جزئیات چهار پرونده تخلف احمدینژاد، چالش جدید رحمانی فضلی که ابتکار از او با تعبیر وزیرالوزرا یاد کرده است، سخنان رهبر انقلاب در جمع کارگزاران حج و خانواده شهید حججی، یادداشتها و گزارش هایی از درگذشت جلال طالبانی، خبرهایی از وضعیت استخدام معلمان حق التدریسی، اعتراف تل آویو به پیروزی بشار اسد، و ادامه بحثها درباره تغییر نظام ریاستی به نظام پارلمانی و احیای نخست وزیری از موضوعاتی است که روزنامههای امروز در گزارشهای خبری و تحلیلی به آنها پرداخته اند.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز چهارشنبه دوزادهم مهرماه در حالی بر پیشخوان مطبوعات کشور قرار گرفت که صفحان نخست آنها از لحاظ تیترهای اصلی دارای تنوع بیشتری به روزهای گذشته است. احمدی نژاد به واسطه انتشار جزییات چهار پرونده دوباره بر صفحه نخست روزنامهها بازگشت و درگذشت رئیس جمهور سابق عراق به همراه یادداشتهای درباره او دیگر موضوع مورد توجه روزنامه قرار گرفت. بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع کارگزارن حج و خانواده شهید حججی نیز در بیشتر روزنامههای جزو مطالب اصلی صفحه نخست به حساب میآید.
روزنامه شرق، آرمان و قانون موضوع انتشار جزییات چهار پرونده تخلفات محمود احمدی نژاد را در صفحه نخست خود با چاپ تصاویری از او و انتخاب تیترهای همچون «جزییات چهار پرونده احمدی نژاد»، «متهم تماشاگرنما» و تئاتر جدید احمدی نژاد برجسته از سایر اخبار منعکس کردند.
روزنامههای امروز برای درگذشت جلال طالبانی اولین رئیس جمهور کرد عراق نیز مطالبی ویژه تدارک دیدند و تعدادی از آنها با چاپ تصویری از او در صفحه نخست خود تعابیری همچون «داغی بر دل کردستان» «بدرود پیشمرگه»، «پایان راه چریک خستگی ناپذیر» «صلح در سوگ مام جلال» و «نماد اتحاد عراق درگذشت» به کار بردند.
در ادامه به مرور برخی دیگر از اخبار، سرمقالهها و یادداشت و گزارشهای امروز روزنامههای میپردازیم؛
جزئیات چهار پرونده تخلف احمدینژاد
آرمان امروز در گزارشی که عنوان آن را تیتر اول نیم صفحه نخستش کرده از جزییات چهار پرونده تخلفات احمدی نژاد خبر داد و نوشت: محمود احمدینژاد به هر بهانهای سعی در مطرحکردن مجدد خود در فضای سیاسی کشور دارد و جدیدترین اقدام او نامه به رئیس قوهقضائیه بوده است. او با ادعایی عجیب در این نامه اعلام کرد علی لاریجانی، رئیس مجلس، او را مهمترین مانع خود برای کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ میداند!
ادعای اخیر احمدینژاد درباره لاریجانی چندان جدی گرفته نشد، اما قسمت مهمتر نامهاش آن جایی بود که میگفت: «لازم است نگاهی به قانون اساسی داشته باشیم. روابط قوا تنظیم شده است. کدام اصل اجازه داده است یک قوه علیه قوه دیگر و یا مجلس علیه رئیسجمهور و رئیس قوه مجریه، آنهم به دلایل واهی، به قوه دیگر شکایت کند؟ مجلس فقط میتواند سوال و استیضاح نماید. حل اختلاف قوا بهعهده مقاممعظمرهبری است. اتفاقا در این دو مورد هم از طریق هیات حل اختلاف تفسیر شوراینگهبان از اصل ۷۵ اخذ و معلوم شد حق با اینجانب بوده است. تاریخ گواه است که مجلس قبل تمام تلاش خود را در زمینه سوال و استیضاح و فشار درباره اینجانب و دولت دهم انجام داد. اگر آقای علی لاریجانی میخواهد از اینجانب به شما شکایت نماید، آزاد است، ولی چرا باید نام مجلس را وارد این ماجرا کند؟ این عمل خلاف قانون اساسی چگونه قابل توجیه است و آیا نباید مورد پیگرد قضائی قرار گیرد؟» حسین مظفر، معاون نظارت مجلس، در پاسخ به این اتهامات وی طی نامهای اعلام کرد: با استناد به استقلال قوا، ذکر کردهاند که مجلس شورای اسلامی اجازه شکایت و پیگیری اجرای قانون از رئیسجمهور را ندارد. این نکته از فردی که مدتی سکاندار امور اجرایی کشور و مسئول اجرای قانون اساسی بوده، موجب شگفتی است. وی در ادامه افزود: طبق قانون اساسی کمیسیون اصل نود مسئولیت شکایت از عملکرد قوای سهگانه را برعهده داشته و طبق تبصره ماده ۵ قانون نحوه اجرای اصل نود قانون اساسی میتواند شکایت و تخلف قوای مختلف را بررسی کرده و پس از احراز تخلف به دادگاه صالح قضائی ارجاع دهد تا خارج از نوبت رسیدگی شود. مظفر همچنین تاکید کرد: اینکه نامبرده شکایات به دستگاه قضائی را ناشی از اعمال نظر رئیس محترم مجلس عنوان کرده است نیز صحت نداشته، چرا که هیچیک از شکایات ارسالی از مجلس به دستگاه قضائی که ذیلا میآید، مربوط به رئیس مجلس آقای دکتر لاریجانی نمیباشد.
