چند وقت قبل یک دختر خانم در حاشیه مراسم افتتاح یک رستوران از محمدرضا گلزار خواستگاری کرد. قبلترش ویشکا آسایش در گفت وگویی با یک تلویزیون اینترنتی اعلام کرد خودش از همسرش خواستگاری کرده. به تازگی هم که محمد موسوی والیبالیست خوش قد و بالای کشورمان در برنامه «دورهمی» گفت چند باری خانم ها با حضور در هتل محل اقامتش همراه با خانواده از او خواستگاری کرده اند.
به گزارش روزنامه خراسان، هر بار که خبرهایی این چنینی از سلبریتی ها منتشر می شود ماجرای خواستگاری دختر خانم ها از آقایان داغ می شود. بحث اصلی این است که اگر یک خانم به آقایی علاقه مند شد و احساس کرد می تواند با او خوشبخت باشد چه رفتاری باید داشته باشد؟ باید از ترس این که احیاناً برچسب خواستگار نداشتن، وقیح بودن و... به او بخورد بی خیال حسش شود و شاهد ازدواج فرد مورد علاقه اش با دیگری باشد؟
اتفاقی که در بسیاری از اوقات موجب تجرد قطعی دختر شکست خورده هم می شود. یا دختر می تواند با رعایت چارچوب هایی که باعث حفظ شأن خودش و خانواده اش باشد از طریق واسطه قابل اطمینانی دغدغه اش را پیگیری کند؟ البته حساب خواستگاری دختر خانم ها از سلبریتی ها کاملاً جداست، این که یک دختر به کسی که هم کفو او نیست و اصلاً نمی شناسدش با یک دسته گل پیشنهاد ازدواج بدهد با این که یک دختر خانم به همکار یا همکلاسی یا فامیلش احساس علاقه کند و از مسیر درستش پیگیر ماجرا باشد اساساً فرق دارد. در این پرونده و به بهانه صحبت های محمد موسوی سراغ موضوع جالب خواستگاری دخترها از پسرها و شرایطش رفتیم.
ماجرای ابراز علاقه و خواستگاری دخترها از پسران، دو وجه دارد؛ یک بخش ماجرا این است که دخترها یاد بگیرند چطور از راه درست و با حفظ عزتنفسشان احساس شان را زیر پا نگذارند و خانوادههای دختردار هم ظرفیت پذیرش این مسئله را در خودشان ایجاد کنند تا بهجای سرزنش، از دخترشان و خواستهاش حمایت کنند. آن طرف قصه، اما پسرها و خانوادههایشان هستند که نوع برخورد و واکنششان به این مسئله هنوز بهقدر کافی پخته نیست. برای همین فکر کردیم بد نیست این بخش پرونده را به گفتوگویی بیتعارف با پسرها و پدر و مادرهایشان اختصاص بدهیم:
هر حرف و رفتاری را ابراز علاقه و خواستگاری قلمداد نکنید؛ یک درخواست کمک از طرف همکارتان، یک تشکر صمیمانه از طرف همکلاسیتان، یک جمله تحسینبرانگیز از طرف همسایهتان بهمعنی خواستگاری کردن از شما نیست. اگر استادتان با شما خوشرفتار است، منظورش این نیست که آرزو دارد دامادش شوید. تا وقتی از ابراز علاقه کسی مطمئن نشدهاید، کاری نکنید که آبروی طرف مقابل بهخطر بیفتد.
اگر تعبیر شما از رفتار طرف مقابل درست بود؛ یعنی اگر دختری/ خانواده دختری مستقیم یا غیر مستقیم به وصلت با شما تمایل نشان داد، هیچ معنایی ندارد جز همانی که شما وقتی به خواستگاری میروید در ذهن دارید؛ بهنظر میرسد این آدم، مناسب من /دختر من است. درست است که در جامعه ما خواستگاری کردن دخترها، خیلی مرسوم نیست اما هر امر غیرمرسومی لزوما معنای منفی پنهانی ندارد. کلیشههای مندرآوردیِ «لابد هیچ خواستگار دیگهای نداره»، «چه دختر بیحیایی»، «نکنه به مال و اموال ما چشم دوختن» و ... را دور بریزید. تحقیق کردن و پرسوجو و آشنایی به درد همین موارد میخورد.
