هيئت قضايي با درخواست پرداخت ديه از بيت المال براي كارگر افغانستانی كه 11سال قبل به قتل رسيده و قاتل آن شناسايي نشده بود موافقت كردند.
به گزارش جوان، دوازدهم مرداد ماه سال85 بود كه مأموران كلانتري106 نامجو با تماس تلفني شهروندي از قتل كارگر ساختمان نيمهكارهاي در حوالي خيابان مدني تهران با خبر و راهي محل شدند. مأموران پليس در محل حادثه با جسد مرد 32سالهاي افغان به نام مجيد روبهرو شدند كه بر اثر اصابت جسم سخت به سرش كشته شدهبود.
نخستين بررسيها نشان داد مقتول، كارگر ساختمان نيمهكاره است كه به طرز مرموزي به قتل رسيده است. بدين ترتيب كارآگاهان تحقيقات فني خود را براي شناسايي عامل يا عاملان حادثه آغاز كردند و در اولين گام از تحقيقات خود صاحب ساختمان نيمهكاره كه مرد ميانسالي بود را تحت بازجويي قرار دادند.
او در توضيح به مأموران گفت: «مدتي قبل ساخت و ساز چند واحد آپارتمان را شروع كردهبودم، اما از طرف شهرداري به خاطر بعضي مشكلات جلوي كار گرفته شده بود و كار ساخت و ساز متوقف شده بود. به همين دليل كارگران را به مرخصي فرستادم، اما مجيد كه اهل افغانستان بود از من خواهش كرد چون جايي براي ماندن ندارد تا شروع دوباره ساخت و ساز در اتاقك نگهباني بماند.
پيشنهادش را قبول كردم تا اينكه بعد از مدتي همسايهها معترض شدند كه دوستان مجيد به ساختمان رفت و آمدهاي زيادي دارند و اين موضوع باعث مزاحمت براي آنها شده بود. به او تذكر دادم و او هم قول داد رفت وآمدهايش را كمتر كند. مدتي گذشت تا اينكه امروز وقتي وارد ساختمان شدم با جسد خونآلود مجيد روبهرو شدم كه روي زمين افتاده بود.» همزمان با ادامه تحقيقات، پليس به چند نفر از دوستان مقتول مظنون شد و آنها را بازداشت كردند. مظنونان همگي از قتل مجيد ابراز بياطلاعي كردند و از آنجائيكه مدركي عليه آنها به دست نيامد همگي تبرئه و آزاد شدند.
مأموران در ادامه تحقيقات خود از ساير كارگران ساختماني دريافتند مقتول مدتي قبل به خاطر چشمچراني با يكي از مردان همسايه درگير شده بود. به اين ترتيب آن مرد نيز به عنوان مظنون بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت.
مرد همسايه در توضيح به مأموران گفت: «مقتول مرد چشمچراني بود. به خاطر شغلي كه داشتم از صبح تا شب خانه نبودم و همسرم همراه بچهها در خانه تنها بود. يك شب وقتي از سركار برگشتم همسرم گفت از مزاحمتهاي كارگر ساختمانی خسته شده و آسايش ندارد. آنجا بود كه تصميم گرفتم پيش مجيد بروم و به او تذكر بدهم، اما طفره رفت و حاضرجوابي كرد و به همين خاطر با هم درگير شديم كه با ميانجيگري همسايهها درگيري ما تمام شد. وقتي ديدم صحبت با آن كارگر بيفايده است از صاحب ملك خواستم عذر او را بخواهد و ساختمان را ترك كند. باور كنيد در قتل او نقشي نداشتم و زمان حادثه در محل كار بودم. رفتارهاي او آسايش را از ما گرفته بود، اما راضي به مرگش نبوديم.»
با توضيحات مرد همسايه و تأييد آن از سوي ديگر همسايهها از آنجائيكه هيچ مدركي عليه وي به دست نيامد مرد همسايه هم در اين حادثه تبرئه و آزاد شد. بنابراين پس از گذشت 11سال از حادثه مأموران موفق به شناسايي قاتل يا قاتلان نشدند تا اينكه اوليايدم براي قتل مجيد از بيت المال درخواست ديه كردند.
با اين درخواست پرونده به شعبه يازدهم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي متين راسخ فرستاده شد و در اولين جلسه رسيدگي به پرونده، وكيل اوليايدم بار ديگر در خواست ديه از بيتالمال را مطرح كرد. در پايان هيئت قضائي وارد شور شد و با پذيرفتن اين درخواست دستور پرداخت ديه از بيتالمال را صادر كرد.