خبرهایی در مورد ادامه امدادرسانی به زلزله زدگان کرمانشاه و تجلیل رسانهها از کمکهای مردمی، مروری بر زندگی ستارخان به مناسبت سالروز درگذشتش، بسته شدن پرونده داعش در عراق، مدیریت غیر حرفهای در صنعت، پیشنهاد بی شرمانه ایتالیا، تهدید رضا ضراب در زندان، بررسی معضلات تاریخی و سیاسی در ارتباط با زلزله و شروط ایران برای مذاکره با عربستان، از محورهایی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامههای امروز شنبه ۲۷ آبان در حالی بر پیشخوان مطبوعات کشور نشست، که تیتر تلخ روزهای گذشته، خبرهای مرتبط با زلزله با انتشار اخباری مبنی بر بهبود وضعیت کمک رسانی به زلزله زدگان و مشارکت بی نظیر مردم عادی و نخبگان در جمع آوری کمکهای مردمی به نفع آسیب دیدگان زلزله اخیر کرمانشاه، حال و هوای مثبت تری را در این رابطه منعکس میکند.
روزنامه آرمان در تیتر نخست خود «مردم سبقت گرفتند» به جمع آوری میلیاردی کمکهای مردمی برای زلزله زدگان اشاره میکند. در همین رابطه، روزنامه آفتاب یزد نیز با اشاره به جمع آوری مبلغ میلیاردی توسط صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه، تیتر «میوه صداقت صادق» را در کنار تصویری از او برای صفحه نخست امروزش انتخاب میکند.
روزنامه دولتی ایران نیز با انتخاب تیتر «صدای پای زندگی در مناطق زلزلهزده»، از بازگشت سوخت رسانی و برقراری گاز و تکمیل برق رسانی در بیشتر مناطق خبر میدهد. این روزنامه همچنین می آورد، ادارات و بانکها در شهرستان سرپل ذهاب از امروز به مردم خدمت رسانی میکنند.
روزنامه شهروند با انتخاب تیتر مردم بینظیر از کمک رسانی بی وقفه مردم به هلال احمر در یاری رساندن به زلزله زدگان خبر میدهد. این روزنامه در گزارشی دیگر، از وضعیت بازسازی مناطقی همچون رودبار، بم و ورزقان که پیشتر از زلزله آسیب دیده بود، پرداخته است.
گفتنی است، برخی از روزنامه ها احتمالا به دلیل قرار گرفتن در بین التعطیلین منتشر نشده اند.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها، گزارشها و سرمقالههای روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اگر من احمدینژادی بودم
احمد غلامی، سردبیر شرق در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: الحمدالله، نقاب دولت خدمتگزار هم افتاد و عیان شد که دولتمردانش بیش از خیر عمومی به نفع شخصی میاندیشند و مردم را وسیلهای میدانند برای فشار به نهادهای رسمی تا شاید از مهلکهای که گریبانشان را گرفته، جان سالم بهدر ببرند. انشاءالله، بهزودی چهره واقعی رسانههایی که با سکوت خود از دولت مهرورزی حمایت میکنند هم آشکار خواهد شد. دولت مهرورزی که در زمهریر کرمانشاه زلزلهزدگان بیسرپناه را رها کرده و با برپایی «شوی بستنشینی»، در اندیشه تسویهحساب با نهادهای حقوقی است؛ درست یا غلط بهحق یا ناحق. اینک، دولت احمدینژاد بیش از هر زمان دیگری باید سکوت کند.