محمود احمدینژاد در بخش دیگری از نامه خود ذکر میکند: «بیش از ۴ سال است که مقامات قضائی مدام تکرار میکنند که اینجانب پرونده دارم. دست آخر معلوم شد که دو شکایت به نام اشخاص که مختومه شده و دو شکایت از رئیس مجلس موجب ایجاد پرونده شده است. طی چهار سال گذشته بهخصوص بعد از هر سفر استانی و استقبال مردمی و حتی پس از ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری بهطور مکرر ادعا شده است که علیه اینجانب پرونده وجود دارد. بهگونهای صحبت میشد که گویی حقوقملت را تضییع و به افراد فراوانی اجحاف کردهام. تا جاییکه مخالفان و معاندان، بهخصوص بیگانگان، صدها داستان و افسانه ساخته و صدها تهمت و افترا به اینجانب و دولت دهم و جمهوری اسلامی زدهاند. اینک معلوم شد که موضوع، شکایت آقای علی لاریجانی از اینجانب است.» معاون نظارت مجلس در پاسخ به این ادعا نیز پروندههای موجود در مورد شکایت مجلس از رئیسجمهور سابق را با جزئیات ذکر کرده است. مظفر با اشاره به پروندههای تخلف احمدینژاد در تعیین سرپرست برای وزارت نفت و تصدی سرپرستی وزارتخانه توسط خود وی که مورد اعتراض شورای نگهبان هم قرار گرفته بود، تخلف رئیسجمهور سابق در عدم تشکیل وزارت ورزش و جوانان و معرفی وزیر مربوط، شکایت از سوی شرکت راهآهن شهری تهران و حومه به کمیسیون اصل ۹۰ مبنی بر عدم اجرای قانون استفاده از تسهیلات ذخیره ارزی برای حملونقل ریلی و عمومی شهرها از سوی دولت و تخلف دولت سابق در عدمتهیه اساسنامه شرکتهای تابعه وزارت نفت، پاسخ احمدینژاد در مورد افترا بودن پروندههای وی در قوه قضائیه را داد. فارغ از نامهدادن یا ندادن احمدینژاد، مطمئنا انتظار این است که به پرونده وی رسیدگی شود و مسئولان مربوطه هم بارها در مورد آن به اطلاعرسانی پرداختهاند.
اعتراف بزرگ تل آویو
خراسان در گزارشی با نقل این جمله از وزیر جنگ رژیم صهیونیستی که گفته است: اسد در جنگ سوریه پیروز شد، نوشت: «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اعتراف کرد که «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه، در جنگ هفت ساله کشورش، پیروز شده است. اعتراف لیبرمن در حالی است که بزرگترین آرزوی رژیم صهیونیستی از بحران جاری در سوریه سقوط دولت اسد و جانشین شدن دولتی بودکه روابط خود را با حزبا... لبنان وجریان مقاومت قطع و نهایتا با تل آویو روابط دیپلماتیک برقرار کند. لیبرمن با بیان این که کشورهای اروپایی و عربی زیادی قصد نزدیک شدن به دولت سوریه و اسد را دارند، این مسئله را بیسابقه خواند. به نوشته خبرگزاری «رویترز» وی همچنین افزود: «شاهد این هستیم که صفی از کشورهای بینالمللی در حال جمع شدن پشت اسد هستند که شامل برخی کشورهای غربی و عربی میانهرو میشوند».
