باید امیدوار بود، ناآرامیهای روزهای اخیر که از مشهد تا آبادان و از چابهار تا ارومیه در شهرهای مختلف کشور جریان داشت، هر چه زودتر به پایان برسد. با رسیدن به شرایط آرامتر، ابتدا داشتن تحلیلی واقعی از این حوادث و سپس درس آموختن از آن ضرورت خواهد داشت.
به گزارش «تابناک»؛ مجموعه واکنشهای مقامات رسمی و چهرههای مختلف حاضر در صحنه سیاسی و رسانههای کشور، نشان میدهد که بسیاری از آنها بخشهایی از واقعیت ماجرا را باور ندارند و یا اینکه آن را پنهان میکنند. از سوی دیگر، سرعت حوادث اخیر، تکرار عبارات کلی و ناقص که فقط بخشی از واقعیت را منعکس میکند، افزایش داده است. هفت مورد از این اظهارنظرهای فریبنده و یا ناقص در تحلیل این حوادث، در ادامه مرور شده است.
1) ریشه حوادث اخیر معیشت است
عدهای از اهالی سیاست به ویژه در میان اصولگرایان مخالف دولت اصرار دارند، در تحلیل حوادث پیشآمده فقط از کلماتی مانند اقتصاد، معیشت و گرانی استفاده کنند. از سوی دیگر، برخی که احتمالا دهههاست رابطه خود را با کف جامعه و به ویژه شهرستان ها قطع کردهاند، همین حداقل مشکل را نیز انکار و این پرسش را طرح میکنند که اگر مردم به وضع معیشت خود اعتراض دارند، چرا وقتی قیمتها با سرعت بیشتری افزایش مییافت، اعتراض نمیکردند. این نگاه از جمله در یکی از روزنامههای قدیمی طرح شده است.
جمعی از نمایندگان احزاب هم که درک آنها از وضعیت اجتماع و مطالبات مردم در حد همین روزنامه قدیمی است، «نقش جریان انحرافی و لیدر این جریان در اعتبارزدائی از دستگاه های مختلف حاکمیتی و ترویج بیاعتمادی مردم نسبت به عملکرد نظام» را از جمله دلایل بروز حوادث اخیر دانستهاند.
رئیسجمهور روحانی در جلسه هیأت دولت، توضیح جامعتری از دلایل اعتراضات ارائه و از جمله به فساد، شفافیت، عملکرد هر سه قوه و عدم پاسخگویی به مردم اشاره کرده است.
در سخنان قبلی رئیسجمهور و البته در عنوان دولت وی یعنی «دولت تدبیر و امید» هم به کلیدواژه ضرورت حفظ امیدواری مردم به آینده بر مبنای اعتماد به توانایی و تدبیر دولت قابل مشاهده است.
اگر همین مجموعه نظرات بیان شده توسط رسانهها و مقامات کشور جمعبندی شود، مسأله فراتر از معیشت، اقتصاد و گرانی خواهد بود و باید به «فساد، تبعیض، عدم پاسخگویی، شفافیت، احساس امید و پرهیز از یأس، اعتماد به حاکمیت» هم توجه شود.
تحلیل شعارهای معترضان در نقاط مختلف کشور نیز همین واقعیت را تأیید خواهد کرد، تقریبا هیچ شعار اقتصادی را نمیتوان یافت که معترضین سر داده باشند و پیوستی در مسائل سیاسی، اجتماعی، قضایی و شیوه کلان مدیریت کشور نداشته باشد.
2) دولت باید مشکل را حل کند
در ادامه همان ادعای قبلی که مسأله فقط معیشت و اقتصاد است، یک اشتباه دیگر جریان مییابد و آن این که که دولت (قوه مجریه) باید مشکل را حل کند.
حتی اگر مشکلات ریشهای که سبب بروز اعتراضات اخیر شده است، فقط مسائل اقتصادی بود، باز هم دولت به تنهایی قادر به رفع مسأله نبود. اگر مجلس بود و نبودش فرقی نداشته باشد، اگر سرعت و شدت مبارزه با فساد کافی نباشد و اگر سایر اجزای حاکمیت، رفع مشکلات اقتصادی را اولویت خود ندانند، نمیتوان حتی به رفع همان مشکلات اقتصادی هم امیدوار بود.
