سفر وزیر امور خارجه کویت به ایران که همراه با تسلیم پیامی از سوی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بوده است، از همان ابتدا مورد توجه بسیاری از رسانهها و تحلیلگران داخل و خارج ایران قرار گرفت؛ سفری که در میانه دو واقعه مهم رخ داد؛ نخست آغاز دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و دیگری برگزاری مذاکرات آستانه برای صلح در سوریه در قزاقستان.
به گزارش «تابناک»؛ این سفر موضوعی برای بسیاری از حدس و گمان ها پیرامون محتوای پیام و پیامدهای سفری با این درجه از اهمیت آن هم در شرایطی حساس شد. برخی از آغاز روند تنش زدایی کشورهای عربی به ویژه عربستان با ایران سخن گفته و برخی دیگر نیز سفر وزیر کویتی به ایران را نمادی از عقب نشینی اعراب حاشیه خلیج فارس از تقابل با ایران در منطقه خطاب کردند.
اما در مورد سفر شیخ صباح خالد الصباح طیفی از گزینه های مختلف قابل حدس زدن است. بدون شک، بخش مهمی از پیام این سفر مربوط به روابط پر تنش ایران و عربستان است. عربستان سعودی و ایران اکنون در چند جبهه در منطقه و خارج از منطقه در تقابل با یکدیگر قرار دارند که در برخی از این جبهه ها ایران دست برتر داشته و در برخی دیگر، عربستان سعودی. عربستان موفق شده است طی دو سال گذشته، در حوزه خلیج فارس ائتلافی ضد ایران تشکیل داده و بسیاری از کشورهای عربی را با خود علیه ایران همراه کند.
از سوی دیگر، اکنون در افغانستان تحرکات عربستان سعودی علیه ایران شدت گرفته و همچنین پاکستان نیز تا حد زیادی هسویی هایی در سیاست خارجی با عربستان علیه ایران نشان داده است که از جمله آنها می توان به انتصاب ژنرال پاکستانی به عنوان فرمانده کل ائتلاف نظامی کشورهای خلیج فارس – که به ابتکار عربستان و با هدف مهار ایران شکل گرفته – اشاره کرد.
ایران نیز توانسته است هم در سوریه و هم در یمن و با همراهی دولت قانونی و حمایت از مردم این دو کشور، بخش مهمی از اهداف و دستاوردهای عربستان سعودی را به چالش کشیده یا ناکام بگذارد. از سوی دیگر، توافق هسته ای میان ایران و غرب، بخش مهمی از آمال سعودی ها در مورد انزوای دیپلماتیک و اقتصادی ایران را به باد داده و روابط خوب میان ایران و اروپا به ویژه در حوزه تجارت چندان به مزاج عربستان خوش نیامده است. همچنین شکست های سنگین عربستان از ایران در اوپک، یکی از مهمترین تغییر استراتژی های تاریخی در این سازمان را رقم زده که تبعات آن برای سعودی ها بسیار سنگین بوده است.
اما قبل از حدس و گمان در مورد محتوای پیام خالد الصباح و نتایج سفر وی، نگاهی به آنچه معاون وزیر امور خارجه کویت در مورد سفر بیان کرده، اهمیت دارد.
کویت حامل چه پیامی به ایران بود؟خالد الجارالله، معاون وزیر امور خارجه کویت در اولین اظهار نظر بعد از سفر خالد الصباح به تهران بیان کرده است: ما شاهد یک نگرش مثبت از سوی تهران و تمایل به همکاری از سوی ایران بودیم. پیام این سفر بر ایجاد مبنایی برای گفت وگوی مشترک و پرهیز از مداخله در امور داخلی کشورهای حاشیه خلیج فارس و احترام به تمامیت ارضی و حاکمیت کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و سایر مفاد قانونی سازمان ملل متمرکز بود.
وی تأکید کرد: ما اقدامام مثبتی صورت خواهیم داد تا با ایران به توافق رسیده و تنش موجود میان ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس را برطرف کنیم. هیچ ضرب الاجل برای ملاقات های آینده تعیین نشده است و این پیام با هدف رسیدن به اجماع در مورد گفت وگو های آینده بود.
