سخنگوی وزارت خارجه: انتخابات را دنبال نمی‌کنیم

کد خبر: ۶۸۲۶۸۶
|
۱۸ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۵ 07 April 2017
|
4715 بازدید
اواخر اسفندماه بود که دکتر بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه به مناسبت سالگرد تاسیس شفقنا از این سایت خبری بازدید کرد. او که شفقنا را نسبت به امکاناتش سایتی موفق توصیف کرد، با حوصله و در فضایی صمیمانه طی چند ساعت به سوالات خبرنگاران پاسخ داد.

او در بخشی از سخنانش با بیان اینکه در وزارت خارجه مساله انتخابات را دنبال نمی کنند، دستگاه دیپلماسی کشور را از دیگر بخش ها جدا کرد و گفت: با تغییر دولت‌ها سیاست‌های کلان نظام دچار تغییرات اساسی چندانی نمی‌شود. تجاربی که در سه دهه گذشته اندوخته‌ایم به ما یاد داده‌است که سیاست‌خارجی را باید از نگاه‌های حزبی و جناحی منفک نمود.

قاسمی همچنین درباره احتمال دخالت ارگان های نظامی در انتصابات وزارت خارجه گفت: آن‌چه در بیرون گفته می‌شود با آن‌چه واقعیت دارد، بسیار متفاوت است. رابطه‌ی وزارت‌ امور خارجه با بخش نظامی رابطه بدی نیست و در بسیاری جهات، هماهنگ است و نمی‌تواند ناهماهنگ باشد. او در عین حال اختلاف سلیقه را منتفی نمی داند.

گفت وگوی شفقنا با بهرام قاسمی را در ادامه می‌خوانید:

*با توجه به حال و هوای جامعه امروز ایران می‌خواهم درباره نگاه شخص شما، آقای ظریف و مجموعه‌‌‌‌ی وزارت‌خارجه به دیپلماسی‌فرهنگی و نحوه‌ی بهره‌برداری از پتانسیل‌های فرهنگی کشور بپرسم. فکر می‌کنید می‌توانیم برنامه‌هایی داشته باشیم که از ظرفیت‌های فرهنگی و هنری کشور بهتر استفاده کنیم و به نوعی سفیرانی فرهنگی داشته باشیم که فعالیت‌ها یا اهداف سیاسی ما را در عرصه‌ی جهانی دنبال کنند؟


اکنون بهتر است از ظرفیت‌ها و تجارب شخصی خودم با شما سخن بگویم و ترجیح می‌دهم در این گفت‌وگو بیشتر به دیدگاه‌های خود بپردازم. البته دیدگاه‌‌هایی که مطرح می‌شود، به نوعی نمی‌تواند صد در صد بی‌ارتباط با جایگاه سخنگویی من باشد. عرصه‌ی دیپلماسی فرهنگی، آن هم در دنیای کوچک شده، بهم‌پیوسته، آشفته و در حال گذر عصر کنونی بحثی بسیار وسیع و پیچیده است. عصر ارتباطات و سرعت بیش از پیش ارتباطات، بخشی از وظایف و رسالت دولت‌ها و حاکمیت ملی کشورها را هم به سیطره و تصرف خود در آورده و به جد آنها را به چالشی بزرگ کشانده است. خارج از این مباحث، ما در کشور به لحاظ ساختاری، سازمان‌ها و ارگان‌های متعددی داریم که به زعم خود به کار فرهنگی در خارج از کشور نیز مشغول هستند. در بحث فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی نیز سازمان‌های متعددی فعال هستند. دیپلماسی عمومی و بخصوص بحث فرهنگی آن برای وزارت امور خارجه نیز با توجه به وظایف ذاتی آن در خارج از کشور به‌عنوان متولی سیاست‌خارجی، موضوعی بسیار اساسی و مهم است و قطعاً ما توجه ویژه‌ای به آن داشته‌ایم و خواهیم داشت. البته علی‌رغم این‌که دیپلماسی عمومی یا دیپلماسی فرهنگی، بخش عمده‌ای از دیپلماسی به مفهوم کلی آن است، اما همه‌ی این بخش، یعنی دیپلماسی فرهنگی آن‌گونه که باید و شاید در اختیار وزارت‌خارجه  نیست و در شرایطی قرار دارد که روزی قطعاً با توجه به تجارب خودمان در گذشته و تجارب دیگران در سایر نقاط جهان، بیشتر  و در مسیری بهتر اصلاح خواهد شد.