فراتر از ضرورت مسئولیتپذیری همگانی برای رفع مشکلات، عده زیادی در حوزههای مختلف باید یاد بگیرند که چه رفتارهایی در مردم ایجاد نارضایتی میکند. مقاماتی که فساد اطرافیان خود را نادیده میگیرند و یا سعی میکنند با تهمت زدن به دیگران مفاسد نزدیکان خود را پنهان کنند، آنهایی که مردم گرسنه را به خوردن اشکنه حواله میدهند، قانونشکنی را با تعیین قلمرو برای خود توجیه میکنند و برای حفظ قدرت سیاسی خود هر گناهی را بیاهمیت جلوه میدهند، در بروز اعتراض نقش دارند و نمیتوانند از زیر بار وضعیت پیش امده شانه خالی کنند.
3) من برای مشکلات راه حلی جادویی دارم!
قبل از چارهجویی برای رفع مشکلات، باید ارزیابی دقیقی از وضعیت خودمان داشته باشیم. باید بپذیریم که وقتی اروپاییها برای به دست آوردن علم و فناوری و ثروت عرق میریختهاند، شاهان صفوی و قاجار مشغول عیاشی بودهاند، سال هایی طولانی استقلال کافی برای تصمیمگیری در خصوص کشور را نداشتهایم و سال های زیادی را نیز با تصمیمات اشتباه از دست دادهایم.
اگر بپذیریم برای این وضعیت، هیچ راه حل جادویی و سریعی وجود نداد، آن گاه نه مفتون وعدههای انتخاباتی میشویم و نه از محقق نشدن نتیجه نسخههای جادویی سرخورده. باید باور کنیم که چند صد سال عقب ماندن از کاروان علم و فناوری و اقتصاد، با چند دهه تلاش و پرهیز از اشتباه ممکن است، نه با نسخههای جادویی چند ماهه و حتی چند ساله.
ترس بزرگتر این است که شرایط پیش آمده پس از اعتراضات اخیر، اصلاح امور را برای دولت سختتر نیز بنماید و یا این که دولت برای جلب رضایت عمومی در کوتاه مدت، تن به تصمیماتی بدهد که در بلندمدت آثار مخرب بیشتری داشته باشد.
پس از بروز اعتراضات اخیر، دولت و مجلس در حال عقبنشینی از دو تصمیم افزایش نرخ حاملهای انرژی و قطع پرداخت یارانه نقدی به تعداد زیادی از یارانهبگیران هستند. یک برآورد اولیه نشان میدهد که این دو تصمیم، حدود سی هزار میلیارد تومان از منابع درآمد دولت را در سال آینده از بین خواهد برد. چه تضمینی وجود دارد که این اقدامات به ایجاد بحرانی بزرگتر منجر نشود؟
4) اعتراض حق مردم است
این روزها همه طرفدار اعتراضات و تجمعات در چهارچوب قانون شدهاند، ولی کمتر کسی از ضرورت پاسخگو بودن در برابر اعتراضات و وصله نچسباندن به معترضین سخن میگوید.
آیا میتوان باور کرد، کسانی که به محض شروع اعتراضات در مشهد، آن را به یک جناح سیاسی دیگر منتسب کردند، را طرفدار اعتراضات قانونی دانست؟ از سوی دیگر، وقتی که صحنه سیاسی کشور سازماندهی شده نیست، چگونه میتوان هویت واقعی معترضین و خاستگاه سیاسی و صنفی آنها را شناخت؟
آیا در حق اعتراض، عدالت و برابری برقرار است؟ تجمع روستائیان سیستان و بلوچستان، کارگران ستم دیده خوزستانی و یا حاشیهنشینان مشهد در ذهن چند تن از اهالی سیاست قابل تصور است و آیا صدا و سیما، اعتراض و تجمع آنها را همان قدر پوشش خواهد داد که تجمعات مطلوب خودش را پوشش میدهد؟
فراتر از همه اینها، آیا در حال حاضر امکان برگزاری تجمع و اعتراض مسأله اصلی است یا پاسخگویی مسئولان به اعتراضات؟ دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی مدعی شده است که «از ابتدای سال تا به حال ۱۷۰۰ مورد تجمع در قبال مسائل اقتصادی، اجتماعی و بیکاری انجام شده است».
