خراسان نوشت: پیرمرد باکت و شلواری مرتب و اتوکشیده در حیاط بیمارستان اعصاب و روان منتظر ساعت ملاقات ایستاده است، وی بازنشسته یکی از ارگان های دولتی است و پسرش را در بیمارستان اعصاب و روان بستری کرده است. وقتی از روزهای خوب زندگیشان تعریف میکند ، اشک در چشمهایش حلقه میزند . بغضش را فرومیخورد و میگوید:«پسر من جزو نخبههای تحصیلی و ورزشی بود ، نمی دونم چی شد که یکدفعه این اتفاق افتاد. ما چهارده سال پیش متوجه گوشهگیریهای غیرمعمول پسرمون شدیم که البته اون زمان بیشتر شبیه یک افسردگی ساده بود و به بیماری اعصاب و روان تبدیل نشده بود و حالوروز الانش رو نداشت. پیش یه روانشناس بردیمش، اما اون آقا حتی یک نگاه توی صورت پسر ما نینداخت و هی نسخه داد و گفت بریم و وقت بگیریم و فلان تاریخ دوباره واسه مشاوره بیایم پیشش،هر روز حال پسرمون بدتر شد. ما تمام این شهر رو به امید بهتر شدن حال وروز بچه مون به دنبال یک روانشناس که به دادمون برسه گشتیم،اما حال پسرم بهتر نشد، یکی از روانشناسها میگفت که« نظارت دقیقی واسه رسیدگی به خطاهای حوزه روانشناسی وجود نداره». الان اوضاع پیچیدهتر هم شده ،نمیدانم چرا وزارت علوم از هر دانشگاهی مدرک روانشناسی صادر می کنه. مثلا من که توی یه دانشگاه بهصورت غیرحضوری مدرک میگیرم و حتی یک واحد عملی نگذروندم می تونم روی اعصاب و روان آدمها نظریهپردازی کنم و یا مشاوره بدم؟ اونم به یک نفر که اطلاعات و علمش چند برابر من است ؟البته شنیدم نظام روانشناسی و بهزیستی نظارتهایی دارند ولی نظارتشون خیلی دقیق نیست ،وزارت بهداشت قرار شده کارهایی انجام بده که کیفیت درمان بهتر بشه ولی تا حالا که کاری انجام نداده. پسر من بعد از چهارده سال درمان و مشاوره الان بهجایی رسیده که اعتمادبهنفسش رو کاملا ازدستداده و حتی تنهایی تا سر کوچه نمی تونه بره، حتی نمی تونه بره حمام، نمیدونم بعد از ما پسرمون می خواد چطوری زندگی کنه. »پیرمرد حالا باید پسرش را در لباس بیماران اعصاب و روان آنهم چند ساعت در هفته ملاقات کند. وی در حرفهایش دائم این جمله را تکرار میکرد :« من نمی دونم چند نفر توی کشور دارن مثل من تاوان تخصص نداشتن یک عده رو میدن که اسم خودشونو گذاشتن روانشناس،من نمی گم همشون نابلدند میگم نظارت ها توی این حوزه باید مدیریت بشه».
آشفته بازار مشاوره ها
با توجه به گسترده شدن شهر ها و زندگی شهری و تشدید بیماری هایی همانند افسردگی، هر روز بیشتر به روانشناس و مشاور نیاز داریم. چندی پیش وزیر بهداشت با بیان اینکه میزان افسردگی در کشور ما بسیار است، گفت: "6/12 درصد از جامعه ما بیماری افسردگی دارند و این موضوع نیاز به درمان دارد." البته این نکته را باید یادآور شد که افسردگی تنها یکی از مواردی است که برای درمان آن باید به روانشناس و مشاور مراجعه کرد .مسائل خانوادگی تحصیلی و... نیز از دیگر مسائلی است که به مشاوره نیاز دارد، به همین دلیل هر روز از سوی جامعه نیاز به مراجعه به روانشناسان بیش از پیش احساس می شود اما نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که آیا می توان به هر مشاور و روانشناسی اعتماد کرد ؟در حال حاضر اشکالات زیادی در سیستم آموزشی روانشناسی و دفاتر متعدد مشاوره وجود دارد به عنوان مثال می توان به این نکته اشاره کرد که خروجی دانشجوها از دانشگاه های مختلف در رشته روانشناسی بسیار بالاست و در بسیاری از موارد ما با کارشناسانی روبه رو می شویم که ازبیکاری رنج میبرند. این حرف ها را یکی از کارشناسان رشته روانشناسی بیان می کند و می گوید: یک دانشجو که فارغ التحصیل رشته روانشناسی بود موضوع بیکاری اش چند سال بعد از گرفتن مدرکش را با گریه برای من تعریف می کرد. سوال اینجاست که روانشناسی که در ابتدای ورود به بازار کار با این میزان سر خوردگی مواجه می شود آیا در آینده می تواند یک روانشناس و مشاور مورد اعتماد در جامعه باشد؟
این کارشناس صحبت هایش را اینطور ادامه می دهد :«یکی از اشکالات دیگری که در مورد سیستم آموزشی ما مطرح است این نکته است که یک نفر که مدرک کارشناسی خود را در یک رشته غیر مرتبط با روانشناسی گرفته بنا به هر دلیلی مدرک کارشناسی ارشد خود را در یکی از دانشگاه ها در رشته روانشناسی می گیرد و بنده مواردی را سراغ دارم که فردی برای ارتقای درجه شغلی مشغول به ادامه تحصیل در رشته روانشناسی شده و به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به مشاوره افراد می پردازد . به نظر من اگر در این مورد فکری نشود به زودی شاهد اتفاقات ناخوشایندی در این زمینه خواهیم بود که یکی از آنها بی اعتمادی جامعه نسبت به روانشناس ها است و نتیجه این بی اعتمادی گسترش بیماری های اعصاب و روان در سطح جامعه است.»