سکوت همواره علامت رضا نیست؛ گاه علامت شرم است. لببستن در وضعیتهای حاد که آلامی بزرگ مردم را اندوهگین ساخته است. سفر دیرهنگام احمدینژاد به کرمانشاه هم دردی را دوا نمیکند و به کار کسی نمیآید بهجز خودش و بستنشینان. بهراستی اگر این «شوی سیاسی» را اصلاحطلبان یا هر جناح سیاسی دیگری بهراه انداخته بودند، رسانههای اصولگرا چه میکردند؟ آیا مثل حالا سکوت میکردند؟ بعید است آنان چنین اغماضی روا دارند. اصولگرایان بهاحتمال قوی، یکصدا با تمام قوا به برگزارکنندگان این شوی سیاسی حملهور میشدند و اگر زورشان میرسید تا سقوط دولت هم پیش میرفتند؛ پس چرا حالا سکوت کردهاند؟ این سکوت نشانه شرم است یا مصلحت! اگر اصولگرایان و رسانههای وابسته به آنان کلاهِ خود را قاضی کنند و بهنفع خود رأی دهند، این نکته فراموش نمیشود: این شوی سیاسی یا بستنشینی بیاثر -آنهم در حرم شاهعبدالعظیم بهعنوانِ پایگاه سنتی این جریان سیاسی- مرگ سیاسی پیکر نیمهجان این جریان را رقم خواهد زد. در شوی بستنشینی، اندکمردمی حضور دارند و تکوتوک صدایی در تأیید گفتههای احمدینژاد بهگوش میرسد که صحنه را به یک کمدی سیاه بدل میکند، اما ناگفته پیداست که حرفهای تندِ رئیس دولت خدمتگزار، در نوع خود بیسابقه و حیرتانگیز است. شاید او تنها کسی باشد که بعد از انقلاب توانسته چنین سخن بگوید. حیرتانگیزتر آنکه کسی دیگر برای این سخنانِ بهظاهر انقلابی و ساختارشکنانه تَره هم خرد نمیکند. صداهای موافقی که در تصویر ویدئویی شنیده میشود، گویا بیشتر از مطایبه و شیرینکاری خلایقی حکایت دارد که در هر بازار مکارهای جمعاند و صرفه خود میبرند. اگر من یک احمدینژادی بودم میگفتم: «اخوی ملت ما را سرکار گذاشتهاند!» مردم، خلق، توده و واژههای از ایندست که رابطهای دوسویه با دولت دارند، همواره قابلتأملاند. مردم همانهایی هستند که دولتها به قدر هوش و زیرکی خود آنان را به صحنه میآورند تا از رأی آنان مشروعیت گرفته، در قدرت ماندگار شوند. مردم و تودهها را گاه میتوان با «شور» فریفت و بر سریر قدرت نشست: «شورهایی که بر مردم غلبه میکنند، مفسدههایی است که انسان بهواسطه قصور خویش در دام آنان گرفتار میشود». دولت نهم و دهم هنوز در رؤیای «شور» سال ۸۴ است؛ شوری که بدان معتادند، شوری که از فرط استعمال دیگر نشئه نمیکند. توده مردم بدنه اجتماعی را میسازند. مردمی که گاه نیروی اجتماعی منفعلاند، گاه خشن و خطرناک. این بدنه اجتماعی دستکاری میشود و این دستکاری تا زمانی دوام و بقا دارد که دست صاحبمنصبان رو نشود. مردم، اما زمانی در صحنه یکپارچهاند و در سیاست کارایی دارند که به چیزی یا کسی باور داشته باشند و این باور که شکست، دیگر نمیشود آن را بند زد... .
حتی با انقلابیترین حرفها، بهخصوص که این حرفها برساخته قدرت باشد، «قدرت نهادینه و از پیش موجود» که ایستا، صلب و فروبسته است. در این نوع قدرت، مردم همواره تحتتأثیرند: گاه ناشاد، گاه کینهتوز یا غمگین میشوند. «قدرت برساخته»، تنها با نیروهای واکنشی سروکار دارد و در سیاست نیز به کلانسیاست میانجامد. آن مردمی که گرداگرد احمدینژاد جمع شدهاند و او با آنان سخن میگوید، در چنین وضعیتی هستند: «انفعال». دلیل این ادعا سخنان احمدینژاد در شاهعبدالعظیم است که هیچ موجی در توده ایجاد نکرد. احمدینژاد دیگر قادر به یکپارچهکردن تودهها نیست. توده باورشان را به او از دست داده است. این خاصیتِ «قدرت برساخته» است که بهسرعت از توان تهی میشود. این درسی است برای دولت حسن روحانی که با تکیه بر همین قدرت برساخته روی کار آمده است، نه قدرت بهمعنای «توان» (یا قدرت برسازنده) که بیوقفه در حال مقاومت و پویایی است و در ساحت سیاست به «خرد سیاست» میانجامد. حسن روحانی میتواند تفاوت این دو سیاست را از حضور مردمی درک کند که هنگام نزول بلایای طبیعی همچون زلزله کرمانشاه و ریزش معدنِ یورت گرگان گرد او جمع میشوند و نقابی به چهره ندارند. در قیاس این جمعِ بینقاب با آنان که به تمجید و ستایش دور روحانی حلقه زدهاند و رسانههای حامیاش است که شکاف میان «قدرت برساخته» و «قدرت برسازنده» هویدا میشود. دولت احمدینژاد نشانهای آشکار از افول قدرتهای برساخته است و اگر برای دولت او چنین اتفاقی افتاده است، دلیلی ندارد برای دولت روحانی رخ ندهد.