*یعنی وزارت‌خارجه هم مشخصاً متولی این حوزه نیست؟


چرا هست. نهایتاً در خارج از کشور همه‌ی ارگان‌ها زیر نظر سفیر جمهوری اسلامی ایران که عالی‌ترین مقام و نماینده دولت و نظام است، فعالیت می‌نمایند. البته در ساختار داخلی و درون کشور به لحاظ نوع وظایف، تغییراتی در ساختارهای اداری و تقسیم وظایف طی این چند دهه و با توجه به تحولات کشور و انقلاب اتفاق افتاده است. دوره‌ای در وزارت امور ‌خارجه، معاونت فرهنگی وجود داشت، اداره کل فرهنگی و ادارات فرهنگی داشتیم، اما شرایط امروز کاملاً تغییر یافته است. درست چند دهه قبل که چگونگی ارتباطات و مراودات دنیای امروز به لحاظ نوع و سرعت تحولات و دیپلماسی فرهنگی و عمومی اصلاً به این گونه متصور نبود، وزارت امور خارجه محور تمامی اقدامات فرهنگی در بیرون از کشور به شمار می‌رفت. به همین نسبت نیز وزار‌ت‌ امور خارجه برای اقدامات فرهنگی خارج از کشور خود از امکانات و بودجه‌ی مورد نیاز برخوردار بود، اما امروز با تغییر شرایط و تقسیم کار جدید، بودجه‌ی فرهنگی و وظایف فرهنگی خارج از کشور در اختیار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی قرار گرفته است. البته آن‌ها در خارج از کشور و حتی در داخل، تعامل و همراهی لازم را با وزرات امور خارجه دارند و نمایندگانشان در خارج نیز بخشی از پرسنل وزارت امور خارجه و اقدامات آن‌ها زیر نظر عالی‌ترین نماینده کشور در خارج از کشور، یعنی سفیر انجام می‌پذیرد.

در بخش دیپلماسی عمومی که بحثی ملی و کلان بوده و حتی بخشی از آن نیز مردم‌نهاد است، در سال‌های اخیر مرکزی در وزارت‌ امور خارجه، تأسیس شده که هماهنگ‌کننده این امور و عمدتاً برای فعالیت های خارج از کشور است. اصولاً دیپلماسی عمومی در جهان و همچنین ایران بحثی نو و جدید است که هنوز در مراحل اولیه خود طی مسیر می‌نماید. اگرچه روند رو به رشدی دارد و تلاش‌های بسیاری در سالیان اخیر در این حوزه اتفاق افتاده است و امروز ما در تعدادی از سفارت‌خانه‌های خود، دیپلمات مشخصی برای دیپلماسی رسانه و دیپلماسی عمومی داریم، اما هنوز راه بسیاری باقی است. بر این اساس امکانات اولیه‌ای هم وجود دارد، اما بی‌شک چه به لحاظ نفرات و کارشناسان زبده و متخصص و چه از نظر امکانات و بودجه، تنگناهایی نیز وجود دارد، بخصوص اگر  اهمیت کار، آن‌هم برای جمهوری اسلامی ایران در جهان کنونی بیشتر مورد مداقه قرار گیرد. در بخش مباحث فرهنگی با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی کاملاً هماهنگ و همراه و در تعامل هستیم و تلاش‌های خوبی نیز تاکنون صورت گرفته، اما اگر جایگاه و اهمیت جمهوری اسلامی و بایدها را مد نظر داشته باشیم، هنوز راه زیادی مانده است که باید پیموده شود. به‌طور قطع در صورت منفک کردن وجوه مختلف دیپلماسی از یکدیگر، این مفهوم به تنهایی هیچ معنایی نخواهد داشت. به این معنا که کار دیپلماسی فرهنگی، اقتصادی یا سیاسی در بسیاری اوقات در کنار هم مجموعه‌ای از فعالیت ها را به‌صورت مکمل شکل می‌دهد که اگر در کنار هم و به‌صورتی هماهنگ و در یک راستا نباشند و از یک مدیریت واحد و راهبردی پیروی نکنند یا با هم اداره نشوند، آن سیاست‌خارجی که می‌تواند برآیند تلاش‌های متعادل و همگون این بخش‌ها باشد، دچار مشکل خواهد شد. در این صورت نتیجه لازم و کافی حاصل نمی‌شود و حتی بر عکس هر کدام از این بخش‌ها می‌توانند به ضد اهداف خود بدل شوند و ضرر و زیانی را برای منافع کشور به‌وجود آورند. به همین دلیل از نگاه وزارت امور خارجه و سفارت‌خانه‌های ما حساسیت ویژه‌ای نسبت به این موضوع وجود دارد، اما حساسیت، کافی نیست و باید امکانات و تدبیر و همگونی و هماهنگی نیز در سطحی عالی‌تر انجام گرفته و وضعیت موجود، متحول شود تا از امکانات کم بهره بیشتری به‌دست آید.

