامی کجاست؟یکی از ویژگیهای حکومت/دولتها در جهانِ نو حداکثری شدنِ ظرفیتهای آن برای ارگان شدن است. به عبارتی، به احتمال زیاد، در زمان پیدایش حکومتها، امکان استفاده از همه ظرفیتهای جامعه وجود نداشته و متکی به توانِ محدود حاکمان و احتمالاً نبوغ، جسارت و هنرآوری ایشان بوده است. این بَدَویترین شکل حکومت بوده است. به مرور، با پیشرفت انسانها در تکنیکها، تاکتیکها، امکانات ارتباطی، حکومتها از اتکا بر فرد به سمت اتکا به خاندان، گروه، قبیله، قوم و.... رفته است. پس از آن به این دستهبندیها، جمعیتهای تخصصی و امکانات و وسایل خاصی هم به این دستهبندیها و تواناییها اضافه شده است. حالا در روزگار ما، امکانات و ابزارهای مادی و غیرمادیای در اختیار انسانها هست که با آن میتوان از حداکثر ظرفیتهای جامعه در امر حکومت و کشورداری بهره برد و آن را هوشمندتر، کارآمدتر و مقتدرتر و اقتدارآفرینتر ساخت. (همینجا باید گفت که یکی از اصلیترین وظایف هر حکومتی، تولید و گسترش قدرت ملی در همۀ سطوح و عرصهها است.) خلاصه این که تجربه حکومت داری بشر به او آموخته که از همه امکانات جامعه اش سود ببرد و امکانات جهان نو و دانش و تجربه فراهم آمده در آن، ظرفیت ارنگانیزه شدن جامعه را بسیار زیاد کرده است.
یکی از امکانات و لوازمِ حکمرانی در دنیای نو، آیندهنگاری است؛ یعنی هم تلاش برای سهیم شدن در ساختِ آینده و هم تلاش برای پیشبینی سهم و نقشِ دوستان، رقبا و دشمنان منطقهای و جهانی از آینده؛ آیندهای که گویی در گذشته بیشتر انسانمحور به نظر میرسید؛ اما اکنون، حداکثر، سهمِ انسان با سهم طبیعت و تکنولوژی برابر است و یا از سومی کمتر. (تکنیک و تکنولوژیای که قرار بود خادم انسان باشد برای اعمالِ اراده بر طبیعت و همنوعان؛ حالا شده است مخدوم او و رقیبش و احتمالاً بهزودی فقط مخدومِ او خواهد بود.)
برای این که اندکی انضمامی سخن گفته باشیم نیمنگاهی به انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایالاتِ فعلاً متحدۀ آمریکا میاندازیم که بسیاری را به دَروا(حیرت؛ شوک) انداخته است. بسیاری از حکومتها و حاکمان هنوز نمیدانند با نامزد پیروز این انتخابات چه میتوانند یا باید انجام دهند. یکی از علل این امر ویژگیهای شخصی اوست. ترامپ، تاجری است که هر تجربهای دارد مگر سیاسی. او حتی در حد ادارۀ یک شهر هم در سیاهۀ کارنامۀ خود یک روز ندارد. حالا ادارۀ یکی از قدرتهای جهان را برعهده گرفته است و تصمیمها و گفتار و رفتار او میتواند بر وضعیت شهروندان و شهرهایی از جهان اثر بگذارد. او کدخدای جهان نیست؛ اما فرمانروای کشور مهمی است.
از ویژگیهای شخصی رییسجمهور منتخب آمریکا که بگذریم به ویژگیهای جمعی و حزبی او و تیمش میرسیم. او بنیادگرا، نژادگرا است؛ یعنی یکی از افراطیترین شکلهای جمهوریخواهی در جهان مدرن. احتمال رأی آوردن چنین فردی در این دوره از انتخابات آمریکا نه فقط کم نبود؛ بلکه حالا معلوم شده که زیاد بوده است. این است که همفکران او اکثریت دو مجلس این کشور را هم بهدست آوردهاند. و تحقق این احتمال، آمریکایی متفاوت از هشت سالِ گذشته در برابر حکومتهای دیگر جهان قرار میتوانسته است بدهد و اکنون قرار دادهاست. حالا حکومتها باید در برابر این آمریکای متفاوت متفاوت رفتار کنند.
برای تعیین رفتار مناسب با آینده باید هم امکانات خود را درست در نظر آورد و هم احتمالات را سنجید. با ترکیبِ این دو عنصر، میتوان آیندهنگاری کرد. در آن صورت، به جای دویدن به دنبالِ اتفاقاتِ هرروزه می-توان با آمادگی قبلی و با تدبیر نقشآفرینی کرد و بر قدرت و اقتدار حکومتِ خود افزود.
اگر ما آیندهپژوهی کرده باشیم، اکنون قوا و ارکان مختلفِ جمهوری اسلامی باید بر اساسِ برنامههایی که برای عمل در برابر ساکنان دو ماه آینده کاخ سفید تهیه کردهاند اقدام کنند؛ آیا واقعاً چنین است و مثلاً مجلس مصوبۀ اخیر مجلسین آمریکا و مصوبات آیندۀ آنان را پیشبینی کرده، برای آن طرحهای لازم را تهیه کرده است و دولت نیز!
آنچنان که شواهد و قرائن نشان میدهد، ترامپهای دیگری هم در راه است. باید که به هوش بود و خود را برای این وضعیت آماده کرد. آیندهپژوهی و آیندهنگاری را دریابیم!