خواستگاری دخترها از شما، معنای فوق مثبت پنهانی هم ندارد؛ وقتی از دختری خواستگاری میکنید، منظورتان این نیست که او مهمترین آدم روی کره زمین است. فقط فکر کردهاید او احتمالا میتواند شریک زندگی آیندهتان باشد، درست یا غلط بودن این فکر بعدها در جریان آشنایی مشخص خواهدشد. متقابلا خواستگاری دختران از شما هم به این معنی نیست که شما مهمترین آدم روی کره زمین هستید، پس ماجرا را زیادی بزرگ نکنید.
اگر خواستگاری به خوشی سرگرفت و به ازدواج ختم شد هم لازم است شما و خانوادهتان یکسری نکات را یادتان بماند. وقتی دو نفر در کنار هم زندگی میکنند –درشرایط عادی- یعنی هردو به این وصلت راضی بودهاند. پس دیگر فرقی نمیکند چه کسی پا پیش گذاشتهاست؛ موقع دعوا و ناراحتی بهزبان آوردن جملاتی مثل «تو بودی که به من پیشنهاد دادی»، هیچ فایدهای ندارد جز نابودکردن رابطه و زندگیتان.
اگر در بین فامیل و آشنایان شما خواستگاری دختران از پسران مسئله نپذیرفتنی و احیانا مذمومی است، لازم نیست آنها از جزئیات آشنایی شما و همسرتان باخبر شوند. منظورم این نیست که پنهانکاری کنید چون هیچ امر قبیحی اتفاق نیفتاده که نیاز به پنهان کردن داشتهباشد، فقط حواستان باشد مدام جلوی همه به شوخی و جدی نگویید «ایشون بود که از من خواستگاری کرد». پچپچها و نگاههای معنیدار دیگران هیچ خوشایند همسرتان نیست.
خواستگاری و ازدواج یک راه و یک شیوه ندارد. این اتفاق غافلگیر کننده، ممکن است برای هر کدام از ما به شکلی خودش را نشان دهد اما حالا می خواهیم به سراغ نوعی خاص تر از خواستگاری ها برویم. خواستگاری دختر از پسر! همین جمله کافی است تا بمبی بین اعضای خانواده منفجر شود و همه شروع کنند به اظهار نظر و قضاوت. اظهارنظرهایی که البته معمولا با نهی و بدگویی از دختر همراه است و همین مسئله باعث شده که دخترها با وجود علاقه به طرف مقابل نتوانند این مسئله را پیگیری و به نوعی از مرد مورد نظرشان خواستگاری کنند.
با این حال، باید یادمان باشد به بهانه تغییر یک فرهنگ نباید ارزش های انسانی و اعتقادی کم رنگ شود. همان طور که در بیشتر جوامع عرف است پسران با کمال احترام و تشریفات ویژه به خدمت خانواده دختر می رسند و از او خواستگاری می کنند، اما در برخی مناطق جهان خانم ها به خواستگاری آقایان می روند. حال چگونه باید این بحران را پشت سر گذاشت که در این ماجرا به دختر خانم ها آسیب روحی وارد نشود و این مسئله به بهترین و منطقی ترین شکل ممکن حل شود؟ اگر این مسئله به طور اصولی فرهنگ سازی شود، ازدواج ها به مراتب ساده تر می شود و اگر پیشنهاد دهنده دختر باشد به مرور مسلماً رسم های مجلل و اضافی و مهریه های عجیب از بین می رود و سنت های اشرافی و مصرف گرایانه از بین خواهد رفت. در ضمن هیچ دختری با پسری ازدواج نخواهد کرد که قبل از او عاشق دیگری شده و فقط به خاطر یک باور عمومی نتوانسته عشق اش را مطرح کند و تا آخر عمر به خاطر آن ماجرا می سوزد و می سازد!