اجرای وصیتنامه گشوده نشده هاشمی
یاسمین طالقانی طی گزارشی در روزنامه آرمان امروز با عنوان اجزای وصیت نامه گشوده نشده نوشت: محسن و یاسر هاشمی در سومین کنگره و مجمع عمومی حزب مردمی اصلاحات که مراسم یادبود سردار صبر و صلح آیتا... هاشمی رفسنجانی (ره) بود حضور پیدا کردند. این روزها بار دیگر موضوع وصیتنامه آیتا... هاشمی که فرزندان از محل آن اظهار بیاطلاعی میکنند مطرح شده و پاسخ این سوال که وصیتنامه سوم آیتا... هاشمی کجاست، به مثابه یک راز است، اما اگر کمی به رفتارهای پسر ارشد آیتا... هاشمی دقت شود این نتیجه حاصل خواهد شد که او بدون خواندن وصیتنامه پدر بهخوبی میداند که باید چه مسیری را دنبال کند و پدر از او چه خواسته است. از سویی میتوان گمانههایی را درباره برنامههای آتی محسن هاشمی مطرح کرد که البته تنها گمانهزنی است. محسن هاشمی رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران است که همگان به آن واقف هستند. حزب کارگزاران همان حزبی است که سال ۷۴ با حضور تعدادی از وزرای دولت آیتا... هاشمی تشکیل شد.
در آن برهه رویکرد این حزب به سمتی بود که برخی گروههای راست به تشکیل و فعالیت آن اعتراض کردند چرا که در زمان انتخابات مجلس پنجم حزب کارگزاران که آن زمان با نام «خدمتگزاران سازندگی» فعالیت میکرد از ارائه اسامی مورد حمایت خود برای مجلس خبر داد و مخالفان این حزب به آنچه دخالت دولت در امور مجلس میخواندند، اعتراض کردند. خانواده آیتا... هاشمی حضوری پررنگ در حزب کارگزاران داشته و دارند چنان که فاطمه و محسن عضو حزب کارگزاران هستند و پیش از آنها هم محمد برادر آیتا... عضو این حزب بوده است. رویکرد حزب کارگزاران به نحوی است که نه میتوان آن را بهاندازه حزب اتحاد متعلق به جناح چپ دانست و نه از مولفه احزاب اصولگرا برای معرفی خود استفاده میکند بلکهاین حزب نزدیک به جریان چپ، بیش از همه در اندیشه اصلاحات در کرسیهای قدرت اجرایی کشور است و البته ارزش زیادی برای تقویت احزاب قائل است که این دو ویژگی از عملکرد آیتا... هاشمی بهخوبی نمایان بود و اکنون محسن هم همین مسیر را طی میکند.
چندی قبل یاسر هاشمی اظهار داشت: «مرحوم هاشمی معتقد بودند احزاب رکن اصلی توسعه سیاسی کشور هستند لذا تحزب در قاموس وی جایگاهی عظیم و ویژه داشت. مرحوم هاشمی به نقش احزاب بر توسعه سیاسی و به خصوص مردمسالاری دینی به عنوان یکی از اصول انقلاب اسلامی، اعتقاد وافری داشته و همواره بر رکن آگاهی بخشی احزاب تاکید میکرد.» وی ضمن بیان نقل قولی از مرحوم هاشمی با این مضمون که تفکر حزبی به افزایش آگاهی آحاد جامعه میانجامد، گفت: «باید توجه داشت که نقش احزاب در آگاهی بخشی سیاسی به جامعه بیبدیل است لذا آن مرحوم همواره تاکید داشتند که باید فعالیتهای حزبی در کشور حمایت شود.» محسنهاشمی که ریاست شورای شهر را بر عهده دارد درباره نقش کارگزاران در مدیریت شهری به «آرمان» گفت: «بهدلیل آنکه اعضای ارشد کارگزاران معمولا از مدیران اجرایی و تکنوکرات کشور بودهاند و جهتگیری سیاسی تندی ندارند، به عنوان گزینه برای تصدی مسئولیتهای اجرایی مطرح میشوند و سایر احزاب و گروهها هم نسبت به آنان موضع منفی نمیگیرند.»
