نامه تازه محمود احمدی نژاد به رهبر انقلاب، چهارشنبه دوم اسفند ماه منتشر شد. وی در این نامه از ضرورت برگزاری فوری انتخابات آزاد ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، تغییر رئیس قوه قضائیه و آزادی همه کسانی که به اتهام تبلیغ و تضعیف نظام از گذشته تا کنون در بازداشت به سر می برند، سخن گفته است.
به گزارش «تابناک»؛ در نامه احمدی نژاد، مانند عموم سخنان وی، دو نکته حق دیده می شود که در ادامه نتیجه گیری ناحق از آن شده است؛ نکته اول تفکیک اصل نظام از ساختارها و نهادهای موجود در آن است؛ اینکه اعتراضات و نارضایتی مردم نه از نظام اسلامی که از نهادها و ساختارهایی است که به تدریج ناکارآمدی های آنها موجب، نارضایتی مردم در بخش هایی شده است (از جمله دولت هشت ساله محمود احمدی نژاد).
نکته دوم درخواست اصلاح از سوی رهبری انقلاب است؛ اینکه این رهبری است که در شرایط کنونی می تواند سردمدار اصلاحات در نهادها و ساختارهای اداره کشور شود، نیز نکته مهمی است،چرا که در شرایط تکثر قدرت در کشور، نهادهای مختلف تن به اصلاح نمی دهند و هر اصلاحی را کاستن از قدرت خود و به هم خوردن تعادل قدرت در کشور ارزیابی می کنند و عموما به سمت اصلاح نمی روند، چون پیش شرط اولیه هر اصلاحی، پذیرش ضعف و نقصان است که بعید است مدیران نهادهای اصلی کشور، ضعف و نقصان را به راحتی بپذیرند.
اما به جز این دو نکته اصلی، دعوت برای برگزاری فوری انتخابات آزاد برای ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، وجود نوعی تمایلات اقتداگرایانه را در رئیس جمهور سابق هویدا می کند؛ او خود نیک می داند، رهبری انقلاب، همواره در این سالها در کنار انتخاب مردم ایستاده و فشارهایی از قبیل نامه نگاری های اینچنینی، تأاثیری بر اراده ایشان برای نقض اصل مردمسالاری ندارد.
رئیس جمهور اسبق، حتما فراموش نکرده است که دور دوم ریاست جمهوری وی، با پایمردی رهبری انقلاب بر آرای مردم، حاصل شد و اگر آن پایمردی نبود و نتیجه انتخابات به درخواست کسانی که ادعا می کردند، انتخابات مخدوش بوده و باید نتیجه آن لغو بشود، باطل می شد، اولین کسی که ندای دمکراسی خواهی و حفاظت از آرا مردم را سر می داد، همین محمود احمدی نژاد بود. حال او چگونه انتظار دارد رهبری به امیال اقتداگرایانه شخصی چون او توجه کند و به آرای مردم به رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، بی اعتنایی کند و دستور انتخابات زودهنگام صادر کند؟آیا اراده عمومی فقط تا جایی اعتبار دارد که منتخب آن شخص احمدی نژاد باشد؟
اینکه رئیس جمهوری که هشت سال، همه امکانات کشور بر خلاف سایر رؤسای جمهور در اختیارش بود؛ اکنون صحبت از اصلاحات می کند، حتما و لزوما، نارضایتی مردم را ناشی از همان هشت سال دوره ریاست جمهوری خودش هم می داند. اگر او بجد به اصلاحات معتقد است، از فردا انتقاد از هشت سال، ریاست جمهوری خود را آغاز کند، هشت سال ریاست جمهوری که در آن شاخص های اقتصادی کشور رو به افول گذاشت، دارایی های کشور در مسیرهای نامشخص حیف و میل شد، کشور در انزوایی بی سابقه در عرصه بین المللی فرو رفت و اخلاق و مکارم اخلاقی به دلیل ستیزه جویی های او از جامعه رخت بر بست؛ احمدی نژاد اگر صلاحیت صحبت کردن از اصلاح را برای خود قائل است، از همین فردا شروع کند و هشت سال حاکمیت خودش را در جمهوری اسلامی مورد نقادی قرار بدهد و بگوید او در ایجاد نارضایتی در کشور چه نقشی داشته است؟ از این شروع کند که چرا خط قرمز حول دوستان متخلفش کشیده بود و اجازه مواجهه قضایی با آنان را نمی داد؟ او اگر آزادیخواه است، بیاید و بگوید صحبت هایی که در زمان ریاست جمهور برای برخورد با معترضان سال 88 در حضور فرمانده وقت ناجا گفته بود، از جمله مصادیق سرکوب حق مردم و ایجاد نارضایتی در بین آنان بوده است.
مگر می توان هشت سال تمام قدرت اول اجرایی کشور را در اختیار داشت، اما چهار سال بعد از آن، به اپوزیسیون آن تبدیل شد! بیشترین درآمد نفتی تاریخ کشور در هشت سال دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، حاصل شده است و پس از هشت سال ریاست جمهور وی، مردم ایران بیش از هر زمان دیگری فقیر تر شده اند! نوسانات ارزی ساخته هشت سال حکومتگری وی، دارایی های مردم را بیش از سه برابر کمتر کرد! قیمت مسکن در ابتدای دولت احمدی نژاد از چند صد هزار تومان در مناطق میانی شهر تهران، به میلیون ها تومان افزایش یافت؛ تورم نه ساعتی، بلکه دقیقه ای در کشور بالا رفت؛ روز به روز بر تعداد بیکاران کشور افزایش یافت، دانشجویان ممنوع از تحصیل در آن دوره با عنوان دانشجویان ستاره دار از تحصیل منع شدند؛ کشور در معرض تحریم های کشنده بین المللی قرار گرفت و هزینه شاخ و شانه کشیدن وی برای جامعه بین المللی را مردم پرداخت کردند.
آقای رئیس جمهور سابق، برای ورود به هر کاری، کارشناسان ابتدا صلاحیت افراد را برای آن کار باید احراز کنند؛ وقتی حضرتعالی بر نقش بی بدیل خود در ایجاد نارضایتی در مردم تأکید کردید، وقتی که توزیع فقر در هشت سال ریاست جمهوری خود را در کشور پذیرفتید، وقتی اختلاس های هزاران میلیاردی را ثمره دوران هشت ساله خود دانستید، وقتی سرکوب حقوق اولیه مردم را در دوران هشت ساله ریاست جمهوری خود پذیرفتید و از همه این ناکارآمدی ها و عدم صلاحیت ها، از مردم عذرخواهی کردید و با صدای بلند اعلام کردید که مردم! من و دولتم عامل این تباهی ها بوده ایم، آن زمان می توانید از اصلاحات سخن بگویید؛ نمی توانید هم خراب کنید و هم اصلاحگر باشید.
هیچ شهروندی از هواپیمایی که بمب روی آنان ریخته است، انتظار یاری ندارند؛ به خاطر خانه هایی که بر سر این مردم خراب کرده اید؛ عذرخواهی کنید؛ اکنون وقت طلبکاری شما نیست؛ بدهی هایتان را به این مردم پس دهید!