*به تازگی آقای اصغر فرهادی به‌عنوان یک هنرمند ایرانی با فیلم خود و حرکتی که انجام داد، موجی جهانی علیه ترامپ در اروپا و آمریکا ایجاد کرد که شاید دستگاه دیپلماسی برای داشتن چنین برخورد سیاسی با ترامپ باید هزینه بسیار بیشتری می‌پرداخت تا کشورهای مختلف را با خود همراه کند. وزارت امور خارجه چگونه می‌تواند کارهای مشابه این اقدام را حمایت کند یا از دانشجویان و نخبگان ایرانی در سراسر دنیا استفاده بهتری داشته ‌باشد تا اهداف ملی خود در عرصه‌ی جهانی و سیاست ضدآمریکایی‌اش را به شکلی بهتر و فرهنگی‌تر دنبال کند؟


درست است که بحث فرهنگی اهمیت فراوانی در سیاست خارجی دارد، اما این نکته را باید در نظر داشت که برای مثال اگر کار آقای فرهادی موفق است یا می‌تواند موجی در جهان ایجاد کند، به این علت است که آقای فرهادی است که این کار را انجام می‌دهد و اگر این کار دولتی شود احتمالاً اثرات خود را از دست خواهد داد. اگر مقوله‌ی هنر، وابستگی تمام عیاری به دولت داشته باشد و از زاویه دولت و حکومت با آن کار شود، اثرگذاری ناچیزی خواهد داشت. بهتر است سازمان‌های مردم‌نهاد، گروه های علمی، شخصیت‌ها و افراد فرهیخته در هر رشته و تخصصی، نتایج آثار موفق خود را به جد و فراتر از مرزهای کشور شاهد باشند. اما واقعیت آن است که در برخی رشته‌ها و حوزه‌ها میزان اثرگذاری مردمی و تاثیر آن بر افکار عمومی بیشتر و در برخی حوزه‌ها هر چند مهم و اساسی، انعکاس  یک اقدام در کوتاه مدت، شاید کمتر باشد. البته میزان کارآمدی و اثرگذاری بخش‌ها و رشته‌های مختلف متفاوت است، بطور مثال آثار یک موفقیت سینمایی یا ورزشی در کوتاه مدت بسیار است، اما ممکن است این اثر بخشی و حتی مردمی شدن در سایر رشته‌ها زمان‌بر و در میان مدت باشد. به هر حال آنچه در حوزه دیپلماسی عمومی کشور باید صورت پذیرد، گاهی ممکن است حمایتی معنوی و گاهی حمایت مادی را نیاز داشته باشد که دولت یا وزارت امور ‌خارجه باید به شکل مقتضی، آن را در صورت مهم و ضروری بودن مورد بررسی قرار داده و راه‌های کمک مادی یا معنوی بیابند و اقدام نمایند، اما نه در حدی که به یک پروژه‌ی دولتی تبدیل شود. چرا که تبدیل این اقدامات به یک پروژه‌ی دولتی مساوی با کاهش موفقیت آن خواهد بود. این موضوع، خاص ایران هم نیست و در همه جای دنیا به همین شکل است. البته وزارت امور خارجه در حد وظایف تعریف شده سازمانی و شخص آقای دکتر ظریف نیز در این خصوص جدی هستند و تا حدی که امکان دارد و برایمان میسر باشد، در این زمینه تلاش‌ میکنیم.