وی ادامه داد: ما امیدوار به ایجاد اجماعی بر پایه مبانی موجود و عقیده به این مسأله هستیم که این سفر آغاز یک مسیر جدید در روابط میان ایران و کشورهای خلیج فارس است و می تواند در آینده به قدمهایی برای قویتر کردن روابط منجر شود.
وی در مورد اینکه آیا این سفر موضوع روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان و بحرین را شامل می شده و موضوع بازگشایی سفارت ها را نیز مشخص کرده، گفت: هنوز برای صحبت در مورد این مسائل بسیار زود است. ما در ابتدا باید روی تضمین های خاص و روابط دوجانبه تمرکز کنیم. این پیام، پیامی جامع بوده و هیچ موضوع جزئی را مد نظر نداشته است.
وی تأکید کرده است که آمادگی ایران برای گفت وگو و همکاری با شورای همکاری خلیج فارس هیچ ارتباطی با ریاست جمهوری دونالد ترامپ ندارد و دولت قبلی آمریکا نیز از این گفت وگوها حمایت کرده بود.
یک پیام، چند تهدید و چند فرصت
با توجه به سخنان جارالله می توان چند گزینه در مورد پیام وزیر امور خارجه کویت به دست داد. نخست اینکه تحولات میدانی در منطقه طی ماه های اخیر، منجر به چرخشی استراتژیک در پویایی های امنیتی شده است. این تحولات میدانی فقط شامل سوریه و عراق و یمن نیست بلکه به شکلی جالب توجه، موضوع افغانستان – قدرت گیری طالبان، پاکستان – در گیری های اخیر با هند – و همچنین بحرین و حتی اوپک را نیز شامل می شود.
تقابل های ایران و عربستان اکنون حتی فراتر از منطقه نیز رفته و در جبهه های مختلف ایران و عربستان مشغول زور آزمایی هستند. این الگوهای تقابلی که بیش از هر چیز خود را در قالب رقابتهای نیابتی نشان داده است در برخی موارد منجر به عقب نشینی عربستان شده است و در برخی موارد دیگر نگرانیهایی برای ایران به وجود آورده است.
میتوان به خوبی حدس زد که در این شرایط و با توجه به تغییر و تحولات نزدیکی که در روابط قدرتهای بزرگ – چین، روسیه، آمریکا و اروپا – در حال رقم خوردن است، افزایش تنش در منطقه خاورمیانه از سوی قدرتهای این منطقه به هیچ وجه مورد حمایت نیست. اولین دستور کار مهم در منطقه خاورمیانه امروز باید متوجه بر مدیریت تبعات تحولات در سطح نظام بین الملل باشد؛ بنابراین، می توان به خوبی حدس زد که تمایل برای همکاری منطقه ای یک تمایل دوجانبه از سوی ایران و عربستان است.
نکته دوم به ماجرای صلح سوریه و تبعات آن برای یمن باز میگردد. همراهی ترکیه به عنوان واسط اجرای اهداف عربستان و یکی از متحدان سابق این کشور در سوریه با ایران و روسیه، کاملاً عربستان را به این نتیجه رسانده است موضوع سقوط بشار اسد ـ دست کم به روشی که سعودی ها و ترک ها پیش از این در نظر داشتند ـ منتفی است؛ اما عربستان با هوشمندی از این مسأله به دنبال ایجاد یک فرصت است؛ به این معنا که عربستان سعودی واقف به این است که صلح در سوریه به معنای دست بالاتر ایران در یمن خواهد بود، زیرا به نتیجه رسیدن چالش شش ساله سوریه می تواند تمرکز ایران را بر یمن افزایش دهد. از آنجایی که عربستان سعودی تا همین جا نیز متحمل خسارات اقتصادی فراوانی از جنگ یمن شده، صلح سوریه می تواند دومین شکست بزرگ عربستان روی زمین، بعد از سوریه را رقم بزند. در نتیجه می توان به جای شکست نوعی از دیپلماسی بحران را با ایران شکل داد که مبتنی بر مذاکره در مورد آینده یمن باشد. البته این مسأله ای است که شاید در پایان مسیر قرار گرفته باشد، ولی نگاه سعودی ها بجد معطوف به آن است.