احترام به حق اعتراض و تجمع، تنها اجازه برگزاری تجمع دادن نیست، واکنش نشان دادن مقامات و پاسخگویی به اعتراضات مهمتر است.
5) مردم یا مردم صبح نه دی هستند یا مردم عصر نه دی
صبح نهم دی، در تجمعاتی در شهرهای مختلف، سالروز نه دی سال 1388 گرامی داشته شد و شامگاه آن روز اعتراضات روزهای اخیر در شهرهای زیادی ادامه داشت.
تصویر افراطی دو سوی اعتراضات را میتوان این گونه روایت کرد که صبح روز نهم دی عدهای در مشهد، پشت بلندگو شعار میدادند که «جنبش سبز اموي، پيرو راه رجوي. فتنه، انحراف، پيوندتان مبارك» و در مقابل عصر آن روز، عدهای در شهرهای مختلف دست به آشوب زدند.
هر یک از این دو گروه، چند درصد مردم ایران را تشکیل میدهند؟ یک در هزار مردم ایران هم، اکنون دغدغه این را ندارند که معترضین سال 88 را به بنیامیه و یا موجود مفلوکی مانند مسعود رجوی وصله کنند و در مقابل، یک در هزار مردم هم با به آشوب کشیدن شهرها حتی به بهانه مشکلات واقعی مردم موافق نیستند.
هنر مسئولان دیدن دغدغههای آن اکثریت بزرگ و شنیدن صدای آنهاست.
6) برای پیشگیری باید فضای مجازی را محدود کرد
فضای مجازی و به ویژه ابزارهایی مانند تلگرام و اینستاگرام نقش قابل توجهی در انحراف اعتراضات روزهای اخیر داشته است؛ اما توسل طولانی مدت به محدود کردن فضای مجازی برای حفظ ثبات و امنیت کشور به دلایل مختلف کارآمد نخواهد بود.
نخست به این دلیل که محدود کردن این ابزارها در طولانی مدت به لحاظ عملی ممکن نیست. همان گونه که مقابله فیزیکی با ویدئو و گیرندههای ماهواره شکست خورده است، شانس موفقیت اتکای طولانی مدت با فضای مجازی به دلیل سرعت شگفتآور پیشرفت فناوری در این حوزه قریب به صفر است.
دوم آنکه قابلیت تأثیرگذاری فضای مجازی به دلیل ضعف ابزارهای داخلی است. اگر صدا و سیما رویه خودش را اصلاح نکند که متأسفانه هیچ علامتی برای امیدواری در این راستا هم مشاهده نمیشود، تتمه اعتبار آن نزد مردم از بین خواهد رفت و تأثیرگذاری ویرانگر شبکههای اجتماعی در آینده بیشتر خواهد شد.
سومین دلیل هم این که اغلب سایر رسانههای موجود در کشور یا به دلیل دولتی بودن و بیدرد بودن، یا به دلیل سیاستزدگی محض، یا به دلیل عطش مخاطبان آنها به بدگویی از جناحهای رقیب و یا به دلیل محدودیتهای مختلف کار رسانهای، نقش محدودی در افزایش ثبات و آرامش در کشور دارند.
7) ما بر این حوادث پیروز شدیم
آرزوی همه این است که آشوبهای اخیر هر چه زودتر پایان یابد. میشود پس از پایان این وضعیت، برای پیروزی به دست آمده جشن گرفت و سالگرد آن را گرامی داشت، ولی وقتی میشود مدعی پیروزی بر این حوادث شد که اولا بخشهای مختلف حاکمیت پاسخی مناسب به مطالبات واقعی معترضین داشته باشند و ثانیا به گونهای عمل کنند، چنین آشوبهایی دیگر تکرار نشود.
چه کسی میتواند چنین تضمینی بدهد؟