محسن هاشمی به کرمانشاه هم سفر کرد تا از نزدیک شاهد وضعیت زلزلهزدگان و شرایط آنها باشد. این نوع دوستی و کمک به مردم هم از میراث آیتا... هاشمی است که به فرزندانش رسید. محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای اسلامی شهر تهران به همراه شهربانو امانی و محمد علیخانی دو عضو کمیسیون عمران و حمل و نقل شواری شهر از مناطق زلزله زده بازدید و در جلسهای با حضور استاندار کرمانشاه شرکت و از زحمات نیروهای امدادی قدردانی کردند. این گروه از سرپل ذهاب هم بازدید کردند که طی این بازدید مشخص شد، نایلون و حمام صحرایی اولویت نخست نیازمندی زلزلهزدگان غرب کشور است. در این بازدید اعضای شورای شهر در جلسهای با استاندار کرمانشاه در جریان فعالیتهای تیمهای تخصصی در این حادثه و حضور سازمانها و ارگانهای خدمات رسان قرار گرفتند. طی این جلسه با بیان کمبودها و مشکلات زلزلهزدگان غرب کشور عنوان شد که نایلون و حمام صحرایی اولویت نخست نیازمندی این افراد است. شهرنوشت گزارش داد، در این جلسه هاشمی به ارائه گزارش اقلام ارسالی توسط شهرداری تهران پرداخت و عنوان کرد: شهرداری تهران و شورای شهر از هیچ کمکی به هموطنان زلزله زده کوتاهی نخواهند کرد و از روز اول حادثه تاکنون حدود ۶۰۰ نفر از نیروهای عملیاتی و خدماتی شهرداری در حال کمک به زلزلهزدگان هستند.
سبقت مردم بی نظیر در کمک به زلزله زدگان
شهروند در شماره امروز خود در گزارشی نوشت:زلزله دل همه را لرزاند؛ دل بازاریها، دانشجوها، هنرمندان، ورزشکارها، پزشکان و مددکاران، پیرها و جوانها را. از غم کرمانشاه دل همه لرزید و همین شد که هر کسی هرچه در توان داشت، برای کمک به غرب کشور فرستاد. از روزی که تکان ۷. ۳ ریشتری زمین را به لرزه درآورد و زندگیها را به هم ریخت، مردم سرزمینمان به صحنه آمدند و از هیچ کمکی دریغ نکردند. سازمانهای مردمنهاد و گروههای مختلف اجتماعی به دنبال این هستند که مردمان آسیبدیده لب مرز چه کم دارند؛ آب، پتو، غذا، چادر، لباس... این میان خیلیها هم خودشان راهی مناطق زلزلهزده شدند تا کمکهایشان را به دست مردم برسانند؛ کاری که البته باعث شده راهها به سوی کرمانشاه پرترافیک شود و امدادرسانی را کند و کندتر کند. این موضوع اگرچه در روزهای پیش گفته شده و از مردم خواستهاند که کمکها را با دست خودشان به مناطق زلزلهزده نرسانند و سازمان هلالاحمر را واسطه این یاریگری کنند. با این حال کمکرسانیها چنان است که جاده کرمانشاه به سرپل ذهاب دیروز هم قفل بود.
از روزی که خانهها بر سر مردم شهر و روستا در کرمانشاه آوار شد، مردم با امدادرسانان دولتی همراه شدند. این اتفاق پیش از این هم رخ داده؛ هربار که سوانح طبیعی مردمی را آواره کرده، مردمان دیگر سرزمینمان پیگیر خسارتدیدگان شدهاند. اینبار، اما به نظر میآید اوضاع با سیلها و زمینلرزههای دیگر فرق میکرد، مردم هنوز درحال پرکردن کامیونهای راهی کرمانشاهاند، شبکههای مجازی اینترنتی پر از تصاویر مردم زلزلهزده است و پیامهایی با این مضمون که آنها در این شرایط به چه چیزهایی احتیاج دارند و هشدار که «خودتان به تنهایی راهی کرمانشاه نشوید.»
