مرگ دلخراش کودکی که به همراه یک خودرو سرقت شده بود اما از بد ماجرا، نصیب دزدانی شد که سنگدلی را به حد اعلا درجه رساندهاند؛ مگر از این تلختر میشود؟ به راستی چه باید کرد که چنین فاجعهای تکرار نشود؟
به گزارش «تابناک»؛ با گذشت چند روز پر التهاب و اوج گرفتن نگرانی عمومی درباره سرنوشت کودک سرقت شده به همراه یک خودرو در تهران و در حالی که بسیاری از مردم تلاش داشتند با اطلاع رسانی در این باره به یکدیگر، سرنخی از بنیتای هشت ماهه به دست آورند، سرانجام خبری رسید که در تلخی بی مثال به نظر میرسد؛ مرگ دخترک رها شده در خودرو در منطقه ای دور از شهر.
خبری که جزئیات بسیار دردناکی دارد. آنقدر دردناک که بعید است کسی با شنیدنش بتواند از آن خلاصی یافته و احساس آرامش بیابد. مرگی دردناک و تلخ که میشد رخ ندهد، اگر سارقان خودرو سخنان پدر بهت زده و غمگین بنیتا را شنیده بودند که از ایشان خواسته بود فرزندش را در نزدیکی شیرخوارگاهی یا گوشه ای از شهر رها کنند و در مقابل آن قول داده بود از شکایت از سارقان صرف نظر خواهد کرد.
حال و روز تلخ پدر و مادری که حالا به تاریکی کامل گراییده، چون فهمیدهاند جگرگوشهشان را دیگر هرگز نخواهند دید. دیداری که به قیامت افتاد، چراکه سارقان سنگدل حتی از تماس با پلیس با تلفن عمومی و اطلاع محل رها کردن دختر بچه بی پناه دریغ ورزیدهاند و از بد ماجرا، خودروی رها شده را هیچ کسی نیافت، مگر زمانی که از مرگ دختر بچه بی گناه زمان زیادی گذشته بود.
رویدادی که رقم زنندگانش دو سارق سابقه دار بودهاند؛ سارقانی که وقتی خودروی روشن پدر بنیتا را دیدند و متوجه شدند که مالک خودرو برای بستن در پارکینگ آن را رها کرده، دست به سرقت زدند و حتی پریدن پدر روی کاپوت خودرو برای نجات جان فرزندش نیز مجابشان نکرد این کودک را به سلامت به گونه ای به خانواده اش برگردانند و به جای آن ترجیح دادند، بی هیچ نگرانی، بنیتای چندماهه را در خودرو در منطقه ای دور از توجه عموم رها سازند.
افرادی که پلیس میگوید: «بلافاصله يك تيم از كارآگاهان زبده پليس آگاهی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ برای دستگيری» شان تشکیل و مشخص شده و «به رغم اینکه هيچ گونه سرنخ و اثري از مجرم يا مجرمين در دست نبود، كارآگاهان با انجام اقدامات پليسی موفق شدند دو نفر را شناسايي كه نفر اول در محل سكونت خود واقع در شهرستان پاكدشت دستگير و در اظهارات خود به سرقت خودرو و ربايش كودك توسط يكي از دوستانش اعتراف کرد.»
دوست وی نیز کسی نبود جز سارقی با سوابق متعدد کیفری که گزارش پلیس، حکایت از آن دارد به تازگی از زندان آزاد شده بود. فردی که اگر به دلیل ارتکاب جرایم پر شمار، مشمول طرح های بازدارنده مانند بستن پابند الکترونیک شده بود، احتمال داشت مرتکب این سرقت نشده یا بلافاصله اشتباه حیاتی رخ داده را تصحیح کرده و عامل مرگ دخترک چند ماهه نشود؛ یعنی همان هدفی که برای تحقق آن، خرید، واردات و راه اندازی سامانه پابند الکترونیک در کشورمان در دستور کار قرار گرفته است.
راهکاری که اگر به شکل جامع در دستور کار قرار گیرد و دست کم متهمان دارای سوابق متعدد را شامل شود، میتوان امیدوار بود افرادی چنین سنگدل به سرعت به جرائم و بزه های سابق بازنگشته و چنین فجایعی تکرار نشود و کمترین فایده آن، اطمینان به بازدارنده بودن روند پر هزینه دستگیری، محاکمه و محبوس و زندانی کردن مجرمان است.
البته استفاده نشدن از پابند برای چنین مجرمان سابقه داری تنها حسرت پرونده تلخ بنیتا نیست، بلکه وقتی به روند سرقت های پرشمار خودرو و کم توجهی مأموران به تکرار چنین جرایمی دقت کنیم، درخواهیم یافت این جرایم عمومی شده نیز کم و بیش در سرنوشت شوم پرونده دختر چندماهه نقش ایفا کرده است.
تنها کافی است به آن بخش از گزارش پلیس درباره پیگیری سرقت بنیتا دقیق شویم که از تشکیل تیمی زبده برای بررسی پرونده خبر داده و جای خالی چنین تیم های زبده ای در پیگیری پرونده های سرقت را به یاد آوریم تا دریابیم چگونه عادی تصور کردن انبوه سرقت ها، جیب زنی ها، کیف زنی ها، زورگیری ها و... منجر به ناامن شدن جامعه مان برای شهروندان و به نوعی، امن شدن آن برای سارقان و دزدان شده است.
دزدانی که میدانند حتی با سرقت خودرو در روز روشن در شهر شلوغ و بدتر از آن، خفت گیری و زورگیری با استفاده از سلاح در انظار عمومی، هیچ تیم زبده ای برای شناسایی و دستگیری شان تشکیل نخواهد شد و ممکن است تا سال ها به دام پلیس نیفتند؛ سارقانی که زندگی را برای عموم مردم دشوار کردهاند، به گونه ای که کمتر خانوادهای را میتوان یافت که از گزند آسیب های ایشان در امان مانده باشد اما برای برچیدنشان هیچ اتفاق همه جانبه و فراگیری در دستور کار قرار نگرفته تا یکی از نتیجه های اقداماتشان، مرگ دلخراش بنیتا شود.
مجرمانی که از فرط فعالیت های روزمره و آسیب های فراوانشان، این باور را در جامعه به وجود آورده اند که کسی نمیخواهد بساطشان را برچیند و حالا پیگیری پرونده بنیتا ممکن است تأییدی بر این باور باشد؛ به این صورت که برخی بگویند اگر پلیس بخواهد، مثل این پرونده میتواند از هیچ سرنخی به شناسایی سارقان خودرو در چند روز برسد اما... !
امایی بزرگ که شاید تکان دادن سر به نشانه تأسف را برای خیلی ها به دنبال داشته باشد، به ویژه اکنون که ماجرای دردناک بنیتا را مرور میکنیم و میبینیم این داغ بزرگ نتیجه شوم یکی از همان سرقت هایی ست که برایمان عادی شده! سرقت هایی که در قیاس با آن، کف زنی و جیب زنی و حتی بسیاری از زورگیری ها، شوخی به نظر میرسد و برخی مان از مال باخته میخواهیم وقتش را تلف نکرده و برای گزارش آن نزد پلیس نرود، چون فرجامی جز اتلاف وقت و خراشیده شدن روحیات و اعصابش به دنبال نخواهد داشت!