خواستگاری چه از طرف پسر چه از طرف دختر صورت گیرد باید بر مبنای سه دیدگاه فرهنگی، اعتقادی و ضوابط و چارچوب های اجتماعی باشد و البته در هیچ قانونی تعیین نشده است که دختر از پسر خواستگاری نکند و هیچ الزامی هم تعیین نشده که حتما پسر از دختر خواستگاری کند. در این بین، تنها مشکلی که در بحث خواستگاری دختران از پسران وجود دارد بُعد فرهنگی آن است و اصولا دختران حتی در مواردی که تمایل داشته باشند تن به این کار نمی دهند چون از شنیدن جواب منفی و خرد شدن غرورشان واهمه دارند و از همه مهم تر، شاید بعدها در زندگی مشترک این خواستگاری دستاویزی برای طعنه و کنایه مرد باشد. به عقیده ما مشاوران خانواده و روان شناسان، برای این کار باید به طور جدی فرهنگ سازی شود. البته مسئولان، فرهیختگان، استادان دانشگاه ها و رسانه ها در امر فرهنگ سازی در این زمینه می توانند پیشتاز باشند تا خانواده ها درک بهتری از این ماجرا داشته باشند.
دخترها نباید به این مسئله به حالت شوخی و تمسخر نگاه کنند یا بر اساس معیارهای ظاهری تصمیمی درباره این مسئله بگیرند. مسلما خانم ها مرد خوب و بد را تشخیص می دهند و هر کسی را در خیابان دیدند، بدون شناخت از او خواستگاری نمی کنند. اصل مهم در این مسئله، انتخاب معیارهای درست و منطقی است. وقتی دختری، پسری را می بیند که متدین و سالم است و خودش هم دختری است در سن ازدواج، چرا نباید پیشنهاد دهنده باشد؟ اما مسئله اساسی واهمه دختران از شنیدن جواب منفی است که به دلیل آن، بسیاری مواقع با وجود علاقه فراوان به طرف مقابل پیش قدم این امر نمی شوند.
بسیاری از دخترها از این مسئله واهمه و ترس دارند که ممکن است با وجود علاقه شدید به طرف مقابل، جواب منفی بشنوند و نباید این کار را بکنند. به طور طبیعی مطرح نکردن این مسئله عوارضی دارد که در نهایت از نظر روانی، شخصیتی، اجتماعی و خانوادگی به ضرر دختر تمام می شود. البته که شرایط با شنیدن جواب منفی بدتر می شود زیرا دختران از نظر عاطفی هیجانی در عین حال که در سطح بالاتری از جنس مخالف هستند شکستگی شان نیز به همین میزان از نظر عاطفی بیشتر از مردان است. بنابراین با وجود احتمال دریافت پاسخ منفی یا مثبت، باید سعی شود با درایت خاصی عمل شود. دختری که علاقه مند به پسری است باید مواظب باشد که بیش از حد اشتیاق نشان دادن، باعث می شود در بعضی مواقع کنایه و منت گذاشتن از طرف مقابل ایجاد شود. دختر و خانواده اش هم باید آمادگی نه شنیدن را داشته باشند.
واضح است که خواستگاری دختر از پسر باید با ملاحظات ویژه انجام بگیرد و واسطه ها نقش پر رنگی در این زمینه دارند. واسطه گر می تواند یک روان شناس، مشاور، استاد دانشگاه، امام جماعت دانشگاه یا شخص مورد اعتماد و دلسوز در خانواده باشد که بدون تمسخر و سو گیری بتواند در این مسئله یاری گر شما باشد. فراموش نکنید واسطه گر باید شخصی متعهد و دلسوز و راز دار باشد و با این مسئله برخوردی منطقی کند. خیلی وقت ها واسطه می تواند موضوع علاقه دختر به پسر را هم همان ابتدا مطرح نکند و صرفاً به پسر یا خانواده اش بگوید دختر خوبی با فلان مشخصات وجود دارد که گزینه مناسبی برای ازدواج است.
یک اشتباه رایج هم در بین پسران قابل تأمل است! از نظر پسران، دختران هنگامی که می خواهند علایق رمانتیک خود را به صورت زیرکانه و پیچیده نشان دهند از یک سری علایم و نشانه ها استفاده می کنند؛ در حالی که بعضی از نشانه ها و رفتارهای دخترانه ممکن است لزوما دلیل بر علاقه مندی نباشد چون بعضی دختران کلا ممکن است در بسیاری از شرایط، حالت های دوستانه و صمیمی نشان دهند. دختری که به پسری علاقه مند باشد طبیعتا از راه های دیگری علاقه خود را نشان می دهد تا بتواند آن حس پیوستگی و علاقه مشترک را با پسر پیدا کند. خلاصه یک سری رفتارها با یک بار صورت گرفتن نمی تواند دلیل برداشتن عشق و علاقه و پیشنهادی برای ازدواج باشد.