موضوع سوم دردسرهایی است که عربستان به خوبی می تواند برای ایران رقم بزند. نگاه واقعبینانه آن است که هرچقدر ایران در مرزهای غربی خود توانسته ثبات و امنیت را برقرار سازد، مرزهای شرقی ایران به ویژه با افغانستان به شدت از آسیب های امنیتی در خطر است. قدرت گیری داعش در شرق ایران چه در افغانستان و یا در پاکستان معضلات امنیتی جدی برای ایران رقم خواهد زد و عربستان به دنبال برنامه ریزی ایجاد تهدید برای ایران در این حوزه است. البته در توانایی برای استفاده از این فرصت توسط عربستان تردید جدی هم وجود دارد.
همراهی پاکستان با عربستان در این زمینه نیز بسیار قابل توجه است. به شکل سنتی تمرکز سیاست خارجی پاکستان معطوف به هند و مسأله کشمیر بوده است و تحولات خاورمیانه به غیر از آنچه مربوط به افغانستان باشد، چندان مورد توجه مقامات پاکستان نبوده و نیست؛ اما همراه شدن پاکستان با عربستان طی دو سال گذشته زنگ خطری جدی برای ایران است، زیرا می تواند برای حدود یک دهه دیگر ایران را در افغانستان درگیر یک معضل امنیتی جدی سازد.
موضوع چهارم موضوع شورای همکاری خلیج فارس و اوپک است. عربستان به خوبی می داند که حتی اگر محکمترین اتحاد را در شورای همکاری خلیج فارس به دور خود رقم زند، تقابل با ایران و عراق، تنها منجر به صرف هزینه و بسته شدن درهای دیپلماسی خواهد بود. این موضوع حتی تنها در زمینه تقابل با ایران نیز نیست و سایر تصمیمات شورای همکاری خلیج فارس که بخش مهمی از آن به اوپک نیز بازمی گردد، در سایر حوزه ها بدون همراهی ایران و متحد بزرگ آن در همسایگی یعنی عراق، ناکام خواهد بود.
عربستان می تواند از شورای همکاری خلیج فارس هم به عنوان تهدید و هم به عنوان فرصت برای رابطه با ایران بهره برداری کند و این نتیجه دیپلماسی فعال و تقریباً موفق سعودی ها علیه ایران در حاشیه خلیج فارس طی چند سال گذشته است.
کاملاً واضح است که عربستان با میزی مملو از این گزینه ها در برابر ایران قرار گرفته است. سفر وزیر خارجه کویت به ایران، بدون شک همه این گزینه ها را در بر دارد ولی این سفر در حال حاضر هیچ معنی خاصی ندارد.
آنچه پی آیند این سفر رقم خواهد خورد، معنی آن را بیان می کند. عربستان سعودی با واسطه کردن کویت، به خوبی در پی آن است که مزه ای از نیات ایران را به دست آورده و تمایلاتش را محک زند. سعودی ها با چند تهدید و چند فرصت در برابر ایران هستند و پیام ارسال شده به ایران در پی آن است که مشخص سازد تهدیدها باید در دستور کار قرار گیرد یا فرصت ها.
اما همین آزمون نیز در نوع خود غنیمت بوده و بسیار حائز اهمیت است. تا پیش از این، عربستان سعودی تصور می کرد با بستن درها به سمت ایران می تواند اثرگذاری ایران را در منطقه به صورت محسوسی کاهش دهد؛ اما همین که حاضر به آزمونی برای فهم تمایلات ایران شده، نشان از یک گام مهم در منطقه دارد که ایران باید با هوشمندی به آن نظاره کرده و فرصت های لازم برای تنش زدایی در منطقه و البته تأمین منافع ایرانیان را بررسی کند.
اکنون به نظر می رسد، همراهی ایران با روسیه که منجر به تحولاتی اساسی در منطقه شده است، زنگ خطر را برای عربستان به صدا درآورده و شاید عربستان سعودی نیز بعد از مدتها به این نتیجه رسیده باشد که همکاری قدرت های منطقه ای با تمرکز بر منافع مشترک برای حل مسائل هوشمندانه تر و ممتج به فواید بیشتری است. اگر پیام وزیر خارجه کویت، تنها همین یک نکته را نیز در بر داشته باشد، فرصت برای ایران بسیار غنیمت است و باید از آن نهایت استفاده را برای تنش زدایی با حاشیه جنوبی مرزهای خلیج فارس را برد.