*این رویکرد که بخواهیم بگوییم «ما مسلمان هستیم اما داعش نیستیم»، نمی‌تواند از بخش‌های مذهبی حاکمیت، بودجه جذب کند تا از امکانات هنری برای نشان دادن چهره فرهنگی مسلمانان در برابر چهره خشن موجود در منطقه استفاده شود؟


اصولا با این سوال نمی‌توانم چندان موافق باشم؛ افراد بسیاری در جهان فرق مسلمان و داعش را می‌دانند و این‌ها اکثریت هستند، چون در بسیاری از کشورها مسلمانانی زندگی می‌کنند و مردم آن کشورها یک شناخت نسبی از اسلام و مسلمانی دارند و همگان بر تروریست بودن گروهی چون داعش و ریشه‌های فکری آن‌ها نیز آشنا هستند. بخش کوچکی هم ممکن است به علت دور بودن از زندگی با مسلمانان تحت تأثیر برخی تبلیغات قرار گرفته باشند. برخی نیز با تفکر اصیل اسلامی و تفکر داعشی آشنا هستند اما سیاست به آنها حکم دیگری می‌کند تا این تبلیغات دروغین را داشته باشند. در عین حال در دنیای آلوده به تبلیغات دروغین امروز، هر چه بتوانید در معرفی چهره‌ی نورانی و اصیل اسلام تلاش و هزینه‌ی مطلوب داشته باشید، مفید و حتی لازم و ضروری است و خود بخود بحث تفکیک هر چه بیشتر اقدامات نابخردانه و غیرانسانی که به‌نام اسلام، توسط گروه‌ها و حتی کشورهای خاص صورت می‌گیرد را نیز می‌توانید خنثی نمایید. امروز در جهان، توسط محافل و کشورهای خاصی هزینه‌های هنگفتی برای تخریب چهره اسلام صورت می‌پذیرد تا از اسلام چهره‌ای نامطلوب و خشن جلوه‌گر سازند. در هر حال، در بعد تلاش و تبلیغ و اقدام، هر کدام از این موارد جای خود را دارد و نمی‌توان یکی را قربانی دیگری کرد. باید در یک فرایند منطقی از تمامی ابزارها بهره جست و نمی‌توان برای همه جا نیز نسخه‌ها و الگوهای واحد تعریف کرد. باید موقعیت محلی، فرهنگ و اثرگذاری یک اقدام دقیقاً بررسی شود. این موضوع، هم تیز هوشی  و هم شناخت می‌خواهد و هم اینکه هزینه‌بر است و گاهی نیز برنامه‌ریزی جامع می‌طلبد وگرنه هدر دادن امکانات و گرفتن اثر عکس، حاصل آن خواهد بود.

*اگرچه بخشی از جامعه و عمدتاً طیف اصلاح‌طلب معتقدند که صد در صد آقای روحانی انتخاب می‌شوند اما بخش‌های دیگری از جامعه نیز هستند که اطمینانی به این موضوع ندارند و بحث کاندیداهای مختلف مطرح است. وزارت‌خارجه برای هر دو حالت آمدن و نیامدن آقای روحانی، دو سناریوی مختلف در نظر گرفته‌اند تا مسیر دیپلماسی که تا امروز تعریف کرده‌اند دچار انحراف نشود؟


وزارت‌ امور خارجه اگر بخواهد وزارتی با کارکرد درست باشد که هست، باید دستگاهی فراجناحی باشد. سیاست‌خارجی از مقولاتی است که به امنیت ملی و منافع ملی کشور باز می‌گردد و اگر در چارچوب منافع گروهی و حزبی محصور شود، نمی‌تواند وظایف خود را انجام دهد و دچار آشفتگی‌های شدیدی  می‌شود که جبران‌ناپذیر خواهد بود. به همین دلیل ما در وزارت امور خارجه به آن شکلی که نزد گروه‌ها و احزاب مطرح است، مساله‌ی انتخابات را دنبال نمی‌کنیم و نمی‌توانیم و نباید وارد مقوله‌ی چگونگی انجام انتخابات شویم زیرا سیاست‌خارجی و سیاست‌گذاری و حوزه‌ی دستگاه دیپلماسی یک بحث جدی و کاملاً ملی است. وزارت خارجه،  سازمانی است که خود بخشی از دولت و تابع سیاست‌های دولت است، اما از طرف دیگر با تغییر دولت‌ها سیاست‌های کلان نظام دچار تغییرات اساسی چندانی نمی‌شود. تجاربی که در سه دهه گذشته اندوخته‌ایم به ما یاد داده‌است که سیاست‌خارجی را باید از نگاه‌های حزبی و جناحی منفک نمود. افرادی که سیاست‌خارجی را با مسایل جناحی و داخلی خود گره می‌زنند، خطای بزرگی را نسبت به خود و جامعه انجام می‌دهند. سیاست خارجی نمی‌تواند محل کشمکش، مجادله و رقابت‌های گروهی و حزبی باشد و هر زمان در این‌گونه رقابت‌ها وارد چنین مقوله‌ای شده‌ایم، صدمات جبران ناپذیری را به مردم و کشور تحمیل کرده‌ایم.

* در تجربه‌ی برجام دیدیم که دولت قبلی با وجود اشاره‌ای هم که رهبری داشتند، نتوانست برجام را به نتیجه برساند اما این دولت با شیوه‌ای که در پیش گرفت، توانست مسأله را به نتیجه برساند و همین امر نشان می‌دهد که وزارت‌خارجه متأثر است از رییس‌جمهوری که سر کار می‌آید. در این مورد نظرتان چیست؟


مطابق قانون‌اساسی یا مکانیسم‌های تعریف‌شده در ایران، سیاست‌گذاری در حوزه‌ی سیاست‌خارجی با رهبری است و دولت‌ها هم حتماً نقش و جایگاه و وزن خود را دارند. آقای رییس‌جمهور نیز با داشتن درک درست و صحیح از مسایل جهانی نقش مهمی را در پیشبرد سیاست‌‌ها و اهداف سیاست خارجی ایفاء می‌نمایند. سیاست‌خارجی به دلیل ماهیت خود، اصولاً نباید جناحی شود یا حتی افراد جناحی در رأس این وزارت‌خانه قرار بگیرند. اگر موفقیتی در این حوزه‌ها در دوره‌ی اخیر ریاست‌جمهوری وجود داشته به این دلیل است که افراد در چارچوب نظام و منافع ملی با روش‌های تخصصی خود و برای نظام و در چارچوب امنیت ملی و منافع مردم کار کردند و تحت‌تأثیر نگرش‌ها و دیدگاه‌های حزبی و گروهی قرار نداشتند.

*اما با برجامی که ما آن را یک پیروزی ملی می‌دانیم، در داخل بسیار جناحی برخورد شد و علاوه بر خیلی از تریبون‌ها حتی در رسانه‌ها هم حملات متعددی نسبت به برجام صورت گرفت. با توجه به این‌که دولت، بیشترین مانور خود را روی موفقیتی دارد که با برجام برای کشور حاصل شده است، هر چه به انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم، جناح‌های مخالف، فشار خود را بر ناموفق جلوه دادن برجام گذاشته‌اند. وزارت‌خارجه برای خنثی کردن این تبلیغات منفی با توضیح برای مردم، برنامه‌ی روشنی دارد؟


فکر می‌کنم در این مدت به اندازه‌ی کافی درباره‌ی برجام صحبت شده است و نکته مبهمی وجود ندارد که به آن نپرداخته باشیم. وزارت امور ‌خارجه و بخش‌های دیگر دولت، کار خود را تبیین کرده‌اند اما وقتی کسی خود را به خواب می‌زند نمی‌توان بیدارش کرد. زمانی که عده‌ای در داخل برخی دستاوردهای کشور را تبدیل کنند به اهرم‌هایی جهت تصفیه‌حساب بین جناح‌ها و گروه‌ها در نهایت این اتفاق می‌افتد، وگرنه دستاوردهای برجام کاملاً مشخص است. اینکه گفتید با آن برخورد می‌شود، تلاش می‌کنند آن را ناکارآمد جلوه‌ دهند یا اتهام‌زنی صورت می‌گیرد، به این دلیل است که اتفاقاً برجام قطعاً اقدامی به موقع و موفقیتی برای دولت و کشور بوده است. بگذریم از شیطنت‌های برخی کشورها و رژیم صیهونیستی و نیز بدعهدی‌های آمریکا و کارنامه‌ی ناموفق این کشور که بحث دیگری را می‌طلبد، اما خارج از این مباحث، مطرح شدن برخی مسایل مرتبط با سیاست‌خارجی مانند برجام -که در حوزه‌ی امنیت ملی قرار می‌گیرد- در دعواهای داخلی، صددرصد غلط است و در نهایت کشور از آن متضرر خواهد شد و دست مذاکره‌کننده ایرانی یا دستگاه دیپلماسی را برای ادامه‌ی مذاکرات با طرف خارجی از یک موضع قدرتمندتر می‌بندند. در عین حال باید بین نقد بجا، عالمانه و منصفانه با رقابت‌های سیاسی داخلی تفکیک قایل شوم که فرصت طرح تمامی آن‌ها از حوصله این گفت‌وگو خارج است. اگرچه در این خصوص خوشبختانه بسیار گفته اند، اما در پاسخ به یک سوال دیگر شما باید بگویم که وزارت‌ امور خارجه هیچ‌گونه ابزاری برای برخورد با دعواهای جناحی در این‌گونه مسایل ندارد و فقط می‌تواند اگر تریبونی داشته باشد، دستاوردهای خود را تبیین کند و قضاوت را به مردم شریف ایران واگذارد و تاکنون نیز بر این طریق رفته است.

*برای روشنگری افکار عمومی چطور؟ چه اقدامی باید انجام داد که آثار برجام به طور ملموس در زندگی مردم احساس شود تا تبلیغات منفی را بی‌اثر کند؟

برجام را باید تعریف کرد. اگر برجام به این شکل تعریف شود که آمده است تا مشکل معیشت مردم را حل کند، نادرست است و اگر کسی چنین تعریفی از برجام به تنهایی داشته باشد، اشتباه کرده است. اصل اول و شاید مهم‌ترین دستاورد آن، لغو قطعنامه‌های شورای امنیت بود. آن قطعنامه‌ها تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل، خطری جدی برای ایران بودند که به واسطه‌ی آن‌، هر لحظه می‌توانستند بدون هیچ پیش نیاز و مجوزی به ایران حمله کنند. بحث مهم و اصلی دیگر نیز برداشتن تحریم‌ها بود که آن نیز اتفاق افتاده است و امروز هیچ‌گونه تحریمی نداریم که ناشی از بحث هسته‌ای باشد. کارشکنی‌هایی از جانب آمریکا وجود داشته است و از ابتدا هم انتظار نداشتیم که آمریکا این تفاهم را در یک سینی طلایی به ما اهدا کند. طی مذاکره‌ای طولانی با فشار و کلنجار توانسته‌ایم در مجموعه‌ی ۱+۵ به یک تفاهم برسیم و از ابتدا هم قرار نبود روابط ما با آمریکا برقرار شود یا در حوزه‌های دیگری با آن‌ها وارد صحبت شویم. مجوز دستگاه سیاست‌خارجی و تیم مذاکره‌کننده تنها در موضوع هسته‌ای بود که آن را انجام دادند. دستگاه‌های اقتصادی و اجرایی کشور نیز به‌تناسب توانایی، اراده و کارآمدی خود توانسته‌اند از رفع تحریم‌ها بهره‌مند شوند. بخشی از دستگاه‌های اجرایی نیز این موفقیت را کمتر داشته‌اند. این موارد را نباید به ناکارآمدی برجام یا حتی کارشکنی طرف مقابل ربط داد زیرا اگر بخواهیم با خودمان صریح باشیم، بخشی هم می‌تواند مشکل ما باشد. در عین حال هیچ‌کدام از این مسایل، نافی آن نیست که ایران با کارشکنی‌ها و بدعهدی‌های متعدد آمریکا مواجه بوده و هنوز هم وجود دارد. البته دیگرانی هم بودند و هستند، چه در منطقه و چه خارج از منطقه که خواهان موفقیت ایران نبودند و امروز نیز با شدت تمام  ایران‌هراسی را به شدت و حدت جایگزین بحث هسته‌ای ایران نموده‌اند.