شش روز از وقتی که زمین دهان باز کرد و لرزید و هزاران نفر از مردم غرب کشور را آواره کرد و جان بسیاری را گرفت، میگذرد. از آن روز مردم جایجای ایران، پیگیر ارسال کمکهای انساندوستانه به سرپل ذهاب، قصرشیرین، اسلامآباد غرب، کرند، جوانرود، ثلاث باباجانی و روستاهای آسیبدیده شدند؛ جایی که بسیاری از مردمان خانه و زندگیشان از دست رفته و شبهای سرد پاییزیشان فعلا در چادرهای موقتی به صبح میرسد. این اتفاق دل گروههای مختلف مردمی را به درد آورد؛ چنانکه مردم شهرهای مختلف با راهاندازی کمپینهای گروهی کالاهای مورد نیاز زلزلهزدگان را جمعآوری کردند و چنان شد که حساب محمولههای ارسالشده به استان کرمانشاه از دست مسئولان دررفته است. مردم در شهرهای مختلف با هم هماهنگ شدند و در کنار کمک سازمانهای دولتی، به شکل خودجوش به یاری شتافتند و همبستگی را به تصویر کشیدند. گروههای مردمی دستهدسته با هر توانی که داشتند، کمکهای نقدی و غیرنقدیشان را به گروههای جمعآوری کمک رساندند.
دانشجویان از اولین گروههایی بودند که با برنامهریزی کمپینهای جمعآوری کمک را راهاندازی کردند، بعضی گروهها بهخصوص در استانهای همسایه با کرمانشاه، آستین همت بالا زدند و در روزهای بعد با هماهنگی نهادهای دولتی راهی مناطق زلزلهزده شدند تا علاوه بر کمکرسانی، در آواربرداری هم یاریرسان باشند.
از این بین صادق زیباکلام، استاد شناختهشده علوم سیاسی یکی از دانشگاهیهایی بود که شمارهحساب شخصیاش را برای جمعآوری کمکهای نقدی منتشر کرد و خیلی زود رقم جمعآوریشده به یکمیلیارد تومان رسید تا به زودی برای کرمانشاه هزینه شود.
از سوی دیگر، هنرمندان و ورزشکاران هم از کسانی بودند که علاوه بر همدردی، به صحنه آمدند؛ آنها در شبکههای مجازی اینترنتی شمارهحسابهایی برای ارسال کمکهای نقدی اعلام کردند و مردم به آنها اعتماد کردند. از طرف دیگر، گروهی از کارگردانان و اهالی سینما هم راهی روستاهای زلزلهزده شدند تا حضورشان مردم را به کمکرسانی تشویق کند و از نزدیک شاهد وضع مردم زلزلهزده باشنددر کنار این موارد، گروههایی خارج از کشور هم تصمیم به کمک گرفتند، مثل توحید نجفی، پزشک ایرانی مقیم دیتروید آمریکا که کمپینی به راه انداخت و توانست از ایرانیان مقیم آمریکا و کانادا ۲۰۰ هزار دلار کمک نقدی جمعآوری کند. هرچند دیروز خبر آمد که فیسبوک به دلیل شخصیبودن این کمپین پول را نگه داشته و در خبرها گفته شد که آمریکا این کمک را بلوکه کرده است، اما گرداننده این کمپین خبر داد که با فیسبوک جلسه دارد و موضوع با رساندن پول به سازمانهای غیردولتی حل خواهد شد.
جدای از این موارد، بسیاری از گروهها به صورت متفرقه برای کمکرسانی راهی مناطق زلزلهزده شدند؛ اقدامی که به دلیل نداشتن تجربه و آشنایی آنها به این شرایط، جز افزایش ازدحام و اختلال در امدادرسانی سودی ندارد.
پیشنهاد بی شرمانه ایتالیا درباره ایران
روزنامه خراسان در خبری نوشت: روزنامه توتو اسپورت، دست به دامن فیفا شده تا این نهاد، ایران یا چند کشور عربی را حذف کند تا لاجوردیپوشان مسافر روسیه شوند. طبق ماده ۷ اساسنامه فیفا برای رقابتهای انتخابی، این احتمال وجود دارد که فیفا کشوری را با وجود کسب سهمیه جامجهانی کنار بگذارد و کشور دیگری را جایگزین کند. این اتفاق در یورو ۱۹۹۲ رخ داد و یوگسلاوی به دلایل سیاسی کنار گذاشته و دانمارک جایگزین این تیم شد و درنهایت هم همین دانمارک قهرمان مسابقات شد. این روزنامه ایتالیایی کشورهایی را که با دخالتهای سیاسی در امور فوتبالی روبهرو هستند، در اختیار فیفا قرار داده تا شرایط آنها را بررسی کنند. نام ایران، عربستان، نیجریه، سنگال و مصر در این فهرست دیده میشود.