وزیر جنگ رژیم صهیونیستی ضمن ابراز نگرانی از افزایش حمایتهای بینالمللی از اسد گفت: «امیدواریم آمریکا در عرصه سوریه و به طور کلی خاورمیانه، فعالتر شود». لیبرمن افزود: «ما (در سوریه) با روسها، ایرانیها، ترکها و حزبا... مواجه هستیم و این یک مسئله ساده نیست.». پیشتر نیزالجبیر وزیر خارجه سعودی به مخالفان سوری در شهر ریاض گفته بود: «بشار اسد در قدرت باقی خواهد ماند و مخالفان اسد باید به دنبال یک رویکرد و افق جدید باشند». پیش از آن هم برخی پایتختهای غربی گفته بودند سرنوشت اسد دیگر برای آنان مطرح نیست. علاوه بر آن دستور ترامپ برای توقف آموزش نیروهای ارتش آزاد سوریه توسط سازمان سیا را نیز باید به فهرست غافلگیریهای مکرر مخالفان اسد افزود. هفت سال جنگ مستمر و طاقت فرسا در سوریه که در ماههای اخیر کفه آن به شدت به سود مسکو، تهران، حزب ا... و اسد سنگین شده است، دلایل ناکامی و یأس واشنگتن وتل آویو از ماجراجویی در سوریه است. یوسی میلمان تحلیلگر مسائل امنیتی روزنامه صهیونیستی معاریو به نقل از یک منبع اسرائیلی درباره سفر هیئت اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به واشنگتن که برای تشویق دولت آمریکا در تغییر مواضع خود در زمینه سوریه انجام شده، مینویسد که دیدار هیئت اسرائیلی در واشنگتن با مسئولان شورای امنیت داخلی و پنتاگون و سرویسهای جاسوسی آمریکا، مانند مشارکت در یک تشییع جنازه یا تسلیت گفتن در چارچوب نقشهای معکوس دو طرف است. به این معنی که آمریکاییها تسلیت میگفتند و مصیبت دیدهها هیئت اسرائیلی بودند. تشییع جنازه نیز برای تدفین سیاستهای آمریکا در سوریه برگزار شده بود! شبکه ۱۰ تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز در واکنش به شکست دیداراخیر نتانیاهو از مسکو به شکل واضح و آشکار به شکست اسرائیل و پیامدهای آن اشاره میکند و میگوید: اسرائیل در درک تحولات کشور سوریه تاخیر داشت و یکی از مهمترین بازندههای این جنگ است.
مدرنیته قتل در مهاباد
همدلی ماجرای قتل یک دانشجو توسط همسالان خود در مهاباد را موضوع گزارش قرار داد و نوشت: این خبر تنها یک حادثه ساده نیست؛ درست است که یک قتل رخ داده؛ اما مثل قتلهای دیگر نیست؛ اینبار پدری دو دختر خود را نکشته، بعد خودش را یا زنی شوهرش را و شوهری زنش را یا پدری، پسرش را و برعکس؛ اینجا «تکنولوژی» هم خود را در قتل، جای داده است؛ شاید ملموسترین واژه و گویاترین برای تعریفش «سلفی» باشد؛ بله با جنازه سلفی گرفته شده؛ البته پس از قتل؛ البته قاتلها و مقتول با هم دوست بودهاند و ظاهرا از بیسوادی و جهل هم به عنوان یک آسیب رنج نمیبردند؛ همه «دانشجو» بودند.
حالا آقای توکل حیدری، رئیس کل دادگستری استان آذربایجان غربی، به تشکیل پرونده قضایی در رابطه با کشف یک جسد سوخته در مهاباد اشاره میکند و میگوید: سوم مهر سال جاری در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ شهرستان مهاباد مبنی بر کشف جسد سوخته مجهولالهویه در جادهای روستایی، ماموران پلیس آگاهی به همراه بازپرس شعبه اول دادسرای مهاباد بلافاصله در محل حاضر شدند.
او این طور ادامه میدهد: «پس از وصول گزارش، پرونده در شعبه اول بازپرسی دادسرای مهاباد تشکیل و بازپرس دستور تعیین هویت و تشخیص علت تامه فوت به پزشکی قانونی را صادر کرد؛ در جریان تحقیقات مشخص شد که جسد متعلق به شخصی به هویت صادق برمکی متولد ۱۳۷۷ ساکن مهاباد است.»
حیدری میگوید: در این زمینه چهار نفر دستگیر شدهاند که سه نفر از آنها به اتهام مشارکت در قتل عمد با قرار بازداشت موقت و یک نفر نیز به اتهام معاونت در قتل عمد با قرار قانونی وثیقه به زندان معرفی شدهاند.
برنا گزارش میدهد که رئیس کل دادگستری استان آذربایجان غربی با بیان اینکه تحقیقات تکمیلی در رابطه با انگیزه قتل ادامه دارد، توضیح میدهد: «هر سه نفر به انجام اعمالی که منجربه قتل عمد مقتول شده اعتراف کرده و جسد جهت کالبدگشایی و تعیین علت فوت به پزشکی قانونی مرکز استان ارسال شده است که تاکنون جوابیهای واصل نشده است.»
با ساطور میزنند؛ به آتش میکشند و بعد سلفی میگیرند
صادق با قاتلان که دوستان صمیمی چندین ساله بودند شب حادثه باهم قرار داشته و به بیرون شهر رفتند. اینکه در این میان چه اتفاقی رخ میدهد هنوز مشخص نیست، ولی بنا به دلایل نامعلومی باهم درگیر میشوند. در این لحظه یکی از ۳ نفر دستگیر شده با ساطور ضربهای به سر مقتول زده و او را زخمی میکند، سپس هر سه نفر به بدترین شکل ممکن با او درگیر شده و ضربات متعدد ساطور و چاقو به مقتول وارد کرده و او را در کنار جاده رها کرده و به شهر برمیگردند.
فردای آن روز، صبح دوباره بالای سر جسد حاضر شده و در حالی که مقتول هنوز زنده بوده و نفسهای آخر خود را میکشیده با ریختن بنزین جسد نیمهزنده او را به آتش میکشند؛ آنها از این اقدام خود فیلم گرفته و اقدام به گرفتن سلفی با جسد در حال آتش میکنند.
فردای آن روز چوپانی در مسیر روزانه خود با جسمی سوخته برخورد میکند. زمانی که نزدیکتر میشود متوجه میشود جسد یک انسان است که بهصورت کامل سوخته است؛ بنابراین بلافاصله پلیس را در جریان حادثه گذاشته و در این زمینه پروندهای در پلیس آگاهی مهاباد باز میشود. از طرف دیگر زمانی که خانواده مقتول از بازنگشتن او به خانه نگران و سراسیمه هستند به پلیس مراجعه کرده و موضوع را مطرح میکنند. پلیس آگاهی مهاباد نیز در اقدامی سریع و جسورانه با پیگیری سرنخهای موجود در کمتر از ۲۴ ساعت قاتلان را دستگیر میکند و تحویل دستگاه قضایی میدهد.
گفته میشود؛ پس از دستگیری قاتلان، با بازیابی فلش مموریهای همراه قاتلان که از حادثه فیلمبرداری کرده بودند فیلم کامل و تصاویر حادثه به دست میآید.
ناسیونالیسم برای ایران تهدیدآمیز است؟
سیدمحمد بهشتی فعال فرهنگی در سرمقاله امروز اعتماد ناسیونالیسم را موضوع نوشتار خود قرار داد و در مطلبی با عنوان بنای بیبنیاد ناسیونالیسم نوشت: اغلب ما با کسانی مواجه شدهایم که در ابراز علاقه به ایران به افراط و بیراهه درافتادهاند و تنها راه برافراشتهتر کردن بیرق ایران را سرکوب و تحقیر سرزمینهای دیگر دانستهاند. کسانی که ابراز تنفر نسبت به مردمان بعضی کشورهای همسایه را تنها راه نشان دادن تعلق خاطر به فرهنگ خود یافتهاند. گروهی که شاهنامه را سندی دال بر برتری ایرانیان میشمرند بیآنکه در آن غور و تفحص کرده باشند. کسانی که در تقدیس کوروش اغراق میکنند بیآنکه فراتر از کلیشههای معمول بدانند و آنانی که دایما از شوکت تختجمشید سخن میگویند تا آن را مثل پتکی بر سر دیگران بکوبند، نه، چون تختجمشید را خوب شناختهاند و دغدغه شناساندن آن را دارند. در مقابل بسیارند کسانی که این قبیل جریانات هیجانی را متهم به جریان ننگین ناسیونالیسم میکنند که دلالت بر نوعی تعصب سطحی و جاهلانه دارد. رفتارهای اغراقآمیز این قبیل وطنپرستان و هراس دیگران از قرار گرفتن در زمره قبیله بدنام «ناسیونالیست»، سبب شده که اغلب ما حتی ابراز تعلق خاطر واقعی نسبت به وطن را شرمآور بدانیم و آن را پنهان کنیم، یا پس از سخن گفتن درباره مزیتهای سرزمین و فرهنگمان منتظر واکنشهای تند باشیم. اما ناسیونالیسم به چه معناست.
در اروپای مدرن، از این رهگذر و بر اساس فرآیندی هوشمندانه و متکی بر تجربه تاریخی زندگی در آن قاره، دولت مایه قوام ملت شد؛ یعنی دولت مجمعی از نخبگان بود که صلاح کشور و منافع ملی را تشخیص داده و با تصمیمسازی و کنترل، ملت را در جهت سعادتمندی هدایت میکنند. نخستین قدم در این راه آن بود که یک ملت درون مرزهایی معلوم و سپس در قالب هویتی واحد با هدفی مشترک، بازتعریف شود. این «هویت ملی» با تاریخ و مظاهر فرهنگی گزینشی برخورد کرده و دستچینی از شخصیتها، رخدادها، دستاوردها، آیینها و... را تبدیل به قالبهایی میکند نظیر سرود ملی، جشنهای ملی، پرچم ملی، لباس ملی، ادبیات ملی، مفاخر ملی و البته دشمن ملی که لایق هر نوع تحقیر و خصومتورزی است، سپس از آنها به عنوان مولفههایی ممتازکننده و وحدتبخش بهره میبرد. بدینترتیب ناسیونالیسم شکل میگیرد که به عبارتی غرور و فخر نسبت به سبد دستچینشده هویت ملی است؛ لذا ناسیونالیسم در واقعیت امری منبعث از تمایلات و احساسات اصیل اهل یک سرزمین نیست بلکه در پس آن هدایت دولتی مدرن وجود دارد و هرچه مخل رسیدن به این هدف باشد به حاشیه رانده یا سرکوب میشود؛ منجمله مظاهر تنوع قومی و فرهنگی.
این الگوی حکومت، زاده فرهنگ اروپای شمال غربی و پرورده سدهها تلاش و زحمت است، و برای مساله زندگی اجتماعی در آن محیط البته پاسخی بسیار راهگشا و خردمندانه. ایبسا غیر از این راه، مسیر دیگری برای نیل به سعادتمندی در آن سرزمین وجود نمیداشت. اما از اواخر سده نوزدهم که دوران تشکیل کشورهای مصنوعی در جهت منافع دول استعمارگر بود، بهکار بستن راهحل «دولت- ملت»سازی به شیوه اروپایی، برای مهار و تدبیرپذیر کردن کشورهای جدیدی که طبع فرهنگی متفاوتی با اروپاییها داشتند، شاید مدتی کارآمد بود، اما رفتهرفته به کدورت و خصومت در میان مردمانی منجر شد که پیشتر از طرح این مباحث، همزیستیای مسالمتآمیز داشتند. در سرزمینی نظیر فلسطین اشغالی که پایه هویت ملی بر تعصبات نژادی و مذهبی قرار داده شد و به سختی بستهبندی واحدی از عناصر هویت ملی تحت عنوان اسراییل تعریف شد، شاهد نمایشی تلخ و خونبار از شکست پروژه ناسیونالیسم هستیم. همچنانکه وقتی این جریان در ژاپن به راه افتاد، استعدادهای ژاپنی را تبدیل به سلاحی مخرب کرد که بیهدف کشورگشایی و جنگ میکرد و در جنگ دوم جهانی تا آستانه جنونزدگی پیش رفت.
ابتلای به ناسیونالیسم برای سرزمینی، چون ایران، بنا به برخورداری تاریخی از هویت ملی اصیل و عناصر وحدتبخشی، چون تاریخ و ... سرگذشت مشترک، زبان مشترک، مفاخر فرهنگی و... تهدیدآمیزتر است؛ چرا که همه این مزیتهای اصیل را تصنعی جلوه میدهد. ناسیونالیسم در قیاس با تعلق خاطر واقعی به ایران، همچون نسبت ویروس به سلول بدن است که بنا به شباهت زیاد ممکن است دستگاه ایمنی را به مقابله با سلولهای واقعی وادارد. «ناسیونالیسم» در دوران معاصر، بهرهمندی ایران از هویت ملی اصیل را محجوب کرده و به تبع آن ایراندوستان اصیل نیز متهم به احساساتی و سطحی بودن شدهاند و با چوب «ناسیونالیست» منفعل شدهاند؛ و این موضوعی است که بحثی مجزا و فرصتی دیگر میطلبد.
دانش آموزان افغان از «مهر» جا میمانند؟
ایران در گزارشی ضمن بررسی مسائل مطرح درباره موانع ایجاد شده برای تحصیل مهاجرین افغان در ایران نوشت: دوازده روز از آغاز سال تحصیلی گذشته که گزارشهای ارسالی از یزد و کرمان خبر میدهند برخی از مدارس این دو استان دانشآموزان افغان را اخراج کردهاند. آنطور که برخی از خانوادههای دانش آموزان افغان به خبرنگار «ایران» گفتند مدیر مدرسه زینبیه درکرمان پرونده برخی از دانشآموزان افغان را به خانوادهها داده و گفته که نمیتواند مهاجران افغان را در مدرسه جای دهد. این اتفاق در شرایطی رخ داده است که دو سال پیش رهبر معظم انقلاب، دستور دادند که همه کودکان افغانستانی، چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارند باید در مدارس دولتی ثبتنام شوند. همچنین اواخر شهریور امسال بود که وزیر آموزش و پرورش در حساب توئیترش نوشت: «تحصیل علم و دانش در هر شرایطی حق تمام افراد است، تلاش میکنم تا دانشآموزان هیچ ملیتی از مهر جا نمانند.» او چند روز بعد نوشت: «به قولم عمل کردم. ۳۷۰ هزار دانشآموز افغان و خارجی از مهر جا نماندند.»
به دنبال انتشار اخباری مبنی بر تعطیلی یک واحدآموزشی خاص دانشآموزان اتباع خارجی در یزد وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد؛ آموزش و پرورش استان یزد از تمامی ظرفیتهای خود برای فراهم آوردن زمینه تحصیل دانشآموزان مهاجر استفاده کرده است. به شکلی که هماکنون افزون بر ۱۵ هزار اتباع افغان در ۳۳ مدرسه مستقل و ۷۰۰ مدرسه مشترک در کنار دانشآموزان ایرانی به تحصیل اشتغال دارند. در همین راستا با برنامهریزی آموزش وپرورش ناحیه یک یزد یکی از مدارس شهر شاهدیه با توجه به آمار اتباع افغان به این عزیزان اختصاص داده شد و دانشآموزان ایرانی به مدارس همجوار هدایت شدند که این موضوع موجب اعتراض مردم شد. درپی این عکس العمل؛ نشستی با حضور مسئولان محلی و معتمدین منطقه تشکیل دادیم و تصمیم لازم برای اختصاص فضای مناسب به دانشآموزان ایرانی اتخاذ شد و مدرسه از روز دوم مهرماه دایر است.
آموزش و پرورش استان کرمان درباره اخراج دختران افغان دوره ابتدایی دبستان زینبیه شهر کرمان نیز توضیحاتی ارائه کرد. به گزارش اداره اطلاعرسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان کرمان در راستای عمل به منویات رهبر معظم انقلاب و دستور وزیر محترم آموزش و پرورش، زمینه تحصیل بیش از ۳۰ هزار دانشآموزپناهنده افغانستانی همچون دانشآموزان ایرانی در مدارس شهرستانهای مجاز به زندگی اتباع افغانی فراهم شده است. لازم به ذکر است که ادامه تحصیل این دانشآموزان در مدرسه زینبیه آموزش و پرورش ناحیه دو شهر کرمان نیزمانعی ندارد بلکه با توجه به تراکم و آمار بالای دانشآموزان در کلاسهای مدرسه زینبیه و افتتاح مدرسه جدید و نوساز ویژه دانشآموزان تبعه خارجی فقط به برخی از آنها توصیه شده تا در راستای کاهش بعد مسافت مدرسه تا منزل و ارتقای کیفیت فعالیتهای آموزشی و پرورشی به مدرسه رودکی مراجعه، ثبتنام کنند و ادامه تحصیل دهند. بدیهی است ادامه تحصیل این دانشآموزان در مدرسه زینبیه نیز بلامانع است و امکان تحصیل آنان در این مدرسه ضمن رعایت تراکم کلاس درس همچنان وجود دارد. شایان ذکر است، در سال تحصیلی جدید بیش از ۳۰ هزار دانشآموز پناهنده افغانستانی در مدارس استان کرمان ثبتنام شده و همانند دانشآموزان ایرانی و در کنار آنان مشغول به تحصیل هستند.