نوزدهمین جشن خانه سینما در شرایطی با نقدهایی همراه شده که در واکنش به این نقدها، برخی درصدد برآمدند هرگونه نقد به این دورهمی را معادل «حمله به سینمای ایران» تعبیر کنند؛ اما آیا واقعاً این رویداد، دیدگاه همه یا عمده فعالان سینمای ایران را نمایندگی میکرد یا برگزاری کمفروغتر این رویداد نسبت به دوره پیشین، توانسته پیام روشنی در پی داشته باشد؟
به گزارش «تابناک»؛ نوزدهمین جشن خانه سینما قرار بود به صورت آکادمیک به تقلید از اسکار و سزار برگزار شود. سیصد تن از صنوف در آکادمی عضو شدند و برندگان را انتخاب کردند؛ سیصد نفری که شماری شان فعالیت عمده سینمایی ندارند و جزو چهرههای کم کار یا بیکار سینمای ایران تلقی میشوند.
در نهایت نیز همان گونه که انتظار میرفت، نتایج تحت تأثیر حواشی جشن منتقدان خانه سینما قرار گرفت و یکی از فیلمها دیده نشد. البته داوران خانه سینما نیز چارهای جز انتخاب فروشنده در عمده بخشها نداشتند، چون به هر حال فیلم اصغر فرهادی برنده جایزه اسکار بود و برگزارکنندگان این جشن، توان نادیده گرفتن اثر فرهادی را نداشتند.
این اتفاق با انتقادهایی همراه بود که در واکنش به این نقدها، برخی رسانهها در مقام روابط عمومی خانه سینما عمل و انتقاد از این جشن را «حمله به سینمای ایران» تعبیر کردند؛ تعبیر از اساس اشتباه که در بهترین برداشت، یک تیتر احساسی و فاقد مبناست. جشن خانه سینما همواره به همان اندازه سیاسی و تحت تأثیر حواشی بوده، که جشنواره فجر بوده و این اتفاق را میتوان حداقل در سه دوره اخیر مشهودتر از گذشته دید.
در عین حال این جشن به هیچ عنوان سینمای ایران را نیز نمایندگی نمیکند که نقدش، معادل نقد سینمای ایران باشد، چه رسد به آنکه حکم حمله به سینمای ایران را داشته باشد. جشن خانه سینما در بهترین حالت، میتوانست نظرات 30 درصد سینماگران را نمایندگی کند. این رقم 30 درصد، آن بخش از سینماگران کشور است که عضو خانه سینما هستند و مدیران خانه سینما رسماً بر آن تأکید کردند.
این سخنان فرهاد توحیدی، رئیس پیشین هیأت مدیره خانه سینما در زمان تصدی این مسئولیت است: «دوستان ما آمار تکاندهندهای از [سی و دومین جشنواره فیلم فجر] تهیه کردند که آماری از حدود 120 فیلمی که توسط هیأت انتخاب دیدهاند، استخراج شده است و در برخی حرفهها 70 درصد افرادی که در این فیلمها شاغل بودند، نیروهای خارج از صنف بودهاند. یعنی ما عملا موضوعیت خود را از دست دادهایم و به جای اینکه به تأمین امنیت شغلی اعضای خانه سینما بپردازیم، به چیزهای دیگری مشغول شدهایم که ما را از مأموریت خود بازمیدارد.» و از آن زمان تاکنون نیز عمده صنوف اعضای چندانی نگرفتهاند.
بارها از هیأت مدیره و مدیرعامل پیشین و هیأت مدیره و مدیرعامل کنونی خانه سینما در سطح افکارعمومی خواسته شده تا زمینه عضویت 70 درصد سینماگران را در صنوف خانه سینما فراهم کنند، ولی فضای بسته خانه سینما و مقاومت صنوف باعث شده، نفوذ خانه سینما کاهش یابد و نتواند حتی نیمی از سینمای ایران را نمایندگی کند. به جز دو صنف بازیگران و کارگردانها، در بیشتر صنوف برای عضوگیری مقاومت بسیار جدی وجود دارد و آنهایی که اکنون فیلم میسازند و به واسطه این مقاومت عضو صنف نیستند.
بیشتر اهالی خانه سینما، پیشکسوتان محترم سینمای ایران هستند و متوسط سنی این 30 درصدِ عضو نسبتاً بالاست و بخش اعظمی از ایشان، یا در پروژه های سینمایی اشتغال ندارند و یا اشتغال محدود دارند. دقیقاً به همین دلیل همه طرحهای حمایتی که متکی به پس انداز بخشی از درآمد سینماگران است، شکست می خورد.
در همین راستا، بسیاری از سینماگران در این دوره به جشن خانه سینما نیامدند؛ جشنی که تا 48 ساعت پیش از برگزاری محل قطعی میزبانیاش مشخص نبود و کیفیت برگزاریاش به همین شلختگی بود که خانه سینما اداره میشود. استمرار تأثیرگذاری جشن خانه سینما و موجودیت خانه سینما به جذب 70 درصدی بازمیگردد که در صنعت فیلمسازی سینمای ایران مشغولند اما عضو صنوف نیستند و بسیاری شان به صنوف راه داده نشدهاند.