سلامت شوخی بردار نیست
آموزش روان شناسان به صورت تئوری و جای خالی دوره های کارورزی یکی دیگر از اشکالات موجود در سیستم آموزشی است که در رشته روانشناسی مشاهده می شود.دکتر مهدی بنی اسدی «روانپزشک» در این باره می گوید:«با توجه به فضای موجود و مسیری که زندگی انسان ها در آن در حال شکل گیری است این موضوع به شدت احساس می شود که باید افرادی برای درمان مسائل مربوط به اعصاب و روان انسان ها تربیت شوند و دلیل اینکه دانشگاه های زیادی به تربیت روانشناس می پردازند چیزی جز این نیست اما نکته اینجاست که آیا روشی که استفاده می شود روش درستی است ؟ در پاسخ باید گفت خیر .زیرا تربیت کارشناس در این رشته به صورت تئوری و تنها با اکتفا به تدریس چند کتاب و مقاله آسیب های زیادی به جامعه وارد می کند . باید دانشجویان این رشته به صورت عملی با بیماران ارتباط مستقیم داشته باشند. در انگلستان برای آموزش روانشناسان بالینی روال آموزشی به این شکل است که نیمی از دوره آموزشی را باید در کنار بیماران باشند و گاهی این ساعت های آموزشی به دو هزار ساعت می رسد.بعد از آموزش روانشناسان بالینی متخصص به سبکی که توضیح دادیم باید مسئولان به این نکته توجه داشته باشند و شرایطی را ایجاد کنند که چنانچه یک بیمار بعد از مراجعه به یک روانشناس و یا مشاوره به دلیل کیفیت پایین مشاوره انجام شده و یا استفاده از روشهای نادرست درمانی دچار آسیبهای روحی و روانی شد مسئولان مرجعی را برای پاسخگویی و رسیدگی به شکایات این بیماران ایجاد و معرفی کنند، مرجعی که در حال حاضر نبود آن به شدت احساس می شود و می بایست برنامه ریزان و مسئولان ما به این نکته توجه ویژه ای داشته باشند زیرا فضای سلامت فضای شوخی برداری نیست.دکتر مهدی بنی اسدی در مورد هزینه های سنگین روانشناسی و پوشش ندادن خدمات بیمه ای در این حوزه می گوید:«بعضی از بیماران که جزو طبقات ضعیف تر جامعه هستند نسبت به هزینه های مشاوره ها اعتراض میکنند و به دنبال یافتن دلیل این سوال هستند که چرا بیمه ها ویزیت این مشاوره ها را تحت پوشش قرار نمی دهند.بعضی از مسئولان در پاسخ به این سوال می گویند: به این دلیل که رشته روانشناسی زیر نظر وزارت بهداشت نیست و روانشناسان زیر نظر وزارت بهداشت تربیت نشده اند در نتیجه این وزارت خانه قادر به حمایت از آن ها برای تحت پوشش بیمه قرار دادن این خدمات نیست . این موضوع باعث شده که افراد کم در آمد جامعه با وجود نیاز به مشاوره از مراجعه به روانشناس خودداری کنند».این روانپزشک در ادامه می گوید:«در اهمیت علم روانشناسی هیچ شکی نیست و به همان اندازه که به سلامت جسم اهمیت داده میشود باید به سلامت روان نیز توجه شود. به اعتقاد بنده در بیمارستان ها و درمانگاه ها باید قسمتی به عنوان مشاوره بالینی هم وجودداشته باشد تا علاوه بر مداوای بیماری های جسمی به مسائل مربوط به اعصاب و روح و روان بیمار نیز پرداخته شود».
روانشناس یا فقط یک شنونده خوب؟
روی چمن های پارک نشسته بود ،موهایش را از ته زده بود و می گفت :«می خواهم همزمان با رشد موهایم خیلی چیزها رو فراموش کنم و شخصیت خودمم تغییر کنه و حالم بشه یه حال خوب»چندین بار برای بهتر شدن حالش به روانشناس های مختلف مراجعه کرده بود. او درباره مراجعاتش می گفت :«روانشناس ها اصولا شنونده های خوبی هستند .من به جلسات مختلف مشاوره رفته ام و موارد زیادی بوده که چندین جلسه به مشاوره رفتم اما مشاور هیچ حرفی نمی زد و یا حرف هایی می زد که من در مورد آن مسائل اطلاعات بیشتری از مشاور داشتم.در یکی از مواقعی که وضعیت حادی داشتم و به شدت از لحاظ روحی بهم ریخته بودم ونیاز به مشاوره فوری داشتم مشاوری که پیش ایشان می رفتم در دسترس نبود و قرار شد با یک مشاور دیگر هماهنگ کنم و پیش او بروم اما متاسفانه با وجود تاکید من برای سه ماه بعد از تماسم زمان تعیین کردند و من به یکی از مراکز مشاوره دیگر زنگ زدم و آن مرکز توسط چند مشاور به صورت گروهی اداره می شد بعد از آنکه به آن مرکز مشاوره رفتم خبردار شدم مشاوری که با بنده صحبت می کند به صورت پاره وقت با آن مرکز همکاری می کند. وی بعد از مدت کوتاهی شروع به درد دل کرد و گفت: از شرایطش به هیچ عنوان راضی نیست. حالا سوال اینجاست ،روانشناسی که با اعصاب و روان یک انسان سرو کار دارد اگر از شغل و کاری که دارد احساس نارضایتی کند آیا می تواند در بازگرداندن آرامش برای بیماری که به او مراجعه کرده موثر باشد؟من بعد از آن ماجرا با هر مشاوری که صحبت می کنم نوعی شک در ذهنم به وجود می آید»بعضی از روانشناس ها بعد از چند جلسه به این نکته اشاره می کنند که با مصرف دارو به صورت کلی مخالفند .در صورتی که در بعضی از موارد یک بیمار نیاز به مراجعه به روانپزشک و استفاده از دارو دارد اما این دست مخالفت ها باعث عقب افتادن زمان درمان این بیماران در بیمارستان و تحت نظر روانپزشک قرار گرفتن می شود».ویزیت ها به شدت گران است و مسئولان ما باید فکری به حال این موضوع بکنند و شرایطی را به وجود بیاورند که اقشار ضعیف جامعه هم بتوانند به مراکز مشاوره بروند. من مبلغی حدود هفتصد هزار تومان هزینه کردم. حس خوبی داشتم و این نتیجه یک یا دو مشاور خوب در بین چندین مشاور بود.
راه حل چیست؟
نظام روانشناسی یکی از مراجع رسیدگی به حقوق بیماران و روانشناسان است که با نظارت بر فعالیت های روانشناسان دارای مجوز از سازمان روانشناسی که اعضای سازمان نظام روانشناسی به شمار می آیند در قالب آیین نامه هایی به دفاع از حقوق بیماران و روانشناسان می پردازد .دکتر اصغری پور نایب رئیس نظام روانشناسی استان خراسان رضوی در رابطه با مشکلات موجود در عرصه روانشناسی و مشاوره به روزنامه خراسان می گوید:«امروزه در حوزه روانشناسی اتفاقاتی در حال رخ دادن است که مجموعه ای از افراد که نه مدرک مرتبطی با روانشناسی دارند و نه مجوزی را از سازمان نظام دریافت کرده اند و فقط به دلیل داشتن فن بیان خوب از ناآگاهی جامعه استفاده می کنند، با صحبت هایشان که چیزی شبیه به مشاوره است لطماتی را بر روان جامعه وارد می کنند . به عنوان مثال افرادی در مورد مسائلی از قبیل ازدواج به آنها مراجعه می کنند وبه دلیل روش اشتباه مشاوره دادن آسیب می بینند ودر نتیجه به تمامی روانشناسان بد بین می شوند اما به دلیل اینکه این افراد به ظاهر مشاور، زیر نظر نظام روانشناسی نیستند ما نمی توانیم با آنها برخورد کنیم. در اینجا قوه قضائیه باید به دلیل اینکه یک جرم علیه عموم جامعه در حال رخ دادن است اقدامات بازدارنده ای را انجام دهد که متاسفانه در حال حاضر این کار انجام نمی شود .ماجرای مشاوره ها به همین جا ختم نمی شود و گاهی شامل ارائه مشاوره هایی از سوی برخی افراد مثل مددکاران اجتماعی یا بعضی روحانیون می شود که این امر هم نیاز به پیگیری هایی دارد و در این باره باید گفت که این نوع مشاوره ها به ساختار باور های یک جامعه نسبت به مشاوره ها و افراد متخصص در این زمینه آسیب های جدی را وارد می کند و موجب تغییر نگاه جامعه به جلسات مشاوره می شود. این موضوع در دراز مدت باعث به خطر افتادن امنیت روانی جامعه خواهد شد.»دکتر اصغری پور ادامه می دهد:«آیین نامه های نظام روانشناسی به ما تنها در مورد افرادی که عضو این نظام باشند اجازه نظارت می دهد و طبیعتا افرادی که زیر مجموعه نظام روانشناسی نیستند شامل نظارت ما نمی شوند.»اصغری پور در پاسخ به این سوال که ثبت نشدن اطلاعات و صحبت های مراجعین به بهانه حفظ اسرار مراجع( که یکی از مراحل کار روانشناس است ) آیا مراحل رسیدگی به تخلفات را با مشکل روبه رو نمی کند ؟ می گوید :« به یقین در حرفه ما هم تخلفات و اشتباه هایی وجود دارد که به هر حال این تخلفات قابل رسیدگی است. البته در بعضی از موارد بیمار هم مقصر است چرا که گاهی با ادامه ندادن مراحل درمان به نتیجه مطلوب نمی رسد وبعد از مدتی می گوید مشاوره ها بی فایده بود ه است».نایب رئیس نظام روانشناسی استان خراسان رضوی درباره چگونگی شناختن مشاور و روانشناس ها از نظر مهارت شغلی می گوید :« باید توسط رسانه ها نظام روانشناسی را به مردم معرفی کنیم و افراد جامعه با تماس با سازمان نظام روانشناسی قبل از مراجعه به هر روانشناسی راهنمایی های لازم را از این نظام بگیرند و از طرفی روانشناسانی که دارای مجوز نظام روانشناسی هستند دارای تابلو های مشخصی در محل کارشان هستند که شماره نظام معمولا روی تابلوی روانشناس ها درج شده و از طرفی با مراجعه به سایت نظام می توانند روانشناسان عضو نظام روانشناسی را برای مراجعه بشناسند».دکتر اصغری پور در مورد حذف دوره های کارورزی و تبعات ناشی از آن می گوید :« دانشگاهها و موسسات آموزش عالی باید فکری به حال این موضوع بکنند و دانشجو باید بعد از طی مراحل کارورزی وارد بازار کار شود و این انتقاد به نظام آموزشی ما وارد است. فارغ التحصیلان باید تا مدتی زیر نظر افراد متخصص کار کنند. ما در نظام روانشناسی با هدف رفع این مشکل در مصاحبه های تخصصی به شدت روی این موضوع تمرکز داریم و بعد از اطمینان از تخصص روانشناسان کد نظام را صادر می کنیم اما باز هم می گویم که باید نظام آموزشی چاره اندیشی کند».
فقط یک دکوراسیون خوب
وارد مرکز مشاوره که می شوم دیوارها با کاغذ دیواری لیمویی رنگ پوشیده شده اند ،گوشه ای از سالن انتظار با دکوراسیون سنتی و رنگ بندی های ملایم تزئین شده است ،تناسب در چینش وسایل تزئینی به خوبی دیده می شود .منشی مرکز مشاوره پشت میز نشسته و دائم انگشتش راروی صفحه گوشی اش جابه جا می کند ،گاهی لبخند ملایمی گوشه لبش می آید و گاهی سرش را روی میز میگذارد و شانه هایش تکان می خورد. یاد صحبت های یکی از مراجعان می افتم که می گفت :«داشتن یک دکور خوب اصلا بد نیست اما اینکه مرکز مشاوره تنها به یک دکور خوب ختم شود و در آن مشاور متخصصی وجود نداشته باشد بد است».گزارش را از ابتدا در ذهنم مرور می کنم ، نداشتن تخصص کافی بعضی روانشناس ها،نبود مرجع رسیدگی به شکایات مراجعان ،حذف دوره کارورزی، قیمت بالای ویزیت برخی از روانشناس ها ،بی بهره بودن مردم با توان مالی ضعیف از خدمات روانشناسی ،زیر پوشش بیمه قرار نگرفتن خدمات روانشناسی و.....
منشی مرکز مشاوره ای که به آنجا سر زده ام هنوز انگشتش را روی تلفن همراهش جابه جا می کند . گاهی لبخند ملایمی گوشه لبش می آید و گاهی سرش را روی میز میگذارد و شانه هایش تکان می خورد.بلند می شوم و از مرکز مشاوره بیرون می آیم .