*درباره بحث برجام چه توصیه‌ای به جناح‌های سیاسی در کشور دارید؟

برجام و مذاکرات هسته‌ای یک بحث ملی بوده و تحت لوای یک اجماع کلی در کشور صورت گرفته است. به این شکل نبوده است که وزارت‌ امور خارجه رأساً مذاکره کند و کاری را انجام دهد؛ این در هیچ جای دنیا امکان‌پذیر نیست. منصف باشیم و عادلانه و با شناخت قضاوت کنیم؛ نه بر اساس شایعات و نادانسته‌های خود. بدانیم برجام چیست، در آن کنکاش کرده باشیم و بعد آن را نقد کنیم. ممکن است جاهایی نیز قابل نقد باشد و الزاماً ما نتوانسته باشیم به طور کامل به همه اهداف برسیم. امکان نقد وجود دارد. مهم‌ترین بحثی که باید در این‌جا مورد توجه باشد،  موضوع امنیت ملی است. نباید دستاورد کشور را برای منافع زودگذر و مسایل جناحی خود قربانی کرد. باید اجازه داد دستگاه دیپلماسی که به تنهایی هم تصمیم نمی‌گیرد و اقدامی نمی‌کند، با توجه به اعتمادی که بارها نسبت به آن اعلام شده است، بتواند کار خود را انجام دهد. در نهایت این‌که اجازه دهند شرایط برای استفاده از نتایج برجام مهیا شود.

*با وجود تلاش وزارت‌ امور خارجه برای تعامل بهتر با کشورهای مختلف به‌ویژه در منطقه، اما آن‌چه می‌خواستند در آن حد محقق نشد. به نظر می‌رسد دست آقای ظریف برای انتخاب سفرا و دیگر پست‌ها در وزارت‌خارجه آن‌قدر باز نیست و فشارها و توصیه‌ها گاهی وی را مجبور به انتخاب افرادی می‌کند؟


ایران، کشوری چند صدایی است و هیچ دستگاهی در ایران نمی‌تواند به تنهایی و مستقل، همه کارهای خود را به انجام برساند یا در آن مورد تصمیم‌گیری کند. در بعضی بخش‌ها امکان‌پذیر است که چنین شود اما در بعضی بخش‌ها شدنی نیست. ساختار کشور طوری چیده شده است که نشان می‌دهد یک فرد حاکم نیست و یک فرد دستور نمی‌دهد و در نهایت مجموعه‌ای از آراء وجود دارد. برای مثال اگر مجلس با شورای نگهبان به نتیجه نرسد، این بحث باید در تشخیص مصلحت مطرح شود یا اینکه شورای‌عالی امنیت‌ملی برای این است که بتواند نظرات دستگاه‌های مختلف اعم از کشوری، لشکری، نظامی و انتظامی را هماهنگ کند. این ساختار به آن معناست که الزاماً هر شخصی نمی‌تواند کاری مطابق سلیقه‌ی خود انجام دهد و در موقعیت‌هایی باید درباره کار، مشورت و هماهنگی صورت بگیرد تا کمی پخته‌تر شود.

*دخالت چطور؟ گفته‌می‌شود در مواردی از انتصابات مثل دوران حضور آقای امیرعبداللهیان در سمت معاون آقای ظریف، دخالت هایی از سویی برخی ارگانهای نظامی صورت گرفت و فشارهایی اعمال شد، آیا وزارت خارجه مکانیسمی دارد که در برابر دخالت ارگان‌های دیگر مقاومت کند؟


آن‌چه در بیرون گفته می‌شود با آن‌چه واقعیت دارد، بسیار متفاوت است. هر کشوری به تناسب جایگاه، موقعیت جغرافیایی و تاریخی و سایر شرایط خود باید ملاحظاتی در نوع روابط و اقدامات خویش داشته باشد. اتفاقاً رابطه‌ی وزارت‌ امور خارجه با بخش نظامی رابطه بدی نیست و در بسیاری جهات، هماهنگ است و نمی‌تواند ناهماهنگ باشد. اگر بخش سیاست‌خارجی بخواهد با بخش نظامی و امنیتی ناهماهنگ باشد، مشکلات عدیده‌ای را به‌وجود می آورد. در وضعیت کلان موضوع سعی شده است یک نوع هماهنگی میان آن‌ها وجود داشته باشد. حتماً اختلاف سلیقه نیز می‌تواند گاهی مثل همه جا بروز کند و مطرح باشد و این خاص ایران هم نیست. یعنی کسی که نگاهی حرفه‌ای در حوزه‌ی سیاست‌خارجی دارد، نگاهش دیپلماتیک و آن‌که در حوزه مسایل امنیتی کار می‌کند، نگاهش می‌تواند کاملاً امنیتی باشد و فرد نظامی هم در هر حوزه‌ای که کار کند، نگاهی نظامی دارد. در همه جای دنیا این نگاه‌ها ممکن است در جایی با هم تعارض پیدا کند. این نگاه‌های متفاوت باید در نقطه‌ای تجمیع شود که نهادهایی مثل شورای امنیت ملی این وظیفه را به عهده دارند. در سطوح بالاتر نیز خود رهبری بر تصمیمات کلان نظارت دارند. هماهنگی‌ها گسترده است و رودررویی به آن مفهوم که مطرح می‌نمایید وجود ندارد. اختلاف‌نظرهایی وجود دارد که کاملا طبیعی است و اختلاف نگاه و سلیقه است. در بین خود ما دیپلمات‌ها هم همیشه این نوع تفاوت نگاه و سلیقه می‌تواند باشد. مگر اصلاً می‌توان این تفاوت‌ها را نداشت. آدمی است دیگر.

*سال جدیدی را آغاز کرده‌ایم، فکر می‌کنید منطقه خاورمیانه و همچنین ایران در این سال چه چالش‌هایی را پیش رو دارد؟


وضعیت منطقه بسیار آشفته و بحرانی است. تکفیر یا افراط، ریشه‌های فکری عمیقی در منطقه دارد و بیکار نخواهند نشست. افراد ایدئولوژیک آموزش‌دیده و تجهیزشده می‌توانند به عنوان یک پتانسیل جدی و خطرناک در منطقه حضور داشته باشند. آن‌ها این قدرت و چابکی را داشتند که در زمان فشارهای وارده جابه‌جا شوند و به کار خود ادامه دهند. اگرچه تا حد بسیار زیادی سرکوب شده اند و تحت فشار هستند اما هنوز وجود دارند و حمایت می‌شوند. ولی امروز بسیار ضعیف‌تر از دیروز هستند و قطعا با شکست مواجه خواهند شد. البته باید جامعه بین‌الملل و مجامع جهانی، حامیان آنها را که به آن‌ها سلاح و پول و اندیشه تکفیری داده‌اند، تحت فشار بگذارند و برای مبارزه با تروریسم جدی‌تر وارد میدان شوند.

به نظر می‌رسد در سال ۹۶ نیز ما با چالش‌های فراوانی در منطقه مواجه هستیم که ریشه‌های آن قدیمی و حاصل اشتباهات دهه‌های گذشته است. بسیار بعید به نظر می‌رسد که بتوان در کوتاه‌مدت، وضعیت را به ثبات بازگرداند. علاوه بر آن قدرت‌ها و کشورهایی هم در منطقه و خارج از منطقه حضور دارند که حاضر نیستند ثبات و امنیت به‌ویژه به جهان اسلام برگردد. به دلیل عنادی که وجود دارد، تلاش‌هایی صورت می‌گیرد که تا حدی نیز به نتیجه رسیده‌است و توانسته‌اند ساختار برخی کشورهای اسلامی را یکی پس از دیگری ضعیف و حتی نابود کنند.

*در این دامنه‌ی تحولات احتمال دارد که اسراییل قدرت بیشتری بگیرد و به دنبال آن دعوای بین ایران و عربستان و ترکیه را عمیق‌تر کند یعنی احتمال دارد که سال ۹۶ با این بحران مواجه باشیم که تحرکات اسراییل در مورد کشورهایی که می‌توانند متحد ما باشند، بیشتر شود؟


تضادها در منطقه به نحوی فراوان است که به نظر نمی‌رسد طی سال جدید بتواند به سرعت حل و فصل شود و تبدیل به یک وضعیت برتر و نوین گردد، منطقه به زمان نیاز دارد و در مرحله‌ی نخست باید با تروریسم و تفکرات افراطی برخورد شود، که خود نیاز به یک اجماع در منطقه و جهان دارد. رژیم صهیونیستی هیچگاه آرام نخواهد نشست و سعی در به آشوب کشاندن منطقه و ماهی‌گیری خود از آب گل‌آلود داشته و دارد. سود صهیونیست‌ها در ناآرامی و تنش و جنگ و خشونت در منطقه و میان کشورهای اسلامی است.

ترکیه نیز شرایط و دوران تحول خاصی را طی می‌کند. امیدوارم آرامش و امنیت به ترکیه برگردد و سیاست‌های منطقی در آن کشور اتخاد شود. ترکیه برای ما همسایه مهمی است و ما می‌خواهیم در آن کشور ثبات، آرامش، امنیت و توسعه اقتصادی حاکم